سفری به اقلید فارس
قبل از ماه مبارک رمضان (قبل از پیروزی انقلاب) جهت تبلیغ به شهرستان اقلید در استان فارس رفتم و در مدرسه علمیه با تعدادی دیگر از طلاب ساکن شدیم. آیت الله ابطحی که ا ما م جماعت مسجد جامع و ازعلمای معروف آنجا بود، طلاب را به روستاها اعزام میکرد. اقلید شهر بسیار خوش آب و هوایی بود. طوریکه از داخل هر منزلی چشمه آب سرد و گوارائی جوشان و جاری بود. مردم منطقه نوعاً لُر و بعضاً ترک بودند.
روستائی در اقلید فارس
توسط حاج آقای ابطحی به یکی از روستاهای اطراف اعزام شدم و در منزل یکی از اهالی محل اقامت نمودم. مردم کمتر اهل مسجد بودند وگاهی حاضرین از تعداد انگشتان دست تجاوز نمیکرد. آنهم از این تعداد برخی خانم بودند که پشت پرده مینشستند و با دستگاههای دستی نخ میریشتند و پشم را تبدیل به نخ میکردند که وقتشان در مسجد تلف نشود!
کم رنگی ماه رمضان در روستا
صبحهاگاهی توی روستا میآمدم و میدیدم که نوعاً اهالی با موتورِ ایژ، مقداری نان و آب در ترک موتور بسته وعازم صحرا هستند، انگار ماه رمضان پایش به این منطقه نرسیده بود. از همان تعداد انگشت شمار مسجدی هم دو سه نفر بیشتر روزه نمیگرفتند. روزه خوردن امری عادی بود. البته هوای تابستان و فصل کار هم بود. بعضاً نقل میکردند: در برخی از روستاها سعی میشود عروسیها را در ماه رمضان برگزار کنند و ظهر برای همه سفره مفصلی بیندازند و به همه غذا بدهند.