
سرود
امشب که چشامون داره شوق زیارت ماه
ماهی که دلا رو می بره با یه گوشه نگاه
قنداقـه ی آفتـاب مـدینـه ، تو آغـوش امیـر المؤمنیـه
پیغمبر از لبای نازنینش، وقت افطار داره بوسه میچینه
گلبارونه آسمونا ، جبرئیل از عرش اعلی
میگه تبریک به پیمبر ، آخه بابا شده حیدر
میشم کبوتری تا حریم اهل بیت
بـرای زیـارت ِکریـم اهـل بیت
******
هر کی اومده توی مدینه نمک گیرشه
صد تا حاتم طائی گرفتار و فقیرشه
هر شب کارش نوازش یتیمه، آقاییکه مهربون و کریمه
تنها یار و یاور دلخسته ها ، تو غصه ی مردم شهر سهیمه
گدای دست کریمش ، پر میگیرم تا حریمش
تا که دستامو بگیره ، اونی که نعم الأمیره
با یه دل رمیده سر میذارم به پاش
تا بشه نصیب مـن کرامـت نگاش
******
دائم تو نگاهش هیبت و حلم نبویه
مردی که تو میدون شیوه ی رزمش علویه
آقاییکه شیر و دلیر و یله، وقتی شمشیر میکشه بیبدله
صفین میلرزه از خـروش نگاش، پهلوونیکه فـاتح جمله
واسه زینب واسه ارباب ، توی موج غمه ساحل
امام شور و حماسه ، تکیه گاه ابوفاضل
بانی حمـاسه و قیـام کـربلا
بیرقش روی دوش سیدالشهدا
شاعر : یوسف رحیمی