سرداران شهید کاشمرعملیات کربلای ۴ و 5

سردار شهید سید حسن فلاح هاشمیان
ولادت ۱۳۳۷ –شهادت ۶۵/۱۰/۱۹ گلزار آرامگاه شهید مدرس کاشمر
دشمن پاتک سنگینی را علیه رزمندگان اسلام شروع کرده بود. در حین عبور گردان تحت فرماندهیاش از کانال، متوجه میشود تیر بارچی روی تانک دشمن بر روی خط، آتش سنگین میریزد.شهید فلاح هاشمیان با شجاعت تمام، آر پی جی را بر میدارد و با شلیک گلوله، تانک را منهدم میسازد. در حال آماده شدن جهت شلیک سومین گلوله به طرف تانکهای دشمن است که هدف قرار گرفته و به وسیلهی تیر مستقیم سیمینوف که به پیشانیاش شلیک شد، جان شیدای خویش را، به شیدا کنندهی جانان سپرد و از حقارت خاک، به رفعت افلاک عروج کرد. تن خاکیش در آرامگاه ابدیش در جوار آرامگاه شهید مدرس به خاک سپرده شد. روح بی قرارش در جوار ملکوتیان متنعم و شادمان باد.
سردار شهید سید علیرضا قوام
ولادت ۱۳۳۷- شهادت ۱۹/۱۰/۶۵ گلزار کاشمر مزار شهید مدرس
شب است و سکوت هور. قایق به آرامی پیش میرود و جانشین گردان نوح، ساکت و متفکر به جلو نگاه میکند. علیرضا در اندیشهی بچههای گردان است. فردا شب عملیات است؛ عملات کربلای ۵٫ من به آرامی پارو میزنم. سرش را به اشاره تکان میدهد. قایق را کنار میکشم، علیرضا از قایق بیرون میرود تا راه کار را چک کند. ناگهان صدای یک انفجار قلبم را به طپش میآورد، نکند علیرضا….؟! بر میخیزم و به سرعت از میان ساقههای سبزِ نی میگذرم، علیرضا را نشسته میبینم که دوربین به چشم به روبرو نگاه میکند. با اشارهی دست مرا میخواند و میگوید: « من تا فردا شب میمانم، برو به بچهها بگواز همین جا عمل کنند.» میدانم هر کاری را به صلاح، انجام میدهد. برمیگردم…. از دیشب تا امشب جانم به لب ر سیده است. بلندتر از دیگران گام بر میدارم تا به او برسم. علیرضا همچنان نشسته است. وقتی به او میرسم ناگهان میشکنم. هر دو پای علیرضا از زانو قطع شده بود و او دستانش را مثل دو ستون به زمین محکم کرده بود. آن انفجار باعث ملکوتی شدن او شد…
سردار شهید محمد یزدانی
ولادت ۱۳۴۳–شهادت ۱۹/۱۰/۱۳۶۵ گلزار آرامگاه شهید مدرس کاشمر
دهم شهریور ۱۳۶۴ بود که بار دیگر از کاشمر به جبهه نبرد شتافت .و در تیپ ۲۱ امام رضا معاون اول فرمانده گردان عملیاتی کوثر شد و در این مسئولیت انتظار کشید تا عملیات کربلای پنج آغاز شد .
او شب عملیات کربلای پنج با یک گالن نفت در خانه ای مخروبه نزدیک خرمشهر به نیت شهادت غسل کرد ، قبل از حرکت با چند همرزم عقد اخوت خواند و گفت :اکنون که همگی برادر شدیم باید قول دهیم که هر کی از ما وارد بهشت شد ، دیگران را شفاعت کند ، و همگی قبول کردند .
آن شب «محمد» لباس نو پوشید، برادران همه وداع کردند و از زیر قرآن گذشتند و به سوی شلمچه و عملیات کربلای پنج حرکت کردند .روز نوزده دی ۱۳۶۵ در حالی که پیشگام نیروهای گردان بود، برای نابود کردن آتش کالیبر نیروهای عراقی که گردان را زیر آتش شدید قرار داده بود ، حرکت کرد اما ناگهان هدف تیر دشمن قرار گرفت و سرانجام در حالی که هم رزمش «ولی الله غلامی» پیکر غرقه به خونش را به پشت خط حمل می کرد یا حسین گویان ، جان به جان آفرین تسلیم کرد و به شهادت رسید .
پیکر پاک سردار شهید «محمد یزدانی کریزی» در «کاشمر» با شکوه تشییع گردید و در جوار آرامگاه شهید« سید حسن مدرس (ره) »در کنار یاران و همرزمانش به خاک سپرده شد.
سردار شهید حاج محمد علی صادقی طرقی
ولادت :۱۳۳۸ شهادت ۱۳۶۵ گلزار آرامگاه شهید مدرس کاشمر
او طی سال ۱۳۶۰ در حفاظت بیت امام خدمت کرد و خاطره شبی که حضرت امام با یک لیوان چای و پیش دستی میوه در یک سینی به پشت بام آمده بودند و از او که در حال نگهبانی بوده است پذیرایی کرده بودند هرگز از یاد نمی برد .
پس از بازگشت از «جماران» به تیپ هجده جواد الائمه اعزام شد و تا تیر ۱۳۶۱ معاون فرمانده گردان یاسین بود .سال بعد از آن چهار ماه در« لبنان» به آموزش نظامی نیروهای حزب الله مشغول بود .
او حدود یک سال مسئول واحد بسیج سپاه «کاشمر» بود که در انجام دادن امور بسیج و وظایف محوله شب و روز نمی شناخت .وی در تمام روستاهای شهرستان و مساجد شهر کاشمر برای جذب نیرو سخنرانی می کرد
مسئولیت هایش هیچگاه مانع حضورش در جبهه نبرد نگردید . در بیشتر عملیات جنگ تحمیلی شرکت و فعالیت داشت .
جسارت ، شهادمت و شجاعت محمد علی صادقی مثال زدنی بود. همرزمانش به دلیری و نترس بودنش به دیده تحسین و تمجید می نگریستند .
نام «محمدعلی صادقی» با نام گردان کوثر گره خورده بود و در بین رزمندگان معروف بود که گردان کوثر به دهان شیر هم می رود .روزی محمد یزدانی در جلسه ای با شنیدن جمله یاد شده با خوش ذوقی گفت :راست است که گردان کوثر به دهان شیر هم می رود ؛ ولی شیر هم روزی دهانش را خواهد بست .