آغاز کار قضائی در مشهد مقدس
سرانجام پس از پایان این غائله و حادثة عظیم، ( هفتم تیرماه شصت )با چشمانی اشکبار و قلبی مالامال از غم و انده عازم خراسان شده و در مشهد الرضا به پا بوسی آن حضرت رفته و استمداد طلبیده و از نیمة تیر ماه60 به عنوان دادستان انقلا ب اسلامی سپاه پاسدارن منطقة چها ر (خراسان بزرگ) کار خود را آغاز کردم و در خدمت برادران محترم علی شمس به عنوان دادیار جانشین و سیدعلی هاشمی به عنوان بازپرس در مشهد مقدس خیابان کوهسنگی (اسدی 23) مستقر شدیم. جو شدیدی بود. حرکت مذبوحانه منافقین ادامه داشت. هر روز شایعهای میساختند. یا جائی را منفجر میکردند و یا شخصیتی را ترور مینمودند. با اینکه شخصیتهای طراز اول غالباً خود مایل به حفاظت و استفاده از ماشینهای تندرو یا بعضاً زرهی نبودند؛ لکن بر حسب ضرورت و تکلیف امام خمینی مبنی، بر پذیرش حفاظت، مسائل امنیتی و حفاظتی مسئولین و شخصیتها تشدید شد. ما نیز اغلب اوقات مجبور بودیم دو سه نفری، مسلحانه و حتی با اسلحة کلت و کلاش و نارنجک و گاهی با تغییر مسیر، تردد نموده و از خود حفاظت نمائیم.
منبع : کتاب خاطرات زیبا نوشته حجت الاسلام والمسلمین علی اسماعیلی کریزی