سردار شهید سید علیرضا قوام
ولادت 1337 -شهادت 19/10/65 گلزار کاشمر مزار شهید مدرس
شب است و سکوت هور. قایق به آرامی پیش میرود و جانشین گردان نوح، ساکت و متفکر به جلو نگاه میکند. علیرضا در اندیشهی بچههای گردان است. فردا شب عملیات است؛ عملات کربلای 5. من به آرامی پارو میزنم. سرش را به اشاره تکان میدهد. قایق را کنار میکشم، علیرضا از قایق بیرون میرود تا راه کار را چک کند. ناگهان صدای یک انفجار قلبم را به طپش میآورد، نکند علیرضا....؟! بر میخیزم و به سرعت از میان ساقههای سبزِ نی میگذرم، علیرضا را نشسته میبینم که دوربین به چشم به روبرو نگاه میکند. با اشارهی دست مرا میخواند و میگوید: « من تا فردا شب میمانم، برو به بچهها بگواز همین جا عمل کنند.» میدانم هر کاری را به صلاح، انجام میدهد. برمیگردم.... از دیشب تا امشب جانم به لب ر سیده است. بلندتر از دیگران گام بر میدارم تا به او برسم. علیرضا همچنان نشسته است. وقتی به او میرسم ناگهان میشکنم. هر دو پای علیرضا از زانو قطع شده بود و او دستانش را مثل دو ستون به زمین محکم کرده بود. آن انفجار باعث ملکوتی شدن او شد...
barrud.rasekhoonblog.com
وبلاگ "چشمه سلطان ولی کریز"
|||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
وبلاگ"بررودکریز"
barrud.mizbanblog.com
||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||