به گزارش پایگاه اینترنتی بسیج، اهواز، خرمشهر، آبادان، سوسنگرد و... مسیری است که سرگرد خطیر از بچههای روابط عمومی نیروی زمینی ارتش برای کاروان اعزامی خبرنگاران به مناطق عملیاتی جنوب کشور تعیین کرده است؛ خط سیری که بسیاری از رزمندگان دوران دفاع مقدس آن را طی میکردند. نامهایی که تنها شهر یا منطقه نیستند، حالا جزئی از خاطرات و حافظه تاریخی مردمی هستند که کشورشان هشت سال تمام به جرم اسلامخواهی و استقلالخواهی درگیر نبردی تمام عیار با دیکتاتوری دیوانه و حامیان ابرقدرتش شد.
ساعت 10 و نیم شب است که وارد فرودگاه اهواز میشویم. سین برنامهها تقریباً مشخص است. یعنی نمیشود به جنوب بیایی و گذرت به مناطق عملیاتی رمضان و چزابه و شلمچه نیفتد. اما سؤال اینجاست که «اینبار قرار است با چه شهیدی آشنا شویم و کدام حماسه را به مدد دوربینها و قلمهایمان به تصویر بکشیم؟» این سؤال در خیابانهای اهواز و هنگام حرکت به سوی مهمانسرای لشکر92 زرهی ذهنم را مشغول میکند. در این شهر هر نامی را که میشنویم یادآور رویدادی از جنگ است. همین لشکر92 که تیپهایش جزو اولین یگانها مقابل تجاوز دشمن ایستادند، تاریخچهای به گستردگی دفاع مقدس دارد. از گردان 151 دژ گرفته تا تیپ دوم دزفول و ماجرای آزادی سوسنگرد و شهدایی که نام هرکدامشان جزئی از فرهنگ دفاع مقدس شده است.
در مهمانسرای ارتش کاری نداریم جز صرف شام و استراحت. روز کاری ما از فردا، یعنی صبح 19 اسفندماه آغاز خواهد شد. باید خودمان را برای سفری چهار روزه با تمام فراز و فرودهایش آماده کنیم. تجربه سفرهای قبلی نشان دادهاند که طی طریق در جادههای خوزستان بزرگ، حتی در سایه امنیت و امکاناتی که فراهم شده، سختیهای خودش را دارد. به یاد تمامی آنهایی که وجب به وجب این مناطق را زیر گلوله باران دشمن پیمودند و خون دادند، اولین شب سفر را در آرامش و امنیت سپری میکنیم.
قرارگاه جنوب غرب از دیروز تا امروز
برنامه اولین روز کاری دیدار با امیر علی ظریفییگانه، فرمانده قرارگاه منطقهای جنوب غرب نزاجا و ارشد یگانهای ارتش در خوزستان است. امیر که خودش از یادگاران دفاع مقدس به شمار میرود، صحبتهایش را هم از جنگ تحمیلی آغاز میکند؛ از وحدت مردم و رزمندگانی که دست به دست هم دادند تا تحت فرماندهی حضرت امام(ره)، حماسهای به نام دفاع مقدس خلق کنند.
وی میگوید: در اولین روزهای جنگ، تنها نیروی آماده ارتش بود. همین لشکر 92 زرهی با وجودی که به دلیل شرایط پیش آمده در طبقه چهار رزمی قرار داشت، اما توانست مقابل ارتش مجهز و آماده بعثی ایستادگی کند. عراق آمده بود کار خوزستان را چند روزه تمام کند. اما تیپ یکم لشکر در جبهههای جنوبی، تیپ سوم در جبهههای میانی و تیپ دوم دزفول در جبهه شمالی خوزستان با رشادت مقابل آنها ایستادند، چنانکه مقام معظم رهبری نیز در خصوص لشکر 92 زرهی اهواز فرمودند: «لشکر 92 در طول جنگ سهم ارزندهای داشت.»
امیر ظریفی یگانه در ادامه با یادآوری خاطرات دوران دفاع مقدس میگوید: مقر لشکر 92 زرهی یادآور خاطره جلساتی است که با حضور چهرههایی همچون مقام معظم رهبری، شهید چمران، فرماندهان لشکر و. . . در همین اتاق جلسات برگزار میشد و آنطور که مرحوم امیر قاسمی، فرمانده فقید لشکر 92 شخصاً به من گفت، اگر وجود مبارک مقام معظم رهبری به عنوان نماینده امام در شورای عالی دفاع و همچنین آیتالله جزایری امام جمعه اهواز که با حضور در میان رزمندگان روحیه آنها را مضاعف میکردند نبود، شاید خوزستان در همان اولین روزهای جنگ سقوط میکرد.
فرمانده قرارگاه منطقهای جنوب غرب نزاجا در خصوص مأموریتهای کنونی این قرارگاه نیز بیان میدارد: یگانهای ما هم اکنون در خوزستان و ایلام مشغول حفظ مرزهای کشورمان هستند و شکر خدا تا کنون به خوبی توانستهایم در جنوب غربی کشورمان از مرزها دفاع کنیم.
امیر ظریفی یگانه خبر جدیدی هم دارد و در خصوص آمادگی رزمی ارتش و انجام رزمایش محمد رسولالله(ص) در سال گذشته میگوید: این رزمایش به صورت مشترک بین نیروی هوایی و زمینی و پدافند ارتش در دشت آزادگان صورت گرفت که به دلیل تخصصی بودن، رسانهای نشد. طی آن نیروهای چترباز در مهرآباد بارگیری شدند و رأس ساعتی که در نظر داشتیم در منطقه فرود آمدند. در رزمایش محمدرسولالله(ص) هماهنگی بین آتش توپخانه و نیروهای هلیبرد عالی بود. طوری که رأس ساعت 14و 45 دقیقه چتربازها فرود آمدند و 14 و 20 دقیقه نیز آتش توپخانه اجرا شد و هیچ تلفاتی نداشتیم.
وی در ادامه صحبتهایش گذری هم به نقش مرزبانی ارتش در بخشهایی از جنوب غرب کشور میزند و میگوید: فرهنگی در میان بخشهایی از مردم منطقه وجود دارد که داشتن سلاح را افتخاری برای خود میدانند. بنابراین بیشترین اجناس قاچاقی که توسط ما در مرزها کشف میشود، مربوط به سلاحهای شکاری است. ظریفی یگانه با اشاره به پذیرایی از 750 هزار زائر اربعین حسینی، در خصوص کاروانهای راهیان نور نیز اظهار میدارد: راهیان نور از حرکتهای عظیم فرهنگی است که همه ساله بسیاری از مردم کشورمان را به مناطق عملیاتی جنوب میکشاند و ما نیز در یادمانهای زید، دهلاویه و چزابه که به عهده ارتش است از زائران پذیرایی میکنیم. همچنین امسال شش نمایشگاه در سطح استان راهاندازی کردهایم تا خدمات مناسبتری به مردم عزیزمان ارائه دهیم.
سلام کوشک
بعد از دیدار با امیر ظریفی یگانه، به طرف کوشک حرکت میکنیم. برای معرفی آدرس جغرافیایی این منطقه شاید بهتر باشد سفری کنیم به جنوب خوزستان و یادمان شناختهشده شلمچه و کربلای5 را معیار قرار بدهیم. از شلمچه که به سمت شمال میروی، پاسگاه زید و یادمان عملیات رمضان است. بعد از آن زاویه کوشک قرار دارد که روی نقشه با شکل هندسی خاصی کاملاً مشخص میشود، طلائیه هم که چسبیده به کوشک است.
بنابراین کوشک همسایه زید است و نامش با طلائیه آورده میشود. از جنوب تنه میزند به عملیات رمضان و منطقه زید و از شمال نیز با طلائیه به عملیات خیبر متصل میشود. تا بخواهیم به کوشک برسیم، از شهرک نورد در حومه اهواز عبور میکنیم. نام این منطقه دبحردان و اولین سنگر مقاومت دفاع از اهواز است. همان روزهایی را میگویم که ارتش بعث عراق خود را تا دروازههای اهواز رسانده بود و تا دسترسی به مرکز استان خوزستان، تنها 12 کیلومتر فاصله داشت. راستی! در همین منطقه نورد است که با سرهنگ رضا جودکی معاون هماهنگکننده قرارگاه منطقهای جنوبغرب که راوی گروه ما است، بیشتر و بهتر آشنا میشویم. لحن گرمی دارد و صفای خاصی در چهرهاش موج میزند که آدم را یاد رزمندگان دوران دفاع مقدس میاندازد. اتفاقاً خود سرهنگ نیز از رزمندگان قدیمی جنگ است و بیش از 30 و اندی سال خدمتش در ارتش را نیز در همین خوزستان سپری کرده و وجب به وجب منطقه را به خوبی میشناسد.
توقف ما در نورد بسیار کوتاه است. تنها فرصت میکنیم نگاهی به المان و تابلوی یادمان در کنار جاده بیندازیم و به طرف پیچ کوشک، در میانه راه اهواز- خرمشهر میرویم. این پیچ ما را به زاویه کوشک میرساند. همان شکل هندسیای که قبلاً صحبتش شد. اما در ابتدای پیچ جاده، یادمان سادات خمسه کوثر با گنبد سبزش دل سرهنگ جودکی را میبرد و همانجا گروه را متوقف میکند. ماجرای شهادت پنج شهید سید از بسیجیان لشکر27 محمدرسولالله(ص) را شاید خیلی از ما شنیده باشیم. همان پنج سیدی که روی یک خودروی ایفا بودند و وقتی گلوله خمپاره دشمن به وسیله نقلیهشان میخورد، با وجود حضور رزمندگان دیگر، تنها این پنج بچه سید کنار هم به شهادت میرسند و یادمانشان سالها بعد درست در محل شهادتشان ساخته میشود. زیارتی کرده و حرکت میکنیم.
چاههای نفت در دل میادین مین
خاکهای کوشک از آلودهترین مناطق خوزستان به لحاظ وجود میادین مین به شمار میروند؛ میادینی که حالا و به همت واحد مهندسی نیروی زمینی ارتش نفسهای آخر را میکشند. این حرف را امیر ظریفی یگانه در نشستش با اصحاب رسانه گفت و حالا آمدهایم تا از نزدیک یک روز از عملیات مینروبی بچههای ارتش را از نزدیک شاهد باشیم.
از پیچ جاده تا زاویه کوشک، چاهها و تأسیسات نفتی زیادی به چشم میخورند. سرهنگ جودکی میگوید این چاهها مربوط به حوزه نفتی یادآوران هستند که دکلهایش از شمارههای f1 تا f12 امتداد دارند.
اما چاههای نفت و فعالیتهای پیرامون آن در میدان آلوده به مین چه کار میکنند؟ این سؤال را یکی از خبرنگاران گروه از سرهنگ جودکی میپرسد. پاسخ او این است: ارزش تلاش یگان مهندسی در همینجا مشخص میشود. شاید یک روز خاکهای کوشک سراسر آلوده به میدان مین بود، اما حالا با تلاش تخریبچیها، چیزی نمانده تا کل این منطقه از لوث وجود سربازان مخفی دشمن پاک شود. چاههای نفت شریان حیاتی اقتصاد کشورمان هستند که به برکت تلاش بچههای رسته مهندسی زمینهای اطرافشان کاملاً پاکسازی شده و حالا مهندسان و کارکنان شرکت نفت به راحتی در تأسیسات نفتی منطقه تردد میکنند.
نبرد با دشمن خاموش
کمی بعد به زاویه کوشک میرسیم. اینجا نقطه صفر مرزی است و تا خاک عراق تنها چند قدم فاصله دارد. کافی است 100 یا 200 متری راه برویم تا به خاک عراق برسیم. اما باید مراقب باشیم پایمان را کجا میگذاریم! هنوز هستند میادین مینی که در این نقطه دست نخورده باقی ماندهاند و یگان پاکسازی 409 از گروه مهندسی 422 مشغول پاکسازی این میدانها هستند.
هرکدام از میادین مین برجای مانده از دوران دفاع مقدس به برکت حمایت غرب و شرق از عراق، گاه تا صدها متر عمق دارند. طولشان که دیگر جای خود دارد. هرچند اکنون بسیاری از میادین مین خنثی شده، اما اثرات برجای مانده از میدانهای پاکسازی شده تا چشم کار میکند امتداد دارد. انگار بعثیها قصد داشتند تا قیامت در خاک کشورمان اتراق کنند که چنین میادین عظیمی را با کمک شرکتهای اسرائیلی، فرانسوی، ایتالیایی، بلژیکی، روسی و... ایجاد کرده بودند.
در سراسر میدان مینی که در مقابلش توقف میکنیم، پرچمهای زرد و قرمز به وفور دیده میشوند. زرد به نشانه مین بدون چاشنی و قرمز به نشانه مینی است که هنوز چاشنیاش خارج نشده و هر آن امکان انفجارش وجود دارد. از میان معبر باریکی که بچههای پاکسازی ایجاد کردهاند، به دل میدان مین میرویم. پرچمهای زرد و گاه قرمز نیز مشایعتمان میکنند. یک آن به فکرم میرسد اگر یکی از این مینها منفجر شود، آن وقت چه کسی غیر از خدا میتواند ما را از میان انبوه مینهایی که در این میدان وجود دارند نجات بدهد. این سؤال را شاید بچههای خنثیسازی هر روز از خودشان میپرسند. مثل علیرضا روشنگر 32 ساله که 15 سال است در واحد پاکسازی خدمت میکند یا ستوانسوم محمد باقر منفرد، ستوان سعید آزادپرور، ستوان علیرضا پرور، سید ابوالقاسم حسینی و... همه بچههایی که با چهرههای آفتاب سوخته و دستهای پینه بسته هر روز دل از دنیا میکنند و به دل میدانهای مین فرو میروند تا شعله چاه نفت در گوشه و کنار خاک خوزستان روشن شود و چرخ اقتصاد کشورمان بچرخد.
به گفته سرهنگ جودکی این رزمندههای خنثیسازی هر روز جان خود را به خطر میاندازند تا بچههای عرب، فارس، لر و ترک مرزنشین کشورمان دیگر دچار حادثه نشوند و عشایر و کشاورزان با فراغ بال به فعالیتهای روزمرهشان بپردازند. به قول یکی از بچههای واحد خنثیسازی، جنگ برای آنها هر روز تکرار میشود. مگر نه آنکه هر مین یک دشمن خاموش است و آنها تا کنون با هزاران دشمن خاموش و موذی روبهرو شده و خواهند شد. اما در این میان جمله یکی از این بچهها علیرضا روشنگر قابل تأمل است که میگوید: اگرچه کار ما سخت است. اما یادمان نرود رزمندگان دوران دفاع مقدس، همین مینها را زیر آتش سنگین دشمن و انواع و اقسام انفجارهایی که کنارشان صورت میگرفت، پاکسازی میکردند.
جشن ایران بدون مین
شاید خوشحالکنندهترین بخش دیدارمان از میادین مین خبری است که سرهنگ فرمان اسعدی، فرمانده کمیته پاکسازی استان خوزستان اعلام میکند. به گفته اسعدی از مجموع 4 میلیون و 200 هزار هکتار زمین آلوده به مین، پاکسازی 2 میلیون و 475 هزار هکتار به عهده رسته مهندسی ارتش قرار داده شده بود که بیش از 98 درصد آن پاکسازی شده و تنها 2300 هکتار باقی مانده است. سرهنگ اسعدی این خبر خوش را داد که در نیمه اول سال 95، بتوانیم جشن ایران بدون مین را برگزار کنیم.
بعد از صحبتهای فرمانده کمیته پاکسازی استان خوزستان نوبت به نمایشی میرسد که بچههای تخریبچی برایمان تدارک دیدهاند. آنها مینهای فرسودهای را که طی چند روز گذشته خنثی کردهاند طبق روال مرسوم در قیف انفجاری قرار میدهند تا در مقابل چشم گروه خبرنگاران منفجر کنند. کمی بعد این اتفاق میافتد و برای لحظاتی زمین زیر پایمان به لرزه درمیآید. مینها با انفجار مهیبی شعله میکشند و دود قارچ مانندی برای چند لحظه از دور نمایان میشود. دیگر وقت رفتن فرا رسیده است. اما خنثیسازی این حجم عظیم مین برجای مانده از دوران دفاع مقدس به این راحتیها انجام نگرفته است. آن طور که سرهنگ جودکی میگوید، تا کنون 170 نفر از بهترین فرزندان این مرز و بوم در نبردی خاموش و مظلوم با سربازان مخفی دشمن به شهادت رسیدهاند و 750 نفر نیز جانبازی بالای 50 درصد یافتهاند.
در زمان صلح باید آماده بود
برنامه بعدی ما که روز دوم سفر انجام میگیرد، برنامهای از پیش تعیین نشده است. باید به مسجد سلیمان برویم تا در پایگاه دوم رزمی هوانیروز شهید آسیایی شاهد رونمایی پروازی از دو فروند بالگرد تاکتیکی(214) و شناسایی (206) بازسازی و بازیابی شده در حضور امیر پوردستان فرمانده نیروی زمینی ارتش باشیم.
این بالگردها که به طور کامل توسط کارکنان متخصص پایگاه شهید آسیایی بازسازی و بازیابی شدهاند، از همین امروز 20 اسفندماه میتوانند به ناوگان هوانیروز اضافه شوند. در این مراسم جملهای که بیشتر به دل مینشیند، بخشی از حرفهای امیر پوردستان است. او میگوید:«در زمان عافیت باید خودمان را آماده روزهای سخت بکنیم.» حرف او کاملاً درست است. زمان را نباید از دست داد. در حالی بسیاری از کشورهای منطقه در آتش جهل سلفیها و شیطنت صهیونیسم و استکبار جهانی میسوزد، حداکثر آمادگی از سوی تمامی یگانهای نظامی کشورمان و تقویت داشتههای درونی بهترین کاری است که باید در زمان عافیت و آرامش انجام داد. امنیتی که خود مرهون زحمات بیشائبه همه رزمندگان کشور ما است و با سعی و تلاش نیز باید تداوم یابد. برنامههای روز دوم را درحالی به پایان میرسانیم که همگی شاهد پرواز دو فروند بالگرد هوانیروز کشورمان در آسمان نیلگون خوزستان هستیم.