ديدگاه شهيد مطهري -شهيد مطهري و ولايت فقيه-شهيد بهشتي و ولايت فقيه
يکم . ولايت فقيه از منظر شهيد مطهري :
از ديدگاه شهيد مطهري در عصر غيبت نيز فقيهان واجد شرايط از سوي امام معصوم به ولايت نصب شده و نايبان آنان بشمار ميروند . مردم مصاديق «فقيه جامع شرايط» را شناسايي كرده و از ميان آنان يك نفر را انتخاب ميكنند؛ بدين ترتيب آموزههاي ديني با نياز روز جامعه در تعيين سرنوشت خود همنشين شده و نظامي با هويت و اصالت ديني و برخاسته از خواست و اراده مردم مؤمن شكل ميگيرد. چنانکه در تفسير فرمان امام به نخست وزير دولت موقت كه مرقوم فرموده بودند: «به موجب حق شرعي (ولايت فقيه) و به موجب رأي اعتمادي كه از طرف اكثريت قاطع ملت به من ابراز شده، رييس دولت را تعيين ميكنم»، مينويسند: «ولايت فقيه، يك ولايت ايدئولوژيكي است و اساساً فقيه را خود مردم انتخاب ميكنند و اين امر عين دموكراسي است. اگر انتخاب فقيه انتصابي بود و هر فقيهي فقيه بعد از خود را تعيين ميكرد، جا داشت كه بگوييم اين امر خلاف دموكراسي است.»
همچنين مسأله نظارت كه شهيد مطهري پيرامون وظايف ولي فقيه بيان كرده اند، باآنچه امروزه تحت عنوان « نظارت فقيه» توسط برخي از افراد يا جريانات سياسي مطرح مي شود، تفاوت اساسي دارد. امروزه معمولاً كلمه « نظارت »را در مقابل « ولايت » به كار مي برند ؛ در حالي كه شهيد مطهري با حفظ مساله ولايت ، اين نكته را روشن مي كند كه ولي فقيه مانند رييس جمهور يانخست وزير رييس دولت نيست ؛ بلكه به عنوان يك ايديولوگ از بالا جريانات را هدايت و كنترل مي كند و بر آنها نظارت دارد : «ولايت فقيه به اين معنا نيست كه فقيه خود در راس دولت قرار بگيرد و عملا حكومت كند .نقش فقيه دريك كشور اسلامي ؛ يعني ، كشوري كه در آن مردم ، اسلام را به عنوان يك ايديولوژي پذيرفته و به آن ملتزم و متعهد هستند، نقش يك ايديولوگ است ، نه نقش يك حاكم . وظيفه ايديولوگ اين است كه بر اجراي درست و صحيح ايديولوژي نظارت داشته باشد . او صلاحيت مجري قانون و كسي را كه مي خواهد رييس دولت بشود و كارها را در كادر ايديولوژي اسلام به انجام برساند، مورد نظارت و بررسي قرار دهد». سپس به فرمان حضرت امام ومبني بر نخست وزيري بازرگان اشاره مي نمايد.که به خوبي مبين اعمال ولايت از سوي حضرت امام (ره) مي باشد .[1]
در يک جمع بندي مي توان پيرامون ديدگاه شهيد مطهري درباره ولايت فقيه به موارد ذيل اشاره نمود :
1) استاد مطهري بر خلاف سکولارها، مدافع نظريه دو ساحتي بودن دين اسلام است؛ به اين معنا كه اسلام حيات بشري را تنها به خود انسان واگذار نكرده است ، بلكه در مسائل دنيوي از جمله بحث حكومت خود طرح و نظريه دارد.
2) با تفحص در آثار استاد اين نكته به دست مي آيد كه ايشان به اثبات ولايت فقيه از طريق ضرورت عقلي تصريح مي كند و با تمسک به روايات به اثبات ولايت فقيه مي پردازد . ايشان در بررسي روايت مقبوله عمر بن حنظله[2] مي نويسد : « امام مي آيد نايب عام معيّن مي كند و مي گويد : انظروا الي من روي ... آن كسي كه حديث ما را روايت كرده باشد و دقيق باشد در حلال و حرام ما، عادل باشد، درستكار باشد، قد جعلته عليكم حاكما من او را بر شما حاكم قرار دادم . »[3]
3 )از منظر استاد مطهري ولايت فقيه ، ولايت يك فقيه عدل و متخصص و حامي حقوق مردم است كه داراي شرايط مختلفي است ، اما اين ولايت به معناي حاكميت مستقيم و مباشر و به دست گرفتن زمام امور اجرايي نيست ، بلكه نوعي نظارت عالي و به تعبيري ولايي است كه بر همه امور اساسي از جمله نصب روساي سه قوه نظارت و اشراف دارد.
4 ) استاد به الهي بودن حكومت و ولايت فقيه معتقد است و مخالف نظريه وكالت انكاري حكومت در اسلام است ، اما به حقوق طبيعي و فطري مردم از جمله حق انتخاب حكومت و حاكم معتقد است .
5) استاد مطهري ميان نظام سياسي مبتني بر ولايت فقيه و دموکراسي ناسازگاري نمي بيند.
6) استاد قائل به اختيارات وسيع ولي فقيه و حكومت اسلامي براي اداره بهينه امور كشور است. [4]
[1] - پيرامون انقلاب اسلامي ، مرتضي مطهري ، انتشارات صدرا ، ص 85 .
[2] - مقبوله عمر بن حنظله : « من كان منكم قد روي حديثنا و نظر في حلالنا و حرامنا و عرف احكامنا فليرضوا به حكما فاني قد جعلته عليكم حاكما، فاذا حكم بحكمنا فلم يقبل منه فانما استخف بحكم الله و علينا رد و الراد علينا كالراد علي الله و هو علي حد الشرك بالله» . (محمد بن حسن حر عاملي ، وسائل الشيعه ج 18، ص 98)
[3] - اسلام و مقتضيات زمان ، مرتضي مطهري ، ج 1، ص 175 .
[4] - جهت آگاهي و مطالعه بيشتر ر.ک : 1. کتاب انديشه سياسي آيت الله مطهري ، نجف لک زايي ، قم : بوستان کتاب ؛ 2 . امامت و رهبري، مرتضي مطهري ، تهران : انتشارات صدرا، 1366 ؛ 3 . پيرامون جمهوري اسلامي، مرتضي مطهري ، تهران : انتشارات صدرا، 1374 ؛ 4 . پيرامون انقلاب اسلامي، مرتضي مطهري ، تهران : انتشارات صدرا ؛ 5 . مديريت و رهبري در اسلام، مرتضي مطهري ، مجموعه آثار، ج 3 ؛ 6 . مردمسالاري ديني از ديدگاه شهيد مطهري ، احمد حيدري ، فصلنامه حکومت اسلامي ، ش 31 ؛ 7. رهبري در فرهنگ اسلامي از ديدگاه شهيد مطهري ، سيد صمصام الدين قوامي ، فصلنامه حکومت اسلامي ، ش 31 ؛ 8 . ماهيت حكومت اسلامي ، سيد جواد ورعي ، فصلنامه حکومت اسلامي ، ش 31 .
و جهت آگاهي و مطالعه بيشتر ر.ک :
1. کتاب انديشه سياسي آيت الله مطهري ، نجف لک زايي ، قم : بوستان کتاب .
2 . امامت و رهبري، مرتضي مطهري ، تهران : انتشارات صدرا، 1366.
3 . پيرامون جمهوري اسلامي، مرتضي مطهري ، تهران : انتشارات صدرا، 1374.
4 . پيرامون انقلاب اسلامي، مرتضي مطهري ، تهران : انتشارات صدرا.
5 . مديريّت و رهبري در اسلام، مرتضي مطهري ، مجموعه آثار، ج 3،
6 . مردمسالاري ديني از ديدگاه شهيد مطهري ، احمد حيدري ، فصلنامه حکومت اسلامي ، ش 31 .
7. رهبري در فرهنگ اسلامي از ديدگاه شهيد مطهري ، سيد صمصام الدين قوامي ، فصلنامه حکومت اسلامي ، ش 31 .
8 . ماهيت حكومت اسلامي ، سيد جواد ورعي ، فصلنامه حکومت اسلامي ، ش 31 .
دوم . ولايت فقيه از منظر شهيد بهشتي :
آيت الله بهشتي ، در تدوين قانون اساسي اسلامي بويژه اصول مربوط به ولايت فقيه نقشي مهم داشت . آن شهيد بزرگوار, در تحليلي از اين اصل مي نويسد: « ... جامعه ها و نظامهاي اجتماعي دوگونه هستند: يکي جامعه ها و نظامهاي اجتماعي که فقط بر يک اصل متکي هستند و آن اصل عبارت است از: آراي عموم, بدون هيچ قيد و شرط که معمولاً به اينها گفته مي شود, جامعه هاي دموکراتيک, يا ليبرال… اما جامعه هاي ديگر هستند, ايدئولوژيک يا مکتبي… را انتخاب کرده اند. در حقيقت اعلام کرده اند: از اين به بعد, بايد همه چيز ما در چهارچوب اين مکتب باشد… جمهوري اسلامي, يک نظام مکتبي است, فرق درد با جمهوري دموکراتيک… چون ملت ما در طول انقلاب و در رفراندم اول انتخاب خودش را کرد… با اين انتخاب, چهارچوب نظام حکومتي بعدي را خودش معين کرده و در اين اصل و اصول ديگر اين قانون اساسي که مي گوييم بر طبق ضوابط و احکام اسلام… بر عهده يک رهبر اسلام و يک رهبر آگاه و اسلام شناس و فقيه, همه, به خاطر آن انتخاب اول ملت ماست. در جامعه هاي مکتبي, در همه جاي دنيا, مقيد هستند که حکومتشان بر پايه مکتب باشد.»(صورت مشروح مذاکرات بررسي نهايي قانون اساسي, ج378/1. ) از اين منظر ؛ «فقيه يعني مجتهد زحمت کشيده که ده ها سال درس خوانده و زحمت کشيده و شجاع و با تقوا و آگاه به زمان که بتواند فتوا دهد.آنهايي که ولايت فقيه را قبول ندارند در هر مقامي که باشند سرنگون خواهند شد.» (سخنراني ها و مصاحبه هاي آيت الله شهيد دکتر سيد محمد حسيني بهشتي،سرابندي،ج1،صص622-624)
در ادامه جهت آشنايي بيشتر گزيده اي از آراي دکتر بهشتي درباره ولايت فقيه و اجتهاد حکومتي ارائه مي گردد :
1 . “هر انسان متعهدي بايد تکليف اجتماعي را بر طبق گفته رهبر عملي کند ولي در مسايل انفرادي مي تواند در اختيار مراجع ديگر باشد”(جاودانه تاريخ ج 3 ص47.) ؛ ”مسئله اجتماعي آن مسئله اي است که اين طرف و آن طرفش در زندگي ونظم اجتماعي اثر بگذارد و مسئله انفرادي آن است که اين طرف و آن طرفش در نظام اجتماعي نقشي نداشته باشد”(همان ص 44)
2 . ”در مسايل فردي اين قدر سنگ مرکزيت در افتا را به سينه نزنيم و سخت نگيريم و هر کسي از هر کسي مي خواهد تقليد کند ولي در مسايل اجتماعي آنجا که وظيفه شما را درباره ي کوچکترين مسئله اجتماعي بيان مي کند، اين فتوا صرفاً حق رهبر است”(همان ج 8ص 83)
3 . ”شما در مسايل فردي آزاديد و مي توانيد از هر مجتهد عادل برجسته که به نظر شما بهترين مجتهد است تقليد کنيد...اما در مسايل اجتماعي فقط يک مقام در جامعه حق اظهار نظر دارد و جامعه بايد يک مقام و مرجع و ملجأ را به رسميت بشناسد... فتواي منتخب رهبر در مسايل اجتماعي ارجحيت دارد”(همان ج 3 ص 78 )
4 . ”اگر فتواي مجتهد مورد نظر ما با رهبر در مسايل اجتماعي متفاوت بودبايد به نظر رهبري عمل کنيد؛حتي خود آن رهبر هم بايد تابع اين رهبر باشد.”(جاودانه تاريخ ج 8 ص 74)
5 . ”مگر در يک جامعه به هر صاحب نظري مي شود حق داد خود او و مقلدين او درباره مسايل اجتماعي آن طور تصميم بگيرند که آنها تشخيص مي دهند؟مگر هرج و مرج غير اين است؟کيست که بتواند بگويد اسلام يا تشيع آيين هرج و مرج است؟”(همان)
6 . ”حتي اگر نظر ديگران در مسايل اجتماعي از ارزش علمي بالايي هم بر خوردار باشد در صورت ارائه ي حکم از سوي رهبري،نظر آنان فاقد ارزش اجتماعي است.”( همان ج 3 ص ج 75)
7 . ”در مسايل اجتماعي آن نظر فقاهتي متبع است که امام و رهبر آن را صحه بگذارند.نظر ديگران در مسايل اجتماعي فاقد ارزش اجرايي است؛ارزش علمي دارد ولي فاقد ارزش اجرايي است.”(محمد بهشتي،عروه الوثقي،سال چهارم،شماره 90،ص35)
8 . “چون مصلحت جامعه و امت مقدم بر مصلحت فرد است ناچار بايد به حکومت اختياراتي داده شود که بتواند در ان موارد ضروري هر نوع دخالتي را در راه تامين مصالح عاليه دين و امت و عدالت عمومي و حفظ حقوق الهي و اجتماعي و فردي که لازم است،بکند واين همان ولايت عامه است.”( جاودانه تاريخ ج 8 ص 75 )
9 . “احکام و دستورات حکومت [اسلامي]همچون احکام خدا و قوانين واجب الاطاعه است ولي ابديت ندارد و جعل و فسخ آنها هر دو به دست حکومت است”( همان ص 76 ) ( منبع: کتاب اسلام و مقتضيات زمان از ديدگاه شهيد آيت الله دکتر بهشتي،صديقه قاسمي )
معرفي چند منبع :
1. کتاب «انديشههاي حقوقي شهيد بهشتي» تاليف فرجالله هدايتنيا گنجي ، انتشارات كانون انديشه جوان ؛ اين اثر، جمعآوري سخنان و ديدگاههاي مرحوم شهيد بهشتي در ارتباط با حقوق اساسي و دستهبندي آنهاست كه به بررسي انديشههاي حقوقي وي ميپردازد. سومين فصل اين كتاب به «ولايت فقيه» اختصاص دارد. شرايط ولي فقيه، روش تعيين ولي فقيه، اختيارات ولي فقيه و رابطه آن با مرجعيت در اين فصل بررسي ميشوند.
2 . کتاب «اسلام و مقتضيات زمان» از ديدگاه شهيد آيتالله دكتر بهشتي به قلم «صديقه قاسمي» ، انتشارات «بقعه» 1387 ؛ در فصل چهارم و پاياني، جمع بين اسلام و مقتضيات زمان از طريق عقل بررسي شده و تعريف عقل و جايگاه آن، شرايط و ويژگيهاي رهبري (ولايت فقيه) و اختلافات فتوا و احكام حكومتي و آسيبها و چالشهاي حكومت اسلامي مورد ارزيابي قرار ميگيرد.
3 . نظرات شهيد محمد بهشتي پيرامون فقاهت مطلقه ولي فقيه»، جمهوري اسلامي ، 7 تير 68.
4 . صورت مشروح مذاکرات مجلس بررسي نهائي قانون اساسي ، مجلس شوراي اسلامي ؛ که در مذاکرات مربوط به تصويب اصول مرتبط با ولايت فقيه ، به تفصيل ديدگاههاي آن بزرگوار بيان گرديده است . (لوح فشرده پرسمان، اداره مشاوره نهاد رهبري، كد: 1/100126270)