بیست ونهمین سالگرد شهادت سردار سرافراز سپاه اسلام شهید حاج محمد علی صادقی فرمانده گردان
کوثرگرامی باد
صلی الله وعلیک یااباعبدالله االحسین (ع)
*اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ لفَرَج* اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یااَباعَبْدِاللَّه *
- " یــــادیــاران "
هرگزم نقـــش تـــوازلــوح دل وجان نرود هرگز ازیاد من آن ســـرو خرامان نرود
بیـــادســـردارشهیـــدحـــاج محمد علی
صادقی فرمانده گردان کوثر
"نـــحـوی شهـــــادت"

تـــاریکــی،چادرسیاهش را پهن کرده است درسراسرمنطقه ماه دست به دعا برداشته وستاره ها((وان
یکاد))میخوانند: منطقه را سکوت اختیار نموده،وتنها وتنها آواز جیرجیرکهایی است که زیر بوته های
خار زمزمه ی شبانه شان را آغاز کرده اند وهرازگاه بادی که میوزد،ذرات گرد وخاک رابه صورت
بوته های خار میزند،وصدای جیر جیرکها رابلند وبلندتر میکند، به یکباره آسمان سرخ میشودهواروشنی
میگیردومنورهای دشمن سکوت منطقه رادر هم میریزدوبوی دودوباروت ،بویسوختن تنه خشک
درختان،به مشام رزمندگانی میرسدکه پشت خاکریزها در انتظار اعلام رمز عملیات،ذکرمیگویند هــــزا
ان سینــــــــه مـــالامال از عشق یـــا علـــی (ع) یــاحسیـــن(ع) یـــازهــــرا(ع) درگــدازه های انتظــــــــارمی
سوزندوتانزدیکی های بهشت شعله میکشد اما آرام ،ساکت وبی صدا،آن طور که فقط خدا،ذکر بچه ها
رامیشنودوانگار برای بدنهائی که ساعاتی پیش غسل شهادت کرده اند جواز حضور صادرمی کند
،،حالادیگر بارش منورها،چادرسیاه را از سر آسمان ربوده است وکوچکترین جنبش هاهم به چشم می آید
گاهی پرواز سنجاقکی،وگاهی سوختن بالهایش،آن دورتر،نزدیکی آن کانالی که همچون ماری خفته به
چشم می آید (کانال ماهی جزیره بوارین) ،،رزمنــــده ای به خود می پیچد ســایه روشــن حرکتــش
وچــرخـــش سرودستانش عارفی را می ماند که در دل شب ســـماع میکند ودردعشــقش رافرومینوشد
همـــراه رزمنـــده ای دیگر خیــــز برداشته آرام بسویش روانه میشویم وقتی که بر بالین اومیرسیم برخود
میلرزیم چراکه صورتش را در روشنائی منور نظاره میکنیم ومی فهمیم که حـــاج محمــدعلــی اســـت به
سختی بدن مجروح حاجی را برداشته وآهنگ باز گشت میکنیم ولیکن،چند گام آنطرف تر صدای ناله ای
آرام رزمنده ای دیگر رمق را از پایمان می ستاند ودرجا میخکوبمان میکند،رزمنـــده ای برخاک افتاده
وخـــون زیادی از اورفتــه،خـــــــدایا چه بکنیم ? دوتن مجروح دریک قدمی دشمن که تنها میتوانیم یک تن
از آنهارا باخودببریم حـــاج محمـــدعلـــی میخــــواهدکه اورا بر زمین بگذاریم ،قبول
نمیکنیم،اصرارمیکند،نمی پذیریم،وباز اسرار میکندوسرانجام دستور می دهد حـــاجی رابرجامی گذاریم
ورزمنــــده دیگر را برمیداریم واز حــاجی خـــداحافظی میکنیـــم وقتی برای بردن حــــاجی برمیگردیم
روح لاهــوتی اوفارغ از تــــن به بیکران سعـــــود کرده وماراباپیکرمعطرش تنها گذارده است،پیشانیش
راکه می بوسم ،نوحه پرسوزحــاج محمــد علــی فــرمانــده گــردان کـــوثر می نشینددرخاطرم که شب قبل
از عملیات درحمیدیه سینه می زدیم ومی خواندیم:
باید رسد درکربلا گردان کوثر
نزدحسین فاطمه فرزند حیدر
باهمت روح خدا پیر جماران
باصبروایثار بسیجی مرد میدان ،،
باید رسید درکربلاگردان کوثر
نزدحسین فاطمه فر زند حیدر
خواهدبگیرد در بغل با امر یزدان *
قبر علی مرتضی شیر دلاور
ماجملگی عشق حسین داریم خدایا
درآرزویش شور وشین داریم خدایا
باید رسد در کربلا گردان کوثر
نزد حسینفاطمه فرزند حیدر ....
نجواکنیدای عاشقان بادیده تر
یارب به حق آن علی ساقی کوثر
حق عزیزان بخون گردیده پرپر
باید رسد درکربلا گردان کوثر
آن زاده مولا حسین سبط پیامبر
بنمانظر بر عارفان کوی اختر
باید رسد در کربلا گردان کوثر
نزد حسین فاطمه فرزند حیدر
روحــــــش شــادو یــادش گـــرامیباد
منبع:کتاب هزارشهیدکاشمر
سردار شهيد حاج محمّدعلي صادقي/
فرمانده گردان كوثرلشگر21امام
رضا(ع)خراسان، محل شهادت
شلمچه عمليات كربلاي5 استان
خوزستان /،نوزدهم ديماه سال
يكهزاروسيصدوشصت وپنج هجري شمسي
گلزار: شهيد مدرس شهرستان
كاشمر(استان خراسان رضوي)
|
|||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
وبلاگ"بررودکریز"
barrud.mizbanblog.com
||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
barrud.rasekhoonblog.com
وبلاگ "چشمه سلطان ولی کریز"
{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{{
احمداسماعیلی کریزی