نخست وزیری بازرگان
ایام به سرعت میگذشت. امام آقای مهندس بازرگان را به عنوان نخست وزیر و به عنوان رئیس دولت موقت معرفی کردند و ایشان هم کابینة خودش را تشکیل داد. اندک مقاومتهایی از طرف دولت وقت یعنی بختیار میشد. لکن آنها با اینکه قدرت دستشان بود، پشتوانه مردمی نداشتند و در پاسخ به حرف بختیار که گفته بود: در این مملکت یک دولت وجود دارد، شعار میدادند: یک مملکت یک دولت اما به رای ملت.
حمایت از بازرگان
نهایتاً قرار شد، روز بیستم بهمن مردم به حمایت از دولت بازرگان راهپیمائی کنند.
مسیرهای راهپیمایی به طرف دانشگاه تهران تنظیم شده بود. مردم یکپارچه به خیابانها آمده بودند و هر جمعیتی پلاکاردی در دست داشتند و به نفع امام و دولت بازرگان شعار میدادند. دستهای که توجهم را جلب کرد. گروهی از کارمندان زن صدا و سیما آن روز بود که مانند بسیاری از افراد جامعه آن روز حجاب نداشتند. اما اینها مقداری بیشتر از بقیه بیحجاب بودند. سرها لخت و دامنها کوتاه و ناخنها بلند با پلاکارد در دست و شعار میدادند: مهدی بازرگان منتخب امام است. حمایت از بازر گان حمایت از اسلام است.
اصلاً نام اسلام و امام با قیافه ظاهری آنها بیگانه به نظر میرسید. لکن با همان وضع و همان شعارها، خودشان را به داخل دانشگاه تهران رساندند.
سخنرانی بازرگان
آقای بازرگان روز بیستم بهمن در دانشگاه تهران سخنرانی مفصلی ایراد کرد. از حضور و انسجام مردم و حمایت از دولت و از اعتماد امام به خودش تشکر کرد. و یک توصیه هم به آقای بختیار نمود و اظهار داشت: من به آقای بختیار لر توصیه میکنم که بختیار حرّ باشد و به امام و صفِ انقلابیون بپیوندد. لکن این اتفاق نیفتاد.
منبع : کتاب خاطرات زیبا نوشته حجت الاسلام والمسلمین علی اسماعیلی کریزی
http://kariz.mizbanblog.com/