وقتى كه خبر رحلت امام(ره) منتشر شد، گويى زلزله اى عظيم رخ داده است، بغضها تركيد و سرتاسر ايران و همـه كانونهايى كه در جهان با نام و پيام امام خمينى آشنا بودند يكپارچه گريستند و بر سر و سينه زدند.
به گزارش خبرنگاراتاق خبر24 :
حضرت امام در روز بیستم جمادی الثانی 1320 هجری قمری مطابق با 30 شهریور 1281 هجری شمسی (24 سپتامپر 1902 میلادی) در شهرستان خمین از توابع استان مرکزی ایران در خانوادهای اهل علم و هجرت و جهاد به دنیا آمد.
در دوران طفولیت ـ 5 ماهگی ـ پدرشان، آیت الله سید مصطفی موسوی به شهادت رسید. در دوران کودکی و نوجوانی، تحت سرپرستی مادر (بانو هاجر) و عمهاش (صاحبه خانم) قرار گرفت امّا در سن 15 سالگی، هر دوی آنها را از دست داد.
هجرت به قم
اندکی پس از هجرت آیه الله العظمی حاج شیخ عبد الکریم حایری یزدی ـ رحمه الله علیه ـ نوروز 1300 هجری شمسی, مطابق با رجب المرجب 1340 هجری قمری امام خمینی نیز رهسپار حوزه علمیه قم شدند و به سرعت مراحل تحصیلات تکمیلی علوم حوزوی را نزد اساتید حوزه قم طی کردند.
پس از رحلت آیه الله العظمی حایری یزدی تلاش امام خمینی به همراه جمعی دیگر از مجتهدین حوزه علمیه قم به نتیجه رسید و آیه الله العظمى (رض) به عنوان زعیم حوزه علمیه عازم قم شدند. در این زمان, امام خمینی به عنوان یکی از مدرسین و مجتهدین صاحب رأی در فقه و اصول و فلسفه و عرفان و اخلاق شناخته میشد. حضرت امام طی سالهای طولانی در حوزه علمیه قم به تدریس چندین دوره فقه, اصول, فلسفه و عرفان و اخلاق اسلامی در فیضیه, مسجد اعظم, مسجد محمدیه, مدرسه حاج ملاصادق, مسجد سلماسی و ... همت گماشت و در حوزه علمیه نجف نیز قریب 14 سال در مسجد شیخ اعظـم انصاری (ره) معارف اهل بیت و فقه را در عالیترین سطـوح تدریس نمود و در نجف بود که برای نخستین بار. مبانى نظری حکومت اسلامی را در سلسله درسهای ولایت فقیه بازگو کردند.
امام خمینی (ره) در سنگر مبارزه و قیام
روحیه مبارزه و جهاد در راه خدا ریشه در بینش اعتقادی و تربیت و محیط خانوادگی و شرایط سیاسی و اجتماعی طـول دوران زندگی آن حضرت داشته است. مبارزات ایشان از نوجوانی آغاز و سیر تکاملی آن به موازات تکامل ابعاد روحی و علمی ايشان از يكسو و اوضاع و احوال سياسى و اجتماعى ايران و جوامع اسلامى از سوى ديگر در اشكال مختلف ادامه يافته است و در سال 41 و 1340 ماجراى انجمنهاى ايالتى و ولايتى فرصتى پديد آورد تا ايشان در رهبريت قيام و روحانيت ايفاى نقش كند و بدين ترتيب قيام سراسرى روحانيت و ملت ايران در 15 خرداد سال 1342 با دو ويژگى برجسته يعنى رهبرى واحد امام خمينى و اسلامى بودن انگيزه ها و شعارها و هدفهاى قيام, سرآغازى شد بر فصل نويد مبارزات ملت ايران كه بعد ها تحت نام انقلاب اسلامى در جهان شناخته و معرفى شد.
مطالعه مستمر كتب تاريخ معاصر
امام خمينى كه با دقت شرايط سياسى جامعه و وضعيت حوزه ها را زير نظر داشت و اطـلاعات خويش را از طريق مطالعه مستمر كتب تاريخ معاصر و مجلات و روزنامه هاى وقت و رفت و آمد به تهران و درك محضر بزرگانى همچون آيه الله مدرس تكـميل مى كرد دريافته بود كه تنها نقطـه اميد به رهايى و نجات از شرايط ذلت بارى كه پس از شكست مشروطيت و بخصوص پس از روى كار آوردن رضا خان پديد آمده است, بيدارى حوزه هاى علميه و پيش از آن تضمين حيات حوزه ها و ارتباط معنوى مردم با روحانيت است.
امام خمينى در تعقيب هدفهاى ارزشمند خويش در سال 1328 طرح اصلاح اساس ساختار حوزه علميه را با همكارى آيه الله مرتضى حايرى تهيه كرد و به آيه الله بروجردى پيشنهاد داد. اين طرح از سوى شاگردان امام و طلاب روشن ضمير حوزه مورد استقبال و حمايت قرار گرفت .
اما رژيم در محاسباتش اشتباه كرده بود. لايحه انجمنهاى ايالتى و ولايتى كه به موجب آن شرط مسلمان بودن, سوگند به قرآن كريم و مرد بودن انتخاب كنندگان و كانديداها تغيير مى يافت در 16 مهر 1341 به تصويب كابينه امير اسد الله علم رسيد. آزادى انتخابات زنان پوششی براى مخفى نگه داشتن هدفهاى ديگر بود.
حذف و تغيير دو شرط نخست دقیقا به منظور قانونى كردن حضور عناصر بهايى در مصادر كشـر انتخاب شده بود. چنانكه قبلا نيز اشاره شد پشتیبانى شاه از رژيم صهيونيستى در توسعه مناسبات ايران و اسرائيل شرط حمايتهاى آمريكا از شاه بود. نفوذ پيروان مسلك استعمارى بهائيت در قواى سه گانه ايران اين شرط را تحقق مى بخشيد. امام خمينى به همراه علماى بزرگ قم و تهران به محض انتشار خبر تصويب لايحه مزبور پس از تبادل نظـر دست به اعتراضات همه جانبه زدند .
نقش امام خمینی(ره) در روشن ساختن اهداف شاه
نقش حضرت امام در روشن ساختن اهداف واقعى رژيم شاه و گوشزد كردن رسالت خطير علما و حـوزه هاى علميه در اين شرايط بسيار موثر وكارساز بود. تلگرافها و نامه های سرگشاده اعتراض آميز علما به شاه و اسد الله علم موجى از حمايت را در اقشار مختلف مردم برانگيخت. لحن تلگرافهاى امام خمينى به شاه و نخست وزير تند و هشدار دهنده بود.
امام خمينى در اجتماع مردم, بى پروا از شخص شاه به عنوان عامل اصلى جنايات و هم پيمان با اسرائيل ياد مى كرد و مردم را به قيام فرا مى خواند. او در سخنرانى خود در روز دوازده فروردين 1342 شديدا از سكوت علماى قم و نجف و ديگر بلاد اسلامى در مقابل جنايات تازه رژيم انتقاد می کردند.
تحريم مراسم عيد نوروز 1342
سال 1342 با تحريم مراسم عيد نوروز آغاز و با خون مظـلومين فيضيه خونرنگ شد. شاه بر انجام اصلاحات مورد نظـر آمريكا اصرار مى ورزيد و امام خمينى بر آگاه كردن مردم و قيام آنان در برابر دخالتهاى آمريكا و خيانتهاى شاه پافشارى داشت. در چهارده فروردين 1342 آيه الله العظمى حكيم از نجف طى تلگرافهايى به علما و مراجع ايران خواستار آن شد كه همگى به طـور دسته جمعى به نجف هجرت كنند. اين پيشنهاد براى حفظ جان علما و كيان حوزه ها مطرح شده بود .
حضرت امام بدون اعتنا به اين تهديدها, پاسخ تلگراف آيه الله العظـمى حكيم را ارسال نموده و در آن تاكيد كرده بود كه هجرت دسته جمعى علما و خالى كردن حوزه علميه قم به مصلحت نيست .
امام خمينی در پيامى ( به تايخ 12 / 2 / 1342 ) به مناسبت چهلم فاجعه فيضيه بر همراهى علما و ملت ايران در رويارويى سران ممالك اسلامى و دول عربى با اسرائيل غاصب تاكيد ورزيد و پيمانهاى شاه و اسرائيل را محكوم كرد .
قیام 15 خرداد
ماه محرم 1342 كه مصادف با خرداد بود فرا رسيد. امام خمينى از اين فرصت نهايت استفاده را در تحريك مردم به قيام عليه رژيم مستبد شاه به عمل آورد.
امام خمينى در عصر عاشوراى 13 خرداد سال 1342شمسى در مدرسه فيضيه نطق تاريخى خويش را كه آغازى بر قيام 15 خرداد بود ايراد كردند.
به دنبال سخنان کوبنده حضرت امام(ره) بود که شاه فرمان خاموش كردن قيام را صادر كرد. نخست جمع زيادى از ياران امام خمينى در شامگاه 14 خرداد دستگير و ساعت سه نيمه شب ( سحـرگاه پانزده خـرداد 42 ) صدها كماندوى اعزامى از مركز، منزل حضرت امام را محاصره كردند و ايشان را در حاليكه مشغول نماز شب بود دستگير کردند و فردای آن روز هم بسیاری از مردم را در شهرهای مختلف به خاک و خون کشیدند.
با دستگيرى رهبر نهضت و كشتار وحشيانه مردم در روز 15 خرداد 42، قيام ظاهرا سركوب شد.
آزادی امام خمینی(ره) بدون اطلاع قبلی
در شامگاه 18 فروردين سال 1343 بدون اطلاع قبلى، امام خمينى آزاد و به قم منتقل مى شـود. به محض اطلاع مردم، شادمانى سراسر شهر را فرا مى گيرد و جشنهاى باشكوهى در مدرسه فيضيه و شهر به مدت چند روز بر پا مى شود. اولين سالگرد قـيام 15خرداد در سال 1343 با صدور بيانيه مشترك امام خمينى و ديگر مراجع تقليد و بيانيه هاى جداگانه حوزه هاى علميه گرامى داشته شد و به عنوان روز عزاى عمومى معرفى شد.
امام خمينى در 4 آبان 1343 بيانيه اى انقلابى صادر كرد و درآن نوشتند : دنيا بداند كه هر گرفتارى اى كه ملت ايران و ملل مسلمين دارند از اجانب است، از آمريكاست، ملل اسلام از اجانب عموما و از آمريكا خصوصا متنفر است... آمريكاست كه از اسرائيل و هواداران آن پشتيبانى مى كند. آمريكاست كه به اسرائيل قدرت مى دهد كه اعراب مسلم را آواره كند. افشاگرى امام عليه تصويب لايحه كاپيتولاسيون، ايران را در آبان سال 43 در آستانه قيامى دوباره قرار داد.
سحرگاه 13 آبان 1343 دوباره كماندوهاى مـسلح اعـزامى از تهران، منزل امام خمينى در قم را محاصره كردند. شگفت آنكه وقت باز داشت، همانند سال قبل مصادف با نيايش شبانه امام خمينى بود. حضرت امام بازداشت و به همراه نيروهاى امنيتى مستقيما به فرودگاه مهرآباد تهران اعزام و با يك فروند هواپيماى نظامى كه از قبل آماده شده بود، تحت الحفظ مامورين امنيتى و نظامى به آنكارا پرواز كرد. عصر آنروز ساواك خبر تبعيد امام را به اتهام اقدام عليه امنيت كشور در روزنامه ها منتشر ساخت.
علی رغم فضاى خفقان موجى از اعتراضها به صورت تظـاهرات در بازار تهران، تعطيلى طولانى مدت دروس حوزه ها و ارسال طومارها و نامه ها به سازمانهاى بين المللى و مراجع تقليد جلوه گر شد.
اقامت امام در تركيه يازده ماه به درازا كشيد در اين مدت رژيم شاه با شدت عمل بـى سابقه اى بقاياى مقاومت را در ايران در هم شكست و در غياب امام خمينى به سرعت دست به اصلاحات آمريكا پسند زد. اقامت اجباری در تركيه فرصتى مغتنم براى امام بود تا تدوين كتاب بزرگ تحرير الوسيله را آغاز كند.
تبعید امام خمینی (ره) از ترکیه به عراق
روز 13 مهرماه 1343 حضرت امام به همراه فرزندشان آيه الله حاج آقا مصطفى از تركيه به تبعيدگاه دوم، كشور عراق اعزام شدند. امام خمينى پس از ورود به بغداد براى زيارت مرقد ائمه اطهار(ع) به شهرهاى كاظمين، سامرا و كربلا شتافت ويك هفته بعد به محل اصلى اقامت خود يعنی نجف عزيمت كرد.
دوران اقامت 13 ساله امام خمـينى در نجف در شرايطى آغاز شد كه هر چند در ظاهر فشارها و محدوديتهاى مستقيم در حد ايران و تركيه وجـود نـداشت اما مخالفـتها و كارشكنی ها و زخم زبانها نه از جبهه دشمن روياروی بلكه از ناحيه روحانى نمايان و دنيا خواهان مخفى شده در لباس دين آنچنان گسترده و آزاردهنده بود كه امام با همه صبر و بردبارى معروفش بارها از سختى شرايط مبارزه در اين سالها به تلخى تمام ياد كرده است. ولى هيچيك از اين مصائب و دشواريها نتوانست او را از مسيرى كه آگاهانه انتخاب كرده بود باز دارد.
امام خمينى سلسله درسهاى خارج فقه خويش را با همه مخالفتها و كارشكنيهاى عناصر مغرض در آبان 1344 در مسجد شيخ انصارى (ره) نجف آغاز كرد كه تا زمان هجـرت از عراق به پاريس ادامه داشت. حوزه درسى ايشان به عنوان يكى از برجسته ترين حوزه هاى درسى نجف از لحاظ كيفيت و كميت شاگردان شناخته شد.
امام خمينى از بدو ورود به نجف با ارسال نامه ها و پيكهايى به ايران، ارتباط خويش را با مبارزين حفظ نموده و آنان را در هر مناسبتى به پايدارى در پيگيرى اهداف قيام 15 خرداد فرا مى خواند.
امام خمينى در تمام دوران پس از تبعيد، علی رغم دشواريهاى پديد آمده، هيچگاه دست از مبارزه نكشيد، وبا سخنرانيها و پيامهاى خويـش اميد به پیروزى را در دلها زنده نگاه مى داشت.
چهار سال تدريس، تلاش و روشنگرى امام خمينى توانسته بود تا حدودى فضاى حوزه نجف را دگرگون سازد. اينك در سال 1348 علاوه بر مبارزين بيشمار داخل كشور مخاطبين زيادى در عراق، لبنان و ديگر بلاد اسلامى بودند كه نهضت امام خمينى را الگوى خويش مى دانستند.
امام خمینی (ره) و استمرار مبارزه (1356 – 1350)
نيمه دوم سال 1350 اختلافات رژيم بعثى عراق و شاه بالا گرفت و به اخراج و آواره شدن بسيارى از ايرانيان مقيم عراق انجاميد. امام خمينى طى تلگرافى به رئيس جمهور عراق شديدا اقدامات اين رژيم را محكوم نمود. حضرت امام در اعتراض به شرايط پيش آمده تصميم به خروج از عراق گرفت اما حكام بغداد با آگاهى از پيامدهاى هجرت امام در آن شرايط اجازه خروج ندادند سال 1354 در سالگرد قيام 15 خرداد، مدرسه فيضيه قم بار ديگر شاهد قيام طلاب انقلابى بود. فريادهاى درود بر خمينى ومرگ بر سلسله پهلوى به مدت دو روز ادامه داشت پيـش از اين سازمانهاى چريكى متلاشى شده وشخصيتهاى مذهبى و سياسى مبارز گرفتار زندانهاى رژيم بودند.
شاه در ادامه سياستهاى مذهب ستيز خود در اسفند 1354 وقيحانه تاريخ رسمى كشور را از مبدا هجرت پيامبر اسلام به مبدا سلطنت شاهان هخامنشى تغيير داد. امام خمينى در واكنشى سخت، فـتوا به حرمت استفاده از تاريخ بى پايه شاهنشاهى داد. تحريم استفاده از اين مبدا موهوم تاريخى همانند تحريم حزب رستاخيز از سوى مردم ايران استقبال شد و هر دو مورد افتضاحى براى رژيم شاه شده و رژيم در سال 1357 ناگزير از عقب نشينى و لغو تاريخ شاهنشاهى شد.
اوجگیری انقلاب اسلامی در سال 1356 و قیام مردم
امام خمينى كه بـه دقت تحولات جارى جهان و ايران را زير نظر داشت از فرصت به دست آمده نهايت بهره بردارى را كرد. او در مرداد 1356 طى پيامى اعلام كرد : اكنون به واسطه اوضاع داخلى و خارجى و انعكاس جنايات رژيم در مجامع و مطـبوعات خارجى فرصتى است كه بايد مجامع علمى و فرهنگى و رجال وطـنخواه و دانشجويان خارج و داخل و انجمنهاى اسلامى در هر جايى درنگ از آن استفاده كنند و بى پرده بپا خيزند.
شهادت آيه الله حاج آقا مصطفى خمـينى در اول آبان 1356 و مراسم پر شكوهى كه در ايران برگزار شد نقطـه آغازى بر خيزش دوباره حوزه هاى علميه و قيام جامعه مذهبى ايران بود. امام خمينى در همان زمان به گونه اى شگفت اين واقعه را از الطـاف خفيه الهى ناميده بود. رژيم شاه با درج مقاله اى توهين آميز عليه امام در روزنامه اطلاعات انتقام گرفت. اعتراض به اين مقاله، به قيام 19 دى ماه قم در سال 56 منجر شد كه طى آن جمعى از طلاب انقلابى به خاك و خون كشيده شدند. شاه علی رغم دست زدن به كشتارهاى جمعى نتوانست شعله هاى افروخته شده را خاموش كند.
هجرت امام خمینی (ره) از عراق به پاریس
در ديدار وزراى خارجه ايران و عراق در نيويورك تصميم به اخراج امام خمينی از عراق گرفته شد. روز دوم مهر 1357 منزل امام در نجف بوسيله قواى بعثى محاصره گرديدانعكاس اين خبر با خشم گسترده مسلمانان در ايران، عراق و ديگر كشورها مواجه شد.
روز 12 مهر، امام خمينى نجف را به قصد مرز كويت ترك گفت. دولت كويت با اشاره رژيم ايران از ورود امام به اين كشور جلوگيرى كرد. قبلا صحبت از هجرت امام به لبنان و يا سوريه بود اما ايشان پس از مشورت با فرزندشان ( حجه الاسلام حاج سيد احمد خمينى ) تصميم به هجرت به پاريس گرفت. در روز 14 مهر ايشان وارد پاريس شدند.
و دو روز بعد در منزل يكى از ايرانيان در نوفل لوشاتو ( حومه پاريس ) مستقر شدند. مامورين كاخ اليزه نظر رئيس جمهور فرانسه را مبنى بر اجتناب از هرگونه فعاليت سياسى به امام ابلاغ كردند. ايشان نيز در واكنشی تند تصريح كرده بود كه اينگونه محدوديتها خلاف ادعاى دمكراسى است و اگر او ناگزير شود تا از اين فرودگاه به آن فرودگاه و از اين كشور به آن كشور برود باز دست از هدفهايش نخواهد كشيد.
امام خمينى در ديـماه 57 شـوراى انقلاب را تكشيل داد. شاه نيز پس از تشكيل شوراى سلطـنت و اخذ راى اعتماد براى كابينه بختيار در روز 26 ديـماه از كشور فرار كرد. خبر در شهر تهران و سپس ايران پيچيد و مردم در خيابانها به جشن و پايكوبى پرداختند.
بازگشت امام خمینی (ره) به ایران پس از 14 سال تبعید
اوايل بهمن 57 خبر تصميم امام در بازگشت به كشور منتشر شد. هر كس كه مى شنيد اشك شوق فرو مى ريخت.
امام خمینى بامداد 12 بهمن 1357 پـس از 14 سال دورى از وطـن وارد كشور شد. استقبال بى سابقه مردم ايران چنان عظیم و غير قابل انكار بود كه خبرگزاريهاى غربى نيز ناگزير از اعتراف شده و مستقبلين را 4 تا 6 ميليون نفر برآورد كردند.
رحلت امام خمینی (ره)، وصال یار، فراق یاران
امام خمينى هدفها و آرمانها و هر آنچه را كه مى بايست ابلاغ كند، گفته بود و در عمل نيز تمام هستيش را براى تحقق هدف ها بكار گرفته بود. اينك در آستانه نيمه خرداد سال 1368 خود را آماده ملاقات عزيزى مى كرد كه تمام عمرش را براى جلب رضاى او صرف كرده بود و قامتش جز در برابر او ، در مقابل هيچ قدرتى خم نشده، و چشمانش جز براى او گريه نكرده بود. سروده هاى عارفانه اش همه حاكى از درد فراق و بيان عطش لحظه وصال محبوب بود. و اينك اين لحظه شكوه مند براى او ، و جانكاه و تحمل ناپذير براى پيروانش، فرا مى رسيد.
ساعت 20 / 22 بعداز ظهر روز شنبه سيزدهم خرداد ماه سال 1368 لحظه وصال بود. قلبى از كار ايستاد كه ميليونها قلب را به نور خدا و معنويت احيا كرده بود. به وسيله دوربين مخفى اى كه توسط دوستان امام در بيمارستان نصب شده بود روزهاى بيمارى و جريان عمل و لحظه لقاى حق ضبط شده است. وقتى كه گوشه هايى از حالات معنوى و آرامش امام در اين ايام از تلويزيون پخش شد غوغايى در دلها بر افكند كه وصف آن جز با بودن در آن فضا ممكن نيست. لبها دائما به ذكر خدا در حركت بود.
در آخرين شب زندگى و در حالى كه چند عمل جراحى سخت و طولانى درسن 87 سالگى تحمل كرده بود و در حاليكه چندين سرم به دستهاى مباركش وصل بود نافله شب مى خواند و قرآن تلاوت مى كرد. در ساعات آخر، طمانينه و آرامشى ملكوتی داشت و مرتبا شهادت به وحدانيت خدا و رسالت پيامبر اكرم (ص) را زمزمه مى كرد و با چنين حالتى بود كه روحش به ملكوت اعلى پرواز كرد. وقتى كه خبر رحلت امام(ره) منتشر شد، گويى زلزله اى عظيم رخ داده است، بغضها تركيد و سرتاسر ايران و همـه كانونهايى كه در جهان با نام و پيام امام خمينى آشنا بودند يكپارچه گريستند و بر سر و سينه زدند. هيچ قلم و بيانى قادر نيست ابعاد حادثه را و امواج احساسات غير قابل كنترل مردم را در آن روزها توصيف كند.
مردم ايران و مسلمانان انقلابى ، حق داشتند اين چنين ضجه كنند و صحنه هايى پديد آورند كه در تاريخ نمونه اى بدين حجم و عظـمت براى آن سراغ نداريم. آنان كسى را از دست داده بودند كه عزت پايمال شده شان را باز گردانده بود ، دست شاهان ستمگر و دستهاى غارتگران آمريكايى و غربى را از سرزمينشان كوتاه كرده بود ، اسلام را احيا كرده بود ، مسلمين را عزت بخشیده بود، جمهورى اسلامى را بر پا كرده بود ، رو در روى همه قدرتهاى جهنمى و شيطانى دنيا ايستاده بود و ده سال در برابر صدها توطئه براندازى و طـرح كودتا و آشوب و فتنه داخلى و خارجى مقاومت كرده بود و 8 سال دفاعى را فرماندهى كرده بود كه در جبهه مقابلش دشمنى قرار داشت كه آشكارا از سوى هر دو قدرت بزرگ شرق و غرب حمايت همه جانبه مى شد. مردم ،رهبر محبوب و مرجع دينى خود و منادى اسلام راستين را از دست داده بودند.
شايد كسانیكه قادر به درك و هضم اين مفاهيم نيستند ، اگر حالات مردم را در فيلمهاى مراسم توديع و تشييع و خاكسپارى پيكر مطهر امام خمينی مشاهده كنند و خبر مرگ دهها تن كه در مقابل سنگينى اين حادثه تاب تحمل نياورده و قلبشان از كار ايستاده بود را بشنوند و پيكرهايى كه يكى پس از ديگرى از شدت تاثر بيهوش شده ، بر روى دستها در امواج جمعـيت به سوى درمانگاهها روانه مى شدند را در فيلمها و عكسها ببينند، در تفسير اين واقعيتها درمانده شوند.
اما آنانكه عشق را مى شناسند و تجربه كرده اند، مشكلى نخواهند داشت. حقيقتا مردم ايران عاشق امام خمينى بودند و چه شعار زيبا و گويايى در سالگرد رحلتش انتخاب كرده بودند كه:
عشق به خمينى عشق به همه خوبيهاست.
روز چهاردهم خرداد 1368 ، مجلس خبرگان رهبری تشكيل گرديد و پس از قرائت وصيتنامه امام خمينى توسط حضرت آيه الله خامنه اى كه دو ساعت و نيم طـول كشيد ، بحث و تبادل نظر براى تعيين جانشينى امام خمينى و رهبر انقلاب اسلامى آغاز شد و پس از چندين ساعت سرانجام حضرت آيه الله خامنه اى ( رئيس جمهور وقت ) كه خود از شاگردان امام خمينى ـ سلام الله عليه ـ و از چهره هاى درخشان انقلاب اسلامى و از ياوران قيام 15 خرداد بود و در تمام دوران نهضت امام درهمه فراز و نشيبها در جمع ديگر ياوران انقلاب جانبازى كرده بود ، به اتفاق آرا براى اين رسالت خطير برگزيده شد. سالها بود كه غربيها و عوامل تحت حمايتشان در داخل كشور كه از شكست دادن امام مايوس شده بودند وعده زمان مرگ امام را مى دادند.
اما هوشمندى ملت ايران و انتخاب سريع و شايسته خبرگان و حمايت فرزندان و پيروان امام همه اميدهاى ضد انقلاب را بر باد دادند و نه تنها رحلت امام پايان راه او نبود بلكه در واقع عصر امام خمينى در پهنه اى وسيعتر از گذشته آغاز شده بود. مگر انديشه و خوبى و معنويت و حقيقت مى ميرد ؟ روز و شب پانزدهم خرداد 68 ميلونها نفر از مردم تهران و سوگوارانى كه از شهرها و روستاها آمده بودند ، در محل مصلاى بزرگ تهران اجتماع كردند تا براى آخرين بار با پيكر مطهر مردى كه با قيامش قامت خميده ارزشها و كرامتها را در عصر سياه ستم استوار كرده و در دنيا نهضتى از خدا خواهى و باز گشت به فطرت انسانى آغاز كرده بود ، وداع كنند.
هيچ اثرى از تشريفات بى روح مرسوم در مراسم رسمى نبود. همه چيز، بسيجى و مردمى و عاشقانه بود. پيکر پاك و سبز پوش امام بر بالاى بلندى و در حلقه ميليونها نفر از جمعيت ماتم زده چون نگينى مى درخشيد. هر كس به زبان خويش با امامش زمزمه مى كرد و اشك مى ريخت. سرتاسر اتوبان و راههاى منتهى به مصلى مملو از جميعت سياهپوش بود.
پرچمهاى عزا بر در و ديورا شهر آويخته و آواى قرآن از تمام مساجد و مراكز و ادارات و منازل به گوش مى رسيد. شب كه فرا رسيد هزاران شمع بياد مشعلى كه امام افروخته است ، در بيابان مصلى و تپه هاى اطـراف آن روشن شد. خانواده هاى داغدار گرداگرد شمعـها نشسته و چشمانشان بر بلنداى نورانی دوخته شده بود.
فرياد يا حسين بسيجيان كه احساس يتيمى مى كردند و بر سر و سينه مى زدند فضا را عاشورايى كرده بود. باور اينكه ديگر صداى دلنشين امام خمينى را در حسينيه جماران نخواهند شنيد ، طاقتها را برده بود. مردم شب را در كنار پيكر امام به صبح رسانيدند. در نخستین ساعت بامداد شانزدهم خرداد ، ميلیونها تن به امامت آيه الله العظمى گلپايگانى(ره) با چشمانى اشكبار برپيكر امام نماز گزاردند.
انبوهى جمعيت و شكوه حماسه حضور مردم در روز ورود امام خمينى به كشور در 12 بهمن 1357 و تكرار گسترده تر اين حماسه در مراسم تشييع پيكر امام ، از شگفتيهاى تاريخ است. خبرگزاريهاى رسمى جهانى جمعيت استقبال كننده را در سال 1357 تا 6 ميليون نفر و جمعيت حاضر در مراسم تشييع را تا 9 ميليون نفر تخمين زدند و اين در حالى بود كه طى دوران 11 ساله حكومت امام خمينى به واسطه اتحاد كشورهای غربى و شرقى در دشمنى با انقلاب و تحميل جنگ 8 ساله و صدها توطـئه ديگر آنان، مردم ايران سختيها و مشكلات فـراوانـى را تحمل كرده و عزيزان بى شمارى را در ايـن راه از دست داده بـودند و طـبعا مـى بـايـست بـتدریج خسته و دلسرد شـده باشنـد امـا هرگز اين چنين نشد. نسل پرورش يافته در مكتب الهى امام خمينى به اين فرموده امام ايمان كامل داشت كه :در جهان حجم تحمل زحمتها و رنجها و فداكاريها و جان نثاريها ومحروميتها مناسب حجم بزرگى مقصود و ارزشمندى و علو رتبه آن است پس از آنكه مراسم تدفين به علت شدت احساسات عزاداران امكان ادامه نيافت، طى اطلاعيه هاى مكرر از راديو اعلام شد كه مردم بـه خانه هايشان بازگردند، مراسم به بعد موكول شده و زمان آن بعدا اعلام شد. براى مسئولين ترديدى نبود كه هر چه زمان بگذرد صدها هزار تن از علاقه مندان ديگر امام كه از شهرهاى دور راهى تهران شده اند نيز بر جمعيت تشييع كننده افزوده خواهد شد، ناگزير در بعدازظهر همان روز مراسم تدفين با همان احساسات و به دشوارى انجام شد كه گوشه هايى از اين مراسم بوسيله خبرنگاران به جهان مخابره شد و بدين سان رحلت امام خمينى نيز همچون حياتش منشأَ بيدارى و نهضتى دوباره شد و راه و يادش جاودانه گرديد چرا كه او حقيقت بود و حقيقت هميشه زنده است و فناناپذير.
امام خمینی (ره)، ولادت، هجرت، تبعید و رحلت
حضرت امام در روز بیستم جمادی الثانی 1320 هجری قمری مطابق با 30 شهریور 1281 هجری شمسی (24 سپتامپر 1902 میلادی) در شهرستان خمین از توابع استان مرکزی ایران در خانوادهای اهل علم و هجرت و جهاد به دنیا آمد.
در دوران طفولیت ـ 5 ماهگی ـ پدرشان، آیت الله سید مصطفی موسوی به شهادت رسید. در دوران کودکی و نوجوانی، تحت سرپرستی مادر (بانو هاجر) و عمهاش (صاحبه خانم) قرار گرفت امّا در سن 15 سالگی، هر دوی آنها را از دست داد.
هجرت به قم
اندکی پس از هجرت آیه الله العظمی حاج شیخ عبد الکریم حایری یزدی ـ رحمه الله علیه ـ نوروز 1300 هجری شمسی, مطابق با رجب المرجب 1340 هجری قمری امام خمینی نیز رهسپار حوزه علمیه قم شدند و به سرعت مراحل تحصیلات تکمیلی علوم حوزوی را نزد اساتید حوزه قم طی کردند.
پس از رحلت آیه الله العظمی حایری یزدی تلاش امام خمینی به همراه جمعی دیگر از مجتهدین حوزه علمیه قم به نتیجه رسید و آیه الله العظمى (رض) به عنوان زعیم حوزه علمیه عازم قم شدند. در این زمان, امام خمینی به عنوان یکی از مدرسین و مجتهدین صاحب رأی در فقه و اصول و فلسفه و عرفان و اخلاق شناخته میشد. حضرت امام طی سالهای طولانی در حوزه علمیه قم به تدریس چندین دوره فقه, اصول, فلسفه و عرفان و اخلاق اسلامی در فیضیه, مسجد اعظم, مسجد محمدیه, مدرسه حاج ملاصادق, مسجد سلماسی و ... همت گماشت و در حوزه علمیه نجف نیز قریب 14 سال در مسجد شیخ اعظـم انصاری (ره) معارف اهل بیت و فقه را در عالیترین سطـوح تدریس نمود و در نجف بود که برای نخستین بار. مبانى نظری حکومت اسلامی را در سلسله درسهای ولایت فقیه بازگو کردند.
امام خمینی (ره) در سنگر مبارزه و قیام
روحیه مبارزه و جهاد در راه خدا ریشه در بینش اعتقادی و تربیت و محیط خانوادگی و شرایط سیاسی و اجتماعی طـول دوران زندگی آن حضرت داشته است. مبارزات ایشان از نوجوانی آغاز و سیر تکاملی آن به موازات تکامل ابعاد روحی و علمی ايشان از يكسو و اوضاع و احوال سياسى و اجتماعى ايران و جوامع اسلامى از سوى ديگر در اشكال مختلف ادامه يافته است و در سال 41 و 1340 ماجراى انجمنهاى ايالتى و ولايتى فرصتى پديد آورد تا ايشان در رهبريت قيام و روحانيت ايفاى نقش كند و بدين ترتيب قيام سراسرى روحانيت و ملت ايران در 15 خرداد سال 1342 با دو ويژگى برجسته يعنى رهبرى واحد امام خمينى و اسلامى بودن انگيزه ها و شعارها و هدفهاى قيام, سرآغازى شد بر فصل نويد مبارزات ملت ايران كه بعد ها تحت نام انقلاب اسلامى در جهان شناخته و معرفى شد.
مطالعه مستمر كتب تاريخ معاصر
امام خمينى كه با دقت شرايط سياسى جامعه و وضعيت حوزه ها را زير نظر داشت و اطـلاعات خويش را از طريق مطالعه مستمر كتب تاريخ معاصر و مجلات و روزنامه هاى وقت و رفت و آمد به تهران و درك محضر بزرگانى همچون آيه الله مدرس تكـميل مى كرد دريافته بود كه تنها نقطـه اميد به رهايى و نجات از شرايط ذلت بارى كه پس از شكست مشروطيت و بخصوص پس از روى كار آوردن رضا خان پديد آمده است, بيدارى حوزه هاى علميه و پيش از آن تضمين حيات حوزه ها و ارتباط معنوى مردم با روحانيت است.
امام خمينى در تعقيب هدفهاى ارزشمند خويش در سال 1328 طرح اصلاح اساس ساختار حوزه علميه را با همكارى آيه الله مرتضى حايرى تهيه كرد و به آيه الله بروجردى پيشنهاد داد. اين طرح از سوى شاگردان امام و طلاب روشن ضمير حوزه مورد استقبال و حمايت قرار گرفت .
اما رژيم در محاسباتش اشتباه كرده بود. لايحه انجمنهاى ايالتى و ولايتى كه به موجب آن شرط مسلمان بودن, سوگند به قرآن كريم و مرد بودن انتخاب كنندگان و كانديداها تغيير مى يافت در 16 مهر 1341 به تصويب كابينه امير اسد الله علم رسيد. آزادى انتخابات زنان پوششی براى مخفى نگه داشتن هدفهاى ديگر بود.
حذف و تغيير دو شرط نخست دقیقا به منظور قانونى كردن حضور عناصر بهايى در مصادر كشـر انتخاب شده بود. چنانكه قبلا نيز اشاره شد پشتیبانى شاه از رژيم صهيونيستى در توسعه مناسبات ايران و اسرائيل شرط حمايتهاى آمريكا از شاه بود. نفوذ پيروان مسلك استعمارى بهائيت در قواى سه گانه ايران اين شرط را تحقق مى بخشيد. امام خمينى به همراه علماى بزرگ قم و تهران به محض انتشار خبر تصويب لايحه مزبور پس از تبادل نظـر دست به اعتراضات همه جانبه زدند .
نقش امام خمینی(ره) در روشن ساختن اهداف شاه
نقش حضرت امام در روشن ساختن اهداف واقعى رژيم شاه و گوشزد كردن رسالت خطير علما و حـوزه هاى علميه در اين شرايط بسيار موثر وكارساز بود. تلگرافها و نامه های سرگشاده اعتراض آميز علما به شاه و اسد الله علم موجى از حمايت را در اقشار مختلف مردم برانگيخت. لحن تلگرافهاى امام خمينى به شاه و نخست وزير تند و هشدار دهنده بود.
امام خمينى در اجتماع مردم, بى پروا از شخص شاه به عنوان عامل اصلى جنايات و هم پيمان با اسرائيل ياد مى كرد و مردم را به قيام فرا مى خواند. او در سخنرانى خود در روز دوازده فروردين 1342 شديدا از سكوت علماى قم و نجف و ديگر بلاد اسلامى در مقابل جنايات تازه رژيم انتقاد می کردند.
تحريم مراسم عيد نوروز 1342
سال 1342 با تحريم مراسم عيد نوروز آغاز و با خون مظـلومين فيضيه خونرنگ شد. شاه بر انجام اصلاحات مورد نظـر آمريكا اصرار مى ورزيد و امام خمينى بر آگاه كردن مردم و قيام آنان در برابر دخالتهاى آمريكا و خيانتهاى شاه پافشارى داشت. در چهارده فروردين 1342 آيه الله العظمى حكيم از نجف طى تلگرافهايى به علما و مراجع ايران خواستار آن شد كه همگى به طـور دسته جمعى به نجف هجرت كنند. اين پيشنهاد براى حفظ جان علما و كيان حوزه ها مطرح شده بود .
حضرت امام بدون اعتنا به اين تهديدها, پاسخ تلگراف آيه الله العظـمى حكيم را ارسال نموده و در آن تاكيد كرده بود كه هجرت دسته جمعى علما و خالى كردن حوزه علميه قم به مصلحت نيست .
امام خمينی در پيامى ( به تايخ 12 / 2 / 1342 ) به مناسبت چهلم فاجعه فيضيه بر همراهى علما و ملت ايران در رويارويى سران ممالك اسلامى و دول عربى با اسرائيل غاصب تاكيد ورزيد و پيمانهاى شاه و اسرائيل را محكوم كرد .
قیام 15 خرداد
ماه محرم 1342 كه مصادف با خرداد بود فرا رسيد. امام خمينى از اين فرصت نهايت استفاده را در تحريك مردم به قيام عليه رژيم مستبد شاه به عمل آورد.
امام خمينى در عصر عاشوراى 13 خرداد سال 1342شمسى در مدرسه فيضيه نطق تاريخى خويش را كه آغازى بر قيام 15 خرداد بود ايراد كردند.
به دنبال سخنان کوبنده حضرت امام(ره) بود که شاه فرمان خاموش كردن قيام را صادر كرد. نخست جمع زيادى از ياران امام خمينى در شامگاه 14 خرداد دستگير و ساعت سه نيمه شب ( سحـرگاه پانزده خـرداد 42 ) صدها كماندوى اعزامى از مركز، منزل حضرت امام را محاصره كردند و ايشان را در حاليكه مشغول نماز شب بود دستگير کردند و فردای آن روز هم بسیاری از مردم را در شهرهای مختلف به خاک و خون کشیدند.
با دستگيرى رهبر نهضت و كشتار وحشيانه مردم در روز 15 خرداد 42، قيام ظاهرا سركوب شد.
آزادی امام خمینی(ره) بدون اطلاع قبلی
در شامگاه 18 فروردين سال 1343 بدون اطلاع قبلى، امام خمينى آزاد و به قم منتقل مى شـود. به محض اطلاع مردم، شادمانى سراسر شهر را فرا مى گيرد و جشنهاى باشكوهى در مدرسه فيضيه و شهر به مدت چند روز بر پا مى شود. اولين سالگرد قـيام 15خرداد در سال 1343 با صدور بيانيه مشترك امام خمينى و ديگر مراجع تقليد و بيانيه هاى جداگانه حوزه هاى علميه گرامى داشته شد و به عنوان روز عزاى عمومى معرفى شد.
امام خمينى در 4 آبان 1343 بيانيه اى انقلابى صادر كرد و درآن نوشتند : دنيا بداند كه هر گرفتارى اى كه ملت ايران و ملل مسلمين دارند از اجانب است، از آمريكاست، ملل اسلام از اجانب عموما و از آمريكا خصوصا متنفر است... آمريكاست كه از اسرائيل و هواداران آن پشتيبانى مى كند. آمريكاست كه به اسرائيل قدرت مى دهد كه اعراب مسلم را آواره كند. افشاگرى امام عليه تصويب لايحه كاپيتولاسيون، ايران را در آبان سال 43 در آستانه قيامى دوباره قرار داد.
سحرگاه 13 آبان 1343 دوباره كماندوهاى مـسلح اعـزامى از تهران، منزل امام خمينى در قم را محاصره كردند. شگفت آنكه وقت باز داشت، همانند سال قبل مصادف با نيايش شبانه امام خمينى بود. حضرت امام بازداشت و به همراه نيروهاى امنيتى مستقيما به فرودگاه مهرآباد تهران اعزام و با يك فروند هواپيماى نظامى كه از قبل آماده شده بود، تحت الحفظ مامورين امنيتى و نظامى به آنكارا پرواز كرد. عصر آنروز ساواك خبر تبعيد امام را به اتهام اقدام عليه امنيت كشور در روزنامه ها منتشر ساخت.
علی رغم فضاى خفقان موجى از اعتراضها به صورت تظـاهرات در بازار تهران، تعطيلى طولانى مدت دروس حوزه ها و ارسال طومارها و نامه ها به سازمانهاى بين المللى و مراجع تقليد جلوه گر شد.
اقامت امام در تركيه يازده ماه به درازا كشيد در اين مدت رژيم شاه با شدت عمل بـى سابقه اى بقاياى مقاومت را در ايران در هم شكست و در غياب امام خمينى به سرعت دست به اصلاحات آمريكا پسند زد. اقامت اجباری در تركيه فرصتى مغتنم براى امام بود تا تدوين كتاب بزرگ تحرير الوسيله را آغاز كند.
تبعید امام خمینی (ره) از ترکیه به عراق
روز 13 مهرماه 1343 حضرت امام به همراه فرزندشان آيه الله حاج آقا مصطفى از تركيه به تبعيدگاه دوم، كشور عراق اعزام شدند. امام خمينى پس از ورود به بغداد براى زيارت مرقد ائمه اطهار(ع) به شهرهاى كاظمين، سامرا و كربلا شتافت ويك هفته بعد به محل اصلى اقامت خود يعنی نجف عزيمت كرد.
دوران اقامت 13 ساله امام خمـينى در نجف در شرايطى آغاز شد كه هر چند در ظاهر فشارها و محدوديتهاى مستقيم در حد ايران و تركيه وجـود نـداشت اما مخالفـتها و كارشكنی ها و زخم زبانها نه از جبهه دشمن روياروی بلكه از ناحيه روحانى نمايان و دنيا خواهان مخفى شده در لباس دين آنچنان گسترده و آزاردهنده بود كه امام با همه صبر و بردبارى معروفش بارها از سختى شرايط مبارزه در اين سالها به تلخى تمام ياد كرده است. ولى هيچيك از اين مصائب و دشواريها نتوانست او را از مسيرى كه آگاهانه انتخاب كرده بود باز دارد.
امام خمينى سلسله درسهاى خارج فقه خويش را با همه مخالفتها و كارشكنيهاى عناصر مغرض در آبان 1344 در مسجد شيخ انصارى (ره) نجف آغاز كرد كه تا زمان هجـرت از عراق به پاريس ادامه داشت. حوزه درسى ايشان به عنوان يكى از برجسته ترين حوزه هاى درسى نجف از لحاظ كيفيت و كميت شاگردان شناخته شد.
امام خمينى از بدو ورود به نجف با ارسال نامه ها و پيكهايى به ايران، ارتباط خويش را با مبارزين حفظ نموده و آنان را در هر مناسبتى به پايدارى در پيگيرى اهداف قيام 15 خرداد فرا مى خواند.
امام خمينى در تمام دوران پس از تبعيد، علی رغم دشواريهاى پديد آمده، هيچگاه دست از مبارزه نكشيد، وبا سخنرانيها و پيامهاى خويـش اميد به پیروزى را در دلها زنده نگاه مى داشت.
چهار سال تدريس، تلاش و روشنگرى امام خمينى توانسته بود تا حدودى فضاى حوزه نجف را دگرگون سازد. اينك در سال 1348 علاوه بر مبارزين بيشمار داخل كشور مخاطبين زيادى در عراق، لبنان و ديگر بلاد اسلامى بودند كه نهضت امام خمينى را الگوى خويش مى دانستند.
امام خمینی (ره) و استمرار مبارزه (1356 – 1350)
نيمه دوم سال 1350 اختلافات رژيم بعثى عراق و شاه بالا گرفت و به اخراج و آواره شدن بسيارى از ايرانيان مقيم عراق انجاميد. امام خمينى طى تلگرافى به رئيس جمهور عراق شديدا اقدامات اين رژيم را محكوم نمود. حضرت امام در اعتراض به شرايط پيش آمده تصميم به خروج از عراق گرفت اما حكام بغداد با آگاهى از پيامدهاى هجرت امام در آن شرايط اجازه خروج ندادند سال 1354 در سالگرد قيام 15 خرداد، مدرسه فيضيه قم بار ديگر شاهد قيام طلاب انقلابى بود. فريادهاى درود بر خمينى ومرگ بر سلسله پهلوى به مدت دو روز ادامه داشت پيـش از اين سازمانهاى چريكى متلاشى شده وشخصيتهاى مذهبى و سياسى مبارز گرفتار زندانهاى رژيم بودند.
شاه در ادامه سياستهاى مذهب ستيز خود در اسفند 1354 وقيحانه تاريخ رسمى كشور را از مبدا هجرت پيامبر اسلام به مبدا سلطنت شاهان هخامنشى تغيير داد. امام خمينى در واكنشى سخت، فـتوا به حرمت استفاده از تاريخ بى پايه شاهنشاهى داد. تحريم استفاده از اين مبدا موهوم تاريخى همانند تحريم حزب رستاخيز از سوى مردم ايران استقبال شد و هر دو مورد افتضاحى براى رژيم شاه شده و رژيم در سال 1357 ناگزير از عقب نشينى و لغو تاريخ شاهنشاهى شد.
اوجگیری انقلاب اسلامی در سال 1356 و قیام مردم
امام خمينى كه بـه دقت تحولات جارى جهان و ايران را زير نظر داشت از فرصت به دست آمده نهايت بهره بردارى را كرد. او در مرداد 1356 طى پيامى اعلام كرد : اكنون به واسطه اوضاع داخلى و خارجى و انعكاس جنايات رژيم در مجامع و مطـبوعات خارجى فرصتى است كه بايد مجامع علمى و فرهنگى و رجال وطـنخواه و دانشجويان خارج و داخل و انجمنهاى اسلامى در هر جايى درنگ از آن استفاده كنند و بى پرده بپا خيزند.
شهادت آيه الله حاج آقا مصطفى خمـينى در اول آبان 1356 و مراسم پر شكوهى كه در ايران برگزار شد نقطـه آغازى بر خيزش دوباره حوزه هاى علميه و قيام جامعه مذهبى ايران بود. امام خمينى در همان زمان به گونه اى شگفت اين واقعه را از الطـاف خفيه الهى ناميده بود. رژيم شاه با درج مقاله اى توهين آميز عليه امام در روزنامه اطلاعات انتقام گرفت. اعتراض به اين مقاله، به قيام 19 دى ماه قم در سال 56 منجر شد كه طى آن جمعى از طلاب انقلابى به خاك و خون كشيده شدند. شاه علی رغم دست زدن به كشتارهاى جمعى نتوانست شعله هاى افروخته شده را خاموش كند.
هجرت امام خمینی (ره) از عراق به پاریس
در ديدار وزراى خارجه ايران و عراق در نيويورك تصميم به اخراج امام خمينی از عراق گرفته شد. روز دوم مهر 1357 منزل امام در نجف بوسيله قواى بعثى محاصره گرديدانعكاس اين خبر با خشم گسترده مسلمانان در ايران، عراق و ديگر كشورها مواجه شد.
روز 12 مهر، امام خمينى نجف را به قصد مرز كويت ترك گفت. دولت كويت با اشاره رژيم ايران از ورود امام به اين كشور جلوگيرى كرد. قبلا صحبت از هجرت امام به لبنان و يا سوريه بود اما ايشان پس از مشورت با فرزندشان ( حجه الاسلام حاج سيد احمد خمينى ) تصميم به هجرت به پاريس گرفت. در روز 14 مهر ايشان وارد پاريس شدند.
و دو روز بعد در منزل يكى از ايرانيان در نوفل لوشاتو ( حومه پاريس ) مستقر شدند. مامورين كاخ اليزه نظر رئيس جمهور فرانسه را مبنى بر اجتناب از هرگونه فعاليت سياسى به امام ابلاغ كردند. ايشان نيز در واكنشی تند تصريح كرده بود كه اينگونه محدوديتها خلاف ادعاى دمكراسى است و اگر او ناگزير شود تا از اين فرودگاه به آن فرودگاه و از اين كشور به آن كشور برود باز دست از هدفهايش نخواهد كشيد.
امام خمينى در ديـماه 57 شـوراى انقلاب را تكشيل داد. شاه نيز پس از تشكيل شوراى سلطـنت و اخذ راى اعتماد براى كابينه بختيار در روز 26 ديـماه از كشور فرار كرد. خبر در شهر تهران و سپس ايران پيچيد و مردم در خيابانها به جشن و پايكوبى پرداختند.
بازگشت امام خمینی (ره) به ایران پس از 14 سال تبعید
اوايل بهمن 57 خبر تصميم امام در بازگشت به كشور منتشر شد. هر كس كه مى شنيد اشك شوق فرو مى ريخت.
امام خمینى بامداد 12 بهمن 1357 پـس از 14 سال دورى از وطـن وارد كشور شد. استقبال بى سابقه مردم ايران چنان عظیم و غير قابل انكار بود كه خبرگزاريهاى غربى نيز ناگزير از اعتراف شده و مستقبلين را 4 تا 6 ميليون نفر برآورد كردند.
رحلت امام خمینی (ره)، وصال یار، فراق یاران
امام خمينى هدفها و آرمانها و هر آنچه را كه مى بايست ابلاغ كند، گفته بود و در عمل نيز تمام هستيش را براى تحقق هدف ها بكار گرفته بود. اينك در آستانه نيمه خرداد سال 1368 خود را آماده ملاقات عزيزى مى كرد كه تمام عمرش را براى جلب رضاى او صرف كرده بود و قامتش جز در برابر او ، در مقابل هيچ قدرتى خم نشده، و چشمانش جز براى او گريه نكرده بود. سروده هاى عارفانه اش همه حاكى از درد فراق و بيان عطش لحظه وصال محبوب بود. و اينك اين لحظه شكوه مند براى او ، و جانكاه و تحمل ناپذير براى پيروانش، فرا مى رسيد.
ساعت 20 / 22 بعداز ظهر روز شنبه سيزدهم خرداد ماه سال 1368 لحظه وصال بود. قلبى از كار ايستاد كه ميليونها قلب را به نور خدا و معنويت احيا كرده بود. به وسيله دوربين مخفى اى كه توسط دوستان امام در بيمارستان نصب شده بود روزهاى بيمارى و جريان عمل و لحظه لقاى حق ضبط شده است. وقتى كه گوشه هايى از حالات معنوى و آرامش امام در اين ايام از تلويزيون پخش شد غوغايى در دلها بر افكند كه وصف آن جز با بودن در آن فضا ممكن نيست. لبها دائما به ذكر خدا در حركت بود.
در آخرين شب زندگى و در حالى كه چند عمل جراحى سخت و طولانى درسن 87 سالگى تحمل كرده بود و در حاليكه چندين سرم به دستهاى مباركش وصل بود نافله شب مى خواند و قرآن تلاوت مى كرد. در ساعات آخر، طمانينه و آرامشى ملكوتی داشت و مرتبا شهادت به وحدانيت خدا و رسالت پيامبر اكرم (ص) را زمزمه مى كرد و با چنين حالتى بود كه روحش به ملكوت اعلى پرواز كرد. وقتى كه خبر رحلت امام(ره) منتشر شد، گويى زلزله اى عظيم رخ داده است، بغضها تركيد و سرتاسر ايران و همـه كانونهايى كه در جهان با نام و پيام امام خمينى آشنا بودند يكپارچه گريستند و بر سر و سينه زدند. هيچ قلم و بيانى قادر نيست ابعاد حادثه را و امواج احساسات غير قابل كنترل مردم را در آن روزها توصيف كند.
مردم ايران و مسلمانان انقلابى ، حق داشتند اين چنين ضجه كنند و صحنه هايى پديد آورند كه در تاريخ نمونه اى بدين حجم و عظـمت براى آن سراغ نداريم. آنان كسى را از دست داده بودند كه عزت پايمال شده شان را باز گردانده بود ، دست شاهان ستمگر و دستهاى غارتگران آمريكايى و غربى را از سرزمينشان كوتاه كرده بود ، اسلام را احيا كرده بود ، مسلمين را عزت بخشیده بود، جمهورى اسلامى را بر پا كرده بود ، رو در روى همه قدرتهاى جهنمى و شيطانى دنيا ايستاده بود و ده سال در برابر صدها توطئه براندازى و طـرح كودتا و آشوب و فتنه داخلى و خارجى مقاومت كرده بود و 8 سال دفاعى را فرماندهى كرده بود كه در جبهه مقابلش دشمنى قرار داشت كه آشكارا از سوى هر دو قدرت بزرگ شرق و غرب حمايت همه جانبه مى شد. مردم ،رهبر محبوب و مرجع دينى خود و منادى اسلام راستين را از دست داده بودند.
شايد كسانیكه قادر به درك و هضم اين مفاهيم نيستند ، اگر حالات مردم را در فيلمهاى مراسم توديع و تشييع و خاكسپارى پيكر مطهر امام خمينی مشاهده كنند و خبر مرگ دهها تن كه در مقابل سنگينى اين حادثه تاب تحمل نياورده و قلبشان از كار ايستاده بود را بشنوند و پيكرهايى كه يكى پس از ديگرى از شدت تاثر بيهوش شده ، بر روى دستها در امواج جمعـيت به سوى درمانگاهها روانه مى شدند را در فيلمها و عكسها ببينند، در تفسير اين واقعيتها درمانده شوند.
اما آنانكه عشق را مى شناسند و تجربه كرده اند، مشكلى نخواهند داشت. حقيقتا مردم ايران عاشق امام خمينى بودند و چه شعار زيبا و گويايى در سالگرد رحلتش انتخاب كرده بودند كه:
عشق به خمينى عشق به همه خوبيهاست.
روز چهاردهم خرداد 1368 ، مجلس خبرگان رهبری تشكيل گرديد و پس از قرائت وصيتنامه امام خمينى توسط حضرت آيه الله خامنه اى كه دو ساعت و نيم طـول كشيد ، بحث و تبادل نظر براى تعيين جانشينى امام خمينى و رهبر انقلاب اسلامى آغاز شد و پس از چندين ساعت سرانجام حضرت آيه الله خامنه اى ( رئيس جمهور وقت ) كه خود از شاگردان امام خمينى ـ سلام الله عليه ـ و از چهره هاى درخشان انقلاب اسلامى و از ياوران قيام 15 خرداد بود و در تمام دوران نهضت امام درهمه فراز و نشيبها در جمع ديگر ياوران انقلاب جانبازى كرده بود ، به اتفاق آرا براى اين رسالت خطير برگزيده شد. سالها بود كه غربيها و عوامل تحت حمايتشان در داخل كشور كه از شكست دادن امام مايوس شده بودند وعده زمان مرگ امام را مى دادند.
اما هوشمندى ملت ايران و انتخاب سريع و شايسته خبرگان و حمايت فرزندان و پيروان امام همه اميدهاى ضد انقلاب را بر باد دادند و نه تنها رحلت امام پايان راه او نبود بلكه در واقع عصر امام خمينى در پهنه اى وسيعتر از گذشته آغاز شده بود. مگر انديشه و خوبى و معنويت و حقيقت مى ميرد ؟ روز و شب پانزدهم خرداد 68 ميلونها نفر از مردم تهران و سوگوارانى كه از شهرها و روستاها آمده بودند ، در محل مصلاى بزرگ تهران اجتماع كردند تا براى آخرين بار با پيكر مطهر مردى كه با قيامش قامت خميده ارزشها و كرامتها را در عصر سياه ستم استوار كرده و در دنيا نهضتى از خدا خواهى و باز گشت به فطرت انسانى آغاز كرده بود ، وداع كنند.
هيچ اثرى از تشريفات بى روح مرسوم در مراسم رسمى نبود. همه چيز، بسيجى و مردمى و عاشقانه بود. پيکر پاك و سبز پوش امام بر بالاى بلندى و در حلقه ميليونها نفر از جمعيت ماتم زده چون نگينى مى درخشيد. هر كس به زبان خويش با امامش زمزمه مى كرد و اشك مى ريخت. سرتاسر اتوبان و راههاى منتهى به مصلى مملو از جميعت سياهپوش بود.
پرچمهاى عزا بر در و ديورا شهر آويخته و آواى قرآن از تمام مساجد و مراكز و ادارات و منازل به گوش مى رسيد. شب كه فرا رسيد هزاران شمع بياد مشعلى كه امام افروخته است ، در بيابان مصلى و تپه هاى اطـراف آن روشن شد. خانواده هاى داغدار گرداگرد شمعـها نشسته و چشمانشان بر بلنداى نورانی دوخته شده بود.
فرياد يا حسين بسيجيان كه احساس يتيمى مى كردند و بر سر و سينه مى زدند فضا را عاشورايى كرده بود. باور اينكه ديگر صداى دلنشين امام خمينى را در حسينيه جماران نخواهند شنيد ، طاقتها را برده بود. مردم شب را در كنار پيكر امام به صبح رسانيدند. در نخستین ساعت بامداد شانزدهم خرداد ، ميلیونها تن به امامت آيه الله العظمى گلپايگانى(ره) با چشمانى اشكبار برپيكر امام نماز گزاردند.
انبوهى جمعيت و شكوه حماسه حضور مردم در روز ورود امام خمينى به كشور در 12 بهمن 1357 و تكرار گسترده تر اين حماسه در مراسم تشييع پيكر امام ، از شگفتيهاى تاريخ است. خبرگزاريهاى رسمى جهانى جمعيت استقبال كننده را در سال 1357 تا 6 ميليون نفر و جمعيت حاضر در مراسم تشييع را تا 9 ميليون نفر تخمين زدند و اين در حالى بود كه طى دوران 11 ساله حكومت امام خمينى به واسطه اتحاد كشورهای غربى و شرقى در دشمنى با انقلاب و تحميل جنگ 8 ساله و صدها توطـئه ديگر آنان، مردم ايران سختيها و مشكلات فـراوانـى را تحمل كرده و عزيزان بى شمارى را در ايـن راه از دست داده بـودند و طـبعا مـى بـايـست بـتدریج خسته و دلسرد شـده باشنـد امـا هرگز اين چنين نشد. نسل پرورش يافته در مكتب الهى امام خمينى به اين فرموده امام ايمان كامل داشت كه :در جهان حجم تحمل زحمتها و رنجها و فداكاريها و جان نثاريها ومحروميتها مناسب حجم بزرگى مقصود و ارزشمندى و علو رتبه آن است پس از آنكه مراسم تدفين به علت شدت احساسات عزاداران امكان ادامه نيافت، طى اطلاعيه هاى مكرر از راديو اعلام شد كه مردم بـه خانه هايشان بازگردند، مراسم به بعد موكول شده و زمان آن بعدا اعلام شد. براى مسئولين ترديدى نبود كه هر چه زمان بگذرد صدها هزار تن از علاقه مندان ديگر امام كه از شهرهاى دور راهى تهران شده اند نيز بر جمعيت تشييع كننده افزوده خواهد شد، ناگزير در بعدازظهر همان روز مراسم تدفين با همان احساسات و به دشوارى انجام شد كه گوشه هايى از اين مراسم بوسيله خبرنگاران به جهان مخابره شد و بدين سان رحلت امام خمينى نيز همچون حياتش منشأَ بيدارى و نهضتى دوباره شد و راه و يادش جاودانه گرديد چرا كه او حقيقت بود و حقيقت هميشه زنده است و فناناپذير.