خاطرات انقلاب(15) ازکتاب خاطرات زیبا نوشته حجت الاسلام علی اسماعیلی کریزی
تلاش مذبوحانه دشمن
پس از جریان نوزده دیماه1356تظاهرات طلاب و شهادت تعدادی از طلبهها، در جلوکوچة ممتاز اول خیابان صفائیه و فلکة بیمارستان فاطمی، جلو کلانتری یک قم، هیأت حاکمه تظاهراتی را توسط مأمورین دولتی از خیابان صفائیه به طرف حرم مطهر حضرت معصومه تدارک دیده بود و از ماشینهای پلیس شعارهائی علیه ارتجاع سرخ و سیاه- که در آن روز به علمای انقلابی ارتجاع سیاه و به دانشجویان انقلابی ارتجاع سرخ یعنی کمونیست لقب داده بودند- پخش میشد. تعدادی کارگر ازکارخانجات تهران با ماشینهای واحد جهت شرکت در راهپیمایی و تظاهرات به نفع دولت به قم آورده بودند. شاید دو سه اتوبوس ازآنها را جلوپل حجتیه، نزدیکی مدرسة حجتیه پیاده کرده و از آنجا که ما آنها را از پنجرة حجره میدیدیم، از پنجرهها به طرف خیابان با صدای بلند، میگفتیم: ای مردم متفرق شوید و در تظاهرات شرکت نکنید. زیرا شما را آوردهاند که با حضور شما خون طلاب را پای مال کنند.
این مطالب را سریعاً میگفتیم و از جلو پنجره دور میشدیم که مأمورین نبینند و ما را شناسائی نکنند. نهایتاً این تبلیغات باعث شد که آن چند نفر به تظاهرات دولتی ملحق نشوند و آهسته متفرق شوند.
هجوم مأمورین به حرم حضرت معصومه
سال1357که شدت حضور مأمورین در قم زیادتر شده بود، توپ و تانکها همه جا در میادین شهر و چهارراهها مستقربود. یک روز مأمورین به داخل صحن حضرت معصومه ریختند و هرکسی را که داخل صحن بود،کتک زدند و تیراندازی کردند. اینجانب و یکی دونفردیگر در یکی ازایوانهای داخل صحن جلو حجرهای نشسته بودیم. مأمورین بالای سر ما آمدند و با قنداق تفنگ همه راکتک زدند وآن دو نفری که با لباس شخصی پهلوی من بودند، نیز بی نصیب نماندند. مأموری که میخواست من را با قنداق تفنگ بزند، چون معمم بودم، صرف نظر کرد و این اتفاق برای من جالب بود. زیرا برایم روشن شد که با همة خفقانی که شاه ایجاد کرده و سعی در جدا کردن بدنة ارتش از مردم و دین داشته، باز هم افرادی در بین نظامیان وجود دارند که عِرق دینی دارند و به روحانیت احترام میگذارند. بعد از خروج مأمورین همه جمعیت به داخل حرم مطهررفتیم و صدای گریه و شیون و استغاثة همه مردم بلند بود. آن روز حرم حالت عجیبی داشت و انسان بیاد کتک خوردن اسرای کربلا و اهل بیت پیامبر(صلوات الله علیهم) میافتاد. مردم هیچ گونه وسیلة دفاعی نداشتند، جزآه و ناله وگریه و استغاثه از خداوند و اهل بیت.(علیهم السلام)
منبع : کتاب خاطرات زیبا نوشته حجت الاسلام والمسلمین علی اسماعیلی کریزی

barrud.rasekhoonblog.com
وبلاگ "چشمه سلطان ولی کریز"
|||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
وبلاگ بررود
|||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
barrud.persianblog.ir
بررودکریز
||||||||||||||||||||||||||||||||||||||