با این نگاه نشریه «شاهد یاران» به مناسبت سالگرد شهادت شهید ستاری با ایشان گفتگو کردهاست که در پی میآید:
مدت آشنایی حضرتعالی با شهید ستاری چه بازه زمانی را دربرمی گیرد و آیا نحوه آشناییتان یادآور رویداد خاصی است؟
ایشان از رزمندگان مخلص در جنگ و از فرماندهان ارشد پدافند نیروی هوایی ارتش جمهوری اسامی بودند.
در دوره دفاع مقدس شمار زیادی از نیروهای انقلابی و مؤمن و خداشناس در پیروی از دستورات حضرت امام راحل به جانفشانی پرداختند. در آن زمان نیروهای مخلص و سرشناس با چهرههای روحانی حاضر در عرصه دفاع مقدس الفت و تقرب داشتند. ازجمله نمونههای شاخص شهید ستاری بود که در نیمه اول دوران دفاع مقدس در حوزه پدافند بهعنوان یک نیروی وطندوست و درعینحال نخبه خودش را به اثبات برساند.
نخستین آشنایی نزدیک ما به سال ۱۳۶۴ برمیگردد. مهرومومهایی که نیروی هوایی ارتش جمهوری اسامی به خاطر مسائلی مثل تحریم، نبود قطعات حساس و دارای فنّاوری بالا، حمات هوایی عراق، خروج برخی از نیروهای متخصص و... تا حدی توان خود را ازدستداده و بسیاری از تجهیزات آسیبدیده بود یا زمینگیر شده بود.
باوجوداین در بخش پدافندی، ارتش توانسته بود با اتکا به نیروهای قابل و نخبه مانند شهید ستاری نمایش خوبی از خود در برابر حملات هوایی دشمن به منصه ظهور برساند. در این مهرومومها موضوع پدافند اهمیت زیادی داشت زیرا به نیروی اصلی در برابر حملات هوایی دشمن تبدیلشده بود.
در سال ۱۳۶۴ من شهید ستاری را برای نخستین بار در مسجد الانبیاء که در خیابان ششم نیروی هوایی تهران واقع است دیدم. در ماه مبارک رمضان همان سال، آقای دکتر حسن روحانی (رئیسجمهوری محترم) در این مسجد که محل اقامه نماز جماعت بنده بود، سخنرانی میکرد.
آقای روحانی بعد از منبر خود با شهید ستاری و شهید بابایی درباره پدافند و مسائل نظامی جلسه برگزار میکرد. من در این دوره از نزدیک با ایشان آشنا شدم. البته این آشنایی دیری نپایید که عمیقتر شد. حضور اینجانب در عقیدتی سیاسی نیروی هوایی ارتش موجب شد که بعدها ارتباط کاری بیشتری پیدا کنم. همین ارتباط باعث شد که به ابعاد بیشتری از وجود ایشان واقف شوم. میتوانم بگویم که شهید ستاری شب و روز در تلاش و فعالیت بود. او میخواست که از همه فرصتهای زندگیاش برای پیشرفت و رشد کشور بهره ببرد. تلاش، سختکوشی و استعداد فوقالعاده شهید ستاری کاملاً برجسته و شاخص بود.
تصویری که در دوره آشنایی اولیه با ایشان دارید چه میزان با شناخت بعدی تطبیق دارد؟ بهعبارتدیگر شخصیت و روحیات شهید ستاری بهگونهای بود که هر کس بتواند در همان ابتدا درون واقعی او را بشناسد یا اینکه این شناخت بهمرور و تدریج حاصل شد؟
بله. عرض کردم از همان آغازی که او را شناختم دوستداشتنی و جذاب بود. من شناختم از او گرچه بهمرور بیشتر شد اما آنگونه نبود که او را از اول بشناسم. بلکه خیلی صافوصادق بود. یعنی هر کس با او برخورد میکرد احساس نمیکرد که با یک نظامی مواجه است. برعکس بود، یعنی تصور میکرد که با یک بچه مؤمن متخصص روبهروست. در همان نگاه اول خودش را نشان میداد و پیچیدگی منفی نداشت.
ازاینرو ارتباط خوبی با نیروهای جنگ میگرفت. من نیز با توجه به مسئولیتهایی که داشتم شاهد رشادتها و شهامتهای ایشان بودم. دور از اغراق نیست که بگویم ارادت من به این شهید باگذشت زمان بیشتر شد. یکی از دلایل جذابیت شهید ستاری برای کسانی که در عرصه دفاع مقدس فعال بودند این بود که اعتقاد داشت: «اگر کسی در جمهوری اسلامی ایران بخواهد مسئولیت داشته باشد، نباید نازپرورده باشد... . در برابر دنیایی که روبه روی ما قد علم کرده، باید قوی بود؛ اراده باید قوی باشد و جوانها باید از پیرها بیاموزند و کار بفهمند.»
حضرتعالی بهعنوان یک روحانی با ایشان که یک نظامی بودند، چه مراودهای برقرار کردید؟ و ایشان چه درکی از مسائل روحی و معنوی در بخش نظامی داشتند؟
با توجه به اینکه بنده از سال ۱۳۶۸ بهعنوان رئیس عقیدتی و سیاسی نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی منصوب شدم، همکاریهای بیشتری با ایشان در دوره بعد از جنگ داشتم. در این دوره ایشان همه توان خود را برای قدرتمند ساختن و مجهز کردن نیروی هوایی گذاشته بود. جالب آنکه برای این هدف چشم به بیرون ندوخته بود. بلکه از نبوغ و تجربه خود برای آموزش نیروهای انسانی و افزایش خلاقیت استفاده میکرد. ایشان طرحهای زیادی را در ارتش شروع کرد و به نتیجه رساند که در ابتدا کسی تصور نمیکرد بتوان آن را محقق ساخت. خیلی از طرحهای نظام مانند ساخت هواپیما از همان دوران آغاز شد. خیلی از فرماندهان همتای خارجیاش زمانی که به ایران میآمدند یا در کشورشان میزبان ایشان بودند به نبوغ و اطلاعات وسیع ایشان از تجهیزات مدرن هوایی اذعان میکردند. من بارها شنیده بودم نقلقولهایی که دیگر همتایانشان درباره ایشان بهکاربرده بودند و این مایه مباهات و افتخار بود که چنین فردی در رأس نیروی هوایی ارتش قرار داشت.
میتوانم بگویم که شهید ستاری بهخوبی توانسته بود روحیه خودباوری و ما میتوانیم را در مجموعه نیروی هوایی تزریق کند. اگر توجه کنیم که او تنها فرمانده ای بود که در زمان انتصابش به فرماندهی نیروی هوایی، خلبان نبود، درک بهتری از توانمندیهایش به دست میآوریم. چون طبق ضابطه فرمانده نیروی هوایی باید خلبان باشد.
بالاخره نخستین بار بود که یک پدافندی بهعنوان فرمانده نیروی هوایی منصوب میشد و این موضوع این شائبه را در ذهن خلبانان به وجود آورد که دیگر نیروی هوایی کارایی لازم را نخواهد داشت؛ اما شهید ستاری در مدت کوتاهی هم خلبانی را آموخت و هم عمق شناخت خود از جنگندهها را به نمایش گذاشت تا همگان به مدیریت وی ایمان بیاورند. درواقع او به خاطر توانمندی و خلاقیتهایی که در دوره جنگ داشت، به پیشنهاد شورای عالی دفاع که ریاست آن را در آن زمان حضرت آیتالله خامنهای رهبر معظم انقلاب بر عهده داشتند، امام راحل ایشان را بهعنوان فرمانده نیروی هوایی منصوب کردند و جالب آنکه ایشان در اثر همین تلاشها، مهارتها و دانشی که داشت، به خلبانی هم رسید و خود خلبان شد. علاقه عجیبی به خوداتکایی داشت، حرف دلش این بود که خودکفایی چیزی است که امام خمینی (ره) میفهمیدند و میدانستند که این موضوع چگونه آدم را از زیر یوغ دیگران بیرون میآورد.
خیلی به این جمله امام (ره) که فرموده بودند باید روی پاهای خودتان بایستید اعتقاد داشت. خودش هم چون در رنج بزرگشده بود میفهمید که میشود خودکفا بود و در دوره مدیریتش بر فرماندهی نیروی هوایی سخت به دنبال محقق کردن این شعار بود. الحق و الانصاف هم خوب عمل میکرد.
در دوره همکاری چه خصلتهای شاخص و برجستهای از ایشان دیدید؟ آیا بهعنوان یک فردانقلابی و میهندوست شهرت داشت؟ یا اینکه به نظامیگری بهعنوان یک وظیفه حرفهای و قانونی نگاه میکرد؟
همه او را بهعنوان نیروی انقلابی، مؤمن، پاکباخته رهبری و نظام میشناختند. اگر از همرزمانش بپرسید غیرازاین نمیگویند. بااینکه فرمانده یک نیروی بزرگ بود درعینحال بسیار سادهزیست بود. من در دوران همکاری ندیدم و نشنیدم که چیزی برای خودش بخواهد. رفتارش با نیروهای وظیفه و بسیجی بسیار با ملایمت و دوستانه بود. احترام فوقالعادهای برای آنها قائل بود. من هرگز نشنیدم که با سربازان برخورد خشن داشته باشد. اگر هم اشتباهی داشتند به بهترین وجه آنها را متوجه اشتباهشان میکرد.
درمجموع در پاسخ به این سؤال شما میتوانم بگویم که شهید ستاری یک انسان پرتلاش، فعال و اهل مطالعه بود. شنیده بودم که تمام ایام که مجلات خارجی مرتبط با نیروی هوایی چه در بخش آفند چه در پدافند ترجمه میشد و در اختیار پایگاهها و واحدها قرار میگرفت، ایشان همه آنها را مطالعه میکردند. آنطور که معروف بود و همه دوستانش اذعان داشتند اطلاعات کامل و جامعی از همه سامانههای پدافندی داشتند. شاید بهتر باشد این گونه بگویم که باکارهای کوچک اقناع نمیشد. بعضی از کارهای ایشان را بعد از شهادتش شنیدم. مثلاً اهل نقاشی بودند یا در خانه کارهای هنری با چوب انجام میدادند. یعنی لحظهای از زندگی را اجازه نمیداد که به بطالت بگذرد. شهید ستاری اینطور شخصیتی بودند. هم در بعد نظامی به اوج رسیده بود و نظام خوبی در نیروی هوایی برقرار ساخته بود و هم در بعد معرفت شخصی و باطنی پیش رفته بود و شخصیتی وارسته و اهل تعبد داشت. در همه ابعاد او تلاش کرده و مانع از این شده بود که تکبعدی پیشرفت کند. اصلاً ویژگی اصلی ایشان شخصیت چندبعدیاش بود. یک فرمانده نظامی بزرگ که لحظهای از وضعیت نیروهای زیردستش غافل نبود و قلبش برای نظام و کشورش میتپید.
حضور ایشان در ردههای مختلف فرماندهی چه بازتابی در نیروهای نظامی یگان خود داشت و موجب چه تحولی در این زمینه میشد؟
ایشان در هرجایی که بود تلاش میکرد به وظایف و مسئولیتهایش نگاه سازمانی نداشته باشد. یعنی هر کاری میکرد به خاطر این نبود که جایگاه سازمانیاش ایجاب میکند و او مجبور به انجام آنهاست. او بهگونهای بود که انگار در همه حال خود را موظف به آیندهنگری و انجام کارها به بهترین وجه میدانست. شهید ستاری خودش را عادت داده بود که کارهای بزرگ انجام بدهد. کارهایی که شاید دیگران هم به اهمیت آنها واقف بودند اما تصور عملیاتی شدن آن را نداشتند. به همین خاطر اقدامات شهید ستاری و گامهایی که او برمیداشت ماندگار و پرسروصدا بود.
ازجمله خدمات ارزنده شهید ستاری که چون شمعی فروزان به نوردهی و خدم ترسانی ادامه میدهد، تأسیس دانشگاه «علوم و فنون هوایی» است که بعد از شهادت ایشان به دانشگاه شهید ستاری نامگذاری شد.
دانشگاه هوایی شهید ستاری با این هدف تأسیس شد که افسران متخصص در رشتههای راهبردی علوم با بالاترین سطح علمی و با توجه به ابعاد علمی، انضباطی، عقیدتی سیاسی و جسمانی در آموزش افسران برای ارتش جمهوری اسلامی ایران تربیت شوند و از پرورش تعداد زیادی از افراد اما با تخصص در رشتههایی بادید محدود اجتناب شود. تلاش برای تأسیس این دانشگاه از همان تفکر خوداتکایی ایشان ناشی میشد. روحیه عجیبی در پیگیری اینگونه مسائل داشت و با زحمت فراوان و ایده پردازی و خلق خلاقیت و ابتکار به خواستهاش میرسید. شاید باورتان نشود ایشان قدمهای بزرگی برای ساخت خودروی داخلی برداشت.
بااینکه این کار مستقیم به حوزه مسئولیتش مربوط نمیشد اما در هر زمینهای که میتوانست و زمینه آن وجود داشت تلاش میکرد و اصلاً به این فکر نمیکرد که آیا این کار به حوزه مسئولیتش ارتباط دارد یا نه. طوری کار میکرد که انگار فرصت زیادی وجود ندارد و باید از همه لحظهها بهره برد. اگر بخواهم از نقش شهید ستاری در ایجاد تحول در نیروی هوایی بگویم لازم است که اشارهکنم او یک انسانی بود که میخواست کارهای بزرگی انجام بدهد، اینگونه هم نبود که فقط رؤیاهای بزرگ در سر داشته باشد، یعنی زمینههای تحقق آنها را هم مهیا میکرد.
مثلاً در قدم اول تلاش میکرد بااستعدادی که داشت، دانش و علم را کسب کند و آن را ترویج بدهد تا با همگانی شدن، آن دانش ماندگار شود. همانطور که اشاره کردم دانشگاه هوایی را بنیان گذاشت و آن را به محیطی برای آموزش انواع و اقسام تخصصهای پیچیده نیروی هوایی تبدیل کرد. مثل برق، مخابرات، ارتباطات، الکترونیک، مکانیک، متالوژی و هر رشتهای که در نیروی هوایی کاربرد دارد. الآن دانشگاه هوایی شهید ستاری بهعنوان یکی از دانشگاههای خوب و علمی است. بازتاب دیگر حضور ایشان در فرماندهی نیروی هوایی شهامت و شجاعت در اجرای طرحها بود. معتقد بود که نباید ترسید باید جلو رفت و بادانش بیشتر به خواستهها رسید.
شهید ستاری بهعنوان فرمانده ای مقتدر و درعینحال خودرأی بود یا اینکه مشکلات را با بخشهای مختلف طرح میکرد تا به نتیجه برسد؟
صحبت کردن درباره این بعد از شخصیت شهید ستاری آسان نیست. باید او را دقیق شناخت و از نزدیک با افکار و ایدههایش آشنا بود تا بتوان درک کرد که او چگونه شخصیتی داشت. آنچه برداشت من بود این است که او فرمانده ای میدانی بود یعنی خودش را معطل چیزی نمیکرد. اگر تصمیم به کاری میگرفت اقدام میکرد و اگر لازم بود خودش آستین بالا میزد و مثل نیروهای زیردست کار میکرد. بارها شنیده بودم که خودش حتی در ساخت رنگ، نجاری، طراحی و... مانند بقیه بهاصطلاح آچار به دست میشد.
چنین روحیهای بود که باعث میشد طرحهایی که در پیش میگرفت با سرعت جلو ببرد. اگر نگاهی به طرحهای دوره او بیندازیم که شامل ساخت هواپیماهای مختلف میشود نشان میدهد که او جسارت و دانش را باهم آمیخته بود. بیجهت نبود که شهادت ایشان، رهبر معظم انقلاب و سایر بزرگان نظام را متأثر کرد.
از زمانی که او به فرماندهی نیروی هوایی منصوب شد تا زمانی که به شهادت رسید، اتفاقات بزرگ و خوبی در این نیرو شکل گرفت. او شعاری به این مضمون داشت که اگر کسی در جمهوری اسلامى ایران بخواهد مسئولیت داشته باشد، نباید نازپرورده باشد و معتقد بود که در برابر دنیایی که روبه روی ما قد علم کرده، باید قوی بود؛ اراده باید قوی باشد و جوانها باید از پیرها بیاموزند و کار بفهمند. اگر زندگینامهاش را کسی بخواند میبیند که با چه سختی و مشقتی بزرگشده است. شاید به همین خاطر معتقد بود که در سختی و رنج بزرگ شدن، برای سیستم مدیریتی کشور بسیار مفید است. بااینکه خودش خیلی فرد عملیاتی بود و تلاش میکرد هر طراحی را با فوریت به سرانجام برساند اما در مرحله تصمیمگیری خیلی اهل مشورت و اعتماد بود. معمولاً مسائل را از قبل در شورای معاونین مطرح میکرد و سپس تصمیم میگرفت.
آیا حضرتعالی هم ابتکارات و خلاقیتهای مؤثر ایشان را شاهد بودید؟ و اینکه آیا مسیر همواری برای بروز این خلاقیتها وجود داشت یا معمولاً با مقاومت و هزینه همراه بود؟
شهید ستاری یک فرمانده خلاق و مبتکر بود. او در دورانی که در پدافند فرماندهی میکرد یعنی از قبل از انتصابش به فرماندهی نیروی هوایی، توانسته بود ابتکارات زیادی به خرج بدهد. در حوزه پدافند فرد بسیار بادانش و مطلع بود. او در دوره فرماندهیاش بر پدافند توانست ۸۵ فروند هواپیمای دشمن را ساقط کند. همین عملکردش هم باعث شد که به فرماندهی نیروی هوایی منصوب شود. در زمان فرماندهی نیروی هوایی هم به این روند ادامه داد و توانست بادانش و پشتکار خود تحولات خوبی در این بخش ایجاد کند. اصلاً زمانی که او نیروی هوایی را تحویل گفت ما وضعیت خوبی نداشتیم، بسیاری از هواپیماها آسیبدیده بودند و بسیاری از تجهیزات هم به خاطر نبود قطعههای حساس زمینگیر بودند. زمانی که ایشان در اثر یک سانحه هوایی به شهادت رسید، وضعیت بسیار بهتری نسبت به چند سال قبلتر در نیروی هوایی حاکم بود و پیشرفتهای بسیار خوبی صورت گرفته بود.
کدامیک از خصلتهای شهید ستاری را میراث ارزشمندی برای نیروی هوایی ارتش میدانید؟
یکی دیگر از ویژگیهای برجسته شهید ستاری، توانمندی خاص ایشان در سخنوری بود بهنحویکه اگر دو ساعت صحبت میکردند از سرباز تا فرمانده احساس خستگی نمیکردند. حضور مستمر و پیگیری مداوم کارها از دیگر ویژگی این شهید بزرگوار بود. میشنیدم یا میدیدم که هیچ کاری را تلفنی و پس از طی سلسلهمراتب پیگیری نمیکردند بلکه خودشان در محل انجام کار حاضر میشدند. زمانی که شهید ستاری برای بازدید به مکانی میرفتند، در بدو ورود از ماشین خود پیاده میشدند و تمام قسمتها را پیاده میرفتند و پس از بازدید از آخرین قسمت، سوار ماشین میشدند. خلاقیتها و دانشش که موجب افرایش خودباوری در نیروی هوایی شد از ماندگارترین میراثهای ایشان در این نیرو است. همانطور که گفتم اعتقاد داشت همه کار میتوانیم انجام بدهیم. خیلی به توان داخلی اهمیت میداد. از اینکه میدید برخیها در مقابل طرحها نگران هستند و معتقدند که نمیشود انجام داد، ناراحت میشد.
عملکرد و کارنامه ایشان را در راهبری و تقویت توان و جایگاه نیروی هوایی چگونه ارزیابی میکنید؟
عملکرد او در همه ابعاد خوب بود. مهمتر از همه نیروی هوایی را به سطح بالایی ارتقاء داد. او آرزو داشت که این نیرو را به بهترین نیروی هوایی منطقه تبدیل کند. اصلاً نخستین جایی که جهاد خودکفایی در نیروهای مسلح آغاز به کارکرد، نیروی هوایی بود. ارتباط نیروهای جهادی با رهبر معظم انقلاب بود که آن موقع رئیس شورای عالی جنگ بودند. جهادهای خودکفایی فعلی در نیروی زمینی، نیروی هوایی و نیروی دریایی، به سالهای پنجاه و هفت، پنجاه و هشت برمیگردد. جالب است که بدانیم بهینهسازی رادارها بعد از شهادت شهید ستاری انجام شد. یعنی نیروها اینگونه تربیت شدند و الآن دارند کارهای خیلی خوبی انجام میدهند. با میراثی که از خود بر جای گذاشته خوشبختانه نیروی هوایی در مسیر خوبی قرار گرفت. چه ازنظر سطح آموزش و تربیت نیروی انسانی و چه ازنظر تولید تجهیزات و قطعات و دستگاههای حساس ما در منطقه پیشرو هستیم. جایگاه فعلی ما ماحصل تلاشها و کوششهای امثال شهید ستاری است که بنیان خوداتکایی را برقرار کردند و امروز «ما میتوانیم» در نیروهای نظامی کاملاً پذیرفتهشده است.
اگر بخواهیم به کارنامهاش نمره بدهیم شما به ویژگیهای ایشان مثل تثبیت دیسیپلین نظامی، روحیات و عواطف انسانی، احساس مسئولیت در برابر آرمانهای انقلاب، میهندوستی و... چه نمرهای میدهید؟
او فرمانده ای جامع بود. به همه مسائل اشراف داشت. از معیشت نیروهایش تا تجهیزات را پایش میکرد. هم به نظم و دیسیپلین اهمیت فوقالعادهای میداد و هم از روحیات انسانی و عاطفی بالایی برخوردار بود. بهشدت بهنظام و رهبری وفادار بود و حالتی داشت که هرکسی او را میدید بهسرعت متوجه میشد که با آدم متفاوتی مواجه است. من اگر بخواهم به ایشان نمره بدهم نمیتوانم کمتر از نمره ممتاز در نظر بگیرم. فردی منظم، دقیق، نخبه و مؤمن. هیچوقت درباره هیچ کاری با سهلانگاری برخورد نمیکرد. در عین اینکه بسیار سختگیر در امور انضباطی و نظم جمعی بود، بسیار مهربان و دوستداشتنی هم بود بخصوص با سربازان بسیار نرم، مهربان و منعطف رفتارمی کرد.
شهید ستاری را یک فرمانده نظامی میدیدید که فقط به موضوعات نظامی توجه داشت یا یک فردی که از جزئیات روحی و روانی نیروهایش غافل نبود درواقع اولویت برای ایشان کدام بود؟
اخلاق و رفتار و منش شهید ستاری بهگونهای بود که حکم پدر برای بقیه داشت. همه احساس میکردند که ایشان مثل پدر همه هستند. همیشه او را بسیار خوشاخلاق، خوشبرخورد و مهربان دیده بودم. بااینکه موهایشان هم یک مقداری سفید بود، ولی جوان بودند. نحوه ارتباط شهید ستاری با دیگران از سرباز وظیفه گرفته تا مقامات بالا نمونه بود. مثلاً یکجایی میرفت دستش را روی گردن سرباز میانداخت و سرش را نوازش میکرد. با سربازان روبوسی میکرد و آنان را در آغوش میگرفت. این صحنهها خیلی زیبا بود.
شهید ستاری یک انسان معنوی همه بعُدی بود. در مقام قیاس او را با کدام شهید یا گروه از شهیدان میتوان سنجید؟
مراودات و دوستی او با شهید بابایی مثالزدنی بود. این دو شهید رفاقت زیادی باهم داشتند. حتی زمانی که مقرر بود فرمانده نیروی هوایی تغییر کند (سال ۱۳۶۴) هر دو نفر موردتوجه بودند. جالب آنکه هرکدام دیگری را شایسته این جایگاه میدانستند. درنهایت با اصرار شهید بابایی شورای عالی جنگ شهید ستاری را به امام راحل پیشنهاد کرد و امام (ره) نیز با این پیشنهاد موافقت کردند. بنابراین اگر منش و شخیصت ایشان را هم باکسی بخواهم قیاس کنم به شهید بابایی میرسم. این دو واقعاً مثل دو برادر بودند.
شهید ستاری چه جایگاهی در نزد امام راحل و رهبر معظم انقلاب داشت؟
هر دو بزرگوار علاقه ویژهای به ایشان داشتند. در هر سخنرانی یا مراسمی که در جمع نیروی هوایی بوده است، رهبر معظم انقلاب نام و یاد ایشان را گرامی داشته است. حتی یکبار ایشان در مراسمی فرمودند تا زمانی که ستاری بود خیالم از آسمان ایران راحت بود. خب زمانی که فرمانده کل قوا چنین میگویند معلوم است که شهید ستاری چه جایگاه ارزشمندی در حوزه نظامی کشور داشته است. امام (ره) هم اینطوری به شهید نگاه میکردند. ایشان هم به ستاری علاقه داشت. شهید ستاری از فرماندهانی بود که هم بزرگان نظام و هم نیروهای عادی و معمولی و زیردستش او را دوست داشتند. اهل تلاش و تعبد و احترام به دیگران بود. کاری نمیکرد که به کسی لطمهای وارد شود.
چه خاطره یا نکته خاصی از ایشان به یاد دارید که قابلتأمل و توجه ویژه باشد؟
خاطره که زیاد است. کسی که از نزدیک با او مراوده داشته نکات زیادی که جنبه آموزشی هم دارد در ذهن دارد. یادم هست دریکی از سفرهای خارجی که به همراه هیئتی به روسیه رفته بودیم، مقرر شد با رئیسجمهوری این کشور ملاقاتی صورت گیرد. طبق تشریفات رئیسجمهوری روسیه فقط چهار نفر میتوانستند در این ملاقات حضورداشته باشند که البته مسئله کاملاً طبیعی بود چون در عرف دیپلماسی ملاقات شونده تعداد هیئت ملاقاتکننده را تعیین میکند. ایشان هم بهجز خودش سه نفر را انتخاب کرد و به ملاقات رفت. با توجه به محدودیت نفرات، برخی از فرماندهان ردهبالا نتوانستند در این ملاقات حاضر شوند. یکی از این فرماندهان به خاطر این اتفاق آزرده شد و از ناراحتی برای صرف شام به رستوران نیامد. یادم هست که شهید ستاری خودش رفت به دنبال این فرمانده و او را به رستوران آورد تا شام در کنار هم صرف شود. این رفتار شهید ستاری نشاءت گرفته از فروتنی و تواضعش بود که خیلی بر جمع تأثیر خوبی گذاشت و همه با دیده احترام به این رفتار شهید ستاری نگریستند.
|