خداوند روح سردار محمد ناظری سرباز امام زمان "عج" را که مخلصانه و بی ادعا جهادگرانه در ٨ سال جنگ تحمیلی جنگید شاد کند و بر سر سفره اباعبدلله بنشاند.

همو که برادرش را در عنفوان جوانی در عملیات فتح المبین از دست داد و مقاوم ایستاد،
جانباز شیمیایی شد و به خس خس سینه اش خندید و گفت باید دوام بیاوری راه دراز در پیش است،
مادرش در جمعه خونین مکه سال ٦٦ شهیده گشت خم به ابرو نیاورد و زانوهایش سست نگشت،

جنگ را با صلابت و گوش به فرمان پیر کبیر ادامه داد و مطیع امر او خاتمه داد.
جنگ تمام شد اما جهاد او ادامه داشت، جنگ را در جبهه ای دیگر دنبال کرد
مخلص تر از قبل و بی صداتر از گذشته...
ضمن مرزبانی دریایی به تربیت جوانان مرز و بوم همت گمارد و تکاورانی را تربیت نمود که هر کدام خود ناظریند،
افتخارامیزترین عملیاتهای مهم چه در زمان جنگ و چه پس از ان را که اخرینش "دستگیری سربازان امریکایی " بود را، به بهترین وجه ممکن فرماندهی کرد و لبخند رضایت را بر لبان رهبر عزیزمان نشانید.

جانباز شیمیایی و اینهمه تلاش!
عمر دوباره از خدا میگرفت تا بیش از پیش مرزهای دریایی را ایمن نگاه دارد.
ماهها و ماهها و ماهها با فراغ و دوری خانواده هم خودش جنگید و هم خانواده اش....
بیشتر در دل ابهای نیلگون خلیج فارس بود تا در جمع خانواده اش...
و همو راضی بود و هم خانواده جهادگرش....
زیباست اگر برایتان بگویم اشک از چشمان این خانواده بر زمین نچکید وقتی که با انان میگفتی خدا صبرتان دهد میگفتند ما را در مقابل رنج و الم شیرزن کربلا شرمنده نکنید!!!
به دختر سردار ناظری تبریک و تسلیت توامان گفتم، گفت: تبریکش زیباست.
به او گفتم به جمع ما فرزندان شهداء خوش امدی ، تلخ خندید و گفت مدیون شما فرزندان شهداییم....
یاد او و همه جان برکفان ٨ سال دفاع مقدس گرامی...
روحشان شاد

زهرا جوانمردی- فرزند شهیدجوانمردی