خاطرات سفرهای تبلیغی ( 2) از کتاب خاطرات زیبا نوشته حجت الاسلام علی اسماعیلی کریزی
دیداری با انصاری شیرازی
آن روزها ( سالهای 52) آقای انصاری شیرازی به روستای فین کاشان تبعید شده بود. با یکی از دوستان بنام آقای شفیعی که ایشان را میشناخت، به دیدنشان رفتیم.حضرت آیه الله جناب آقای انصاری از اساتید بزرگ حوزه علمیه قم بعنوان یک روحانی عادی وناشناخته ،لکن خیلی در بین مردم احترام داشت و یک حمامی را در روستا شروع به ساخت کرده بودند و مرتب خودش لباس روحانیت را در میآورد و همانند یک کارگر، کار میکرد و میگفت: حالا که نمیگذارند. منبر برویم و کار تبلیغی کنیم و ما را به این روستا تبعید کردهاند (حکومت شاه) و تحت نظر دارند با عمل خودمان از اسلام تبلیغ میکنیم و با کارگری به روشن گری مردم علیه دستگاه ظلمه (شاه خائن) میپردازیم و اتفاقا چنین بود و وجود ایشان در بین مردم آثار عمیقی گذاشته بود که شاید با منبر و سخنرانی قابل انجام نبود. دیدار ما نیز در هما ن مکان کارگری یعنی حمام عمومی در حال ساخت در روستای فین بود و ایشان بدون لباس روحانیت مانند سایر کارگران مشغول کار بودند. قدری در محضرشان بودیم، سپس خداحافظی کرده به کاشان برگشتیم.
Barrud.Mizbanblog.Com
خاطرات سفرهای تبلیغی ( 2) از کتاب خاطرات زیبا نوشته حجت الاسلام علی اسماعیلی کریزی