کد ِکج شدَنِ تَصآویر

کداهنگ برای وبلاگ

چشمه سلطان ولی کریز
چشمه سلطان ولی کریز
 
نويسندگان
 

 سلمان فارسی :

 

 

 

63051235283322718932.jpg;

 

 

 

 نام قبلی وي روزبه و زادگاهش را قریه جی در رامهرمز شیراز یا جی اصفهان ویا دشت ارژن در کازرون فارس ذکر کرده اند ، پدرش به نام بدخشان یا  فروخ ‏بن مهيار ،وکنیه اش را ابوعبدالله  نگاشته اند ،گفته شده است وی در کودکي از مادر یتیم شدوتحت سرپرستي عمه‏اش در آمد.استعداد سر شار و روح آزادی خواهی وی مانع پذیرش برخی افکار واندیشه های غیر منطقی آباء و اجداد خود شد، امری که درآن روز گناهی غیر قابل گذشت ومستوجب کیفر شدید بود، بزرگان قوم تصمیم به مجازات وی گرفتند، روزبه، هنگامی که دريافت قرار است بر اثر عقاید ، او را شش ماه با اعمال شاقّه زنداني سازند و پس از آن اگر به آيين نياکانش ايمان نياورد اعدامش نمایند، با همکاري عمه‏اش گريخت .مدتي به مسيحيت گرائيد و چون از کشيشان شنيده بود که ظهور پيامبر(ص) جديد نزديک است، خانه را ترک گفت ودرجستجوی حقیقت سر به بیابان گذاشت، تاشاید مراد خود را باز یابد،سرانجام کارواني را ديد که به سوي شام مي‏رفت؛ به مسافران پيوست و رهسپار سرزمينهاي ناشناخته گرديد. مدتي در شام و موصل اقامت جست، روزبه، در آرزوی یافتن آخرین پیامبر (ص) خدا راهی صحرای حجازمی شود، قلبش ما لامال از عشق است ومحبت ،محبت به کسی که ندیده است ونمی شناسد ،ولی باتمام وجود اورا دوست دارد، پاهایش خستگی نمی شناسد، او با پای دل گام برمی دارد نه باپای گل، گرسنگی وتشنگی را فراموش کرده است، تمام وجودش  فریادی است كه فقط گم گشته خویش را می خواند  راهنمایانش كه از صحرانشینان بودند، ، به وی خیانت می كنند و او را به بردگی می فروشند ، اول بار در وادی القری  به یك یهودی و  پس از آن در یثرب قبل یا بعد از سال یكم هجرت به یك یهودی دیگر از قبیله بنی قریظه، سلمان به نگهبانی تاكستانش می پردازد ، و همانند یک برده، کارمی کند ،بیل می زند عرق می ریزد ،اما دل در هوای دیگر است آرزوی او دیدن چهره ملکوتی پیامبر ص) خدا است که ندیده عاشق شده است واین همه رنج سفر را تحمل نموده است ، عطش درونی خود را نهان داشته ثانیه ، شماری می کند،شاید لحظه وصال نزدیک باشد، تااینکه مورد عنایت خداوند قرار گرفته ،و نور جمال زیبا وملکوتی پیامبر( ص) گرامی اسلام را در طور معرفت خود می بیند ،او سر از پا نمی شناسد ، حاضراست همه هستی خودش را فدای لحظه ای از  این دیدار نماید، برخی معتقدند این دیدار یكسال قبل از هجرت در مكه و برخی معتقدند یكسال پس از هجرت در مدینه رخ داده است. ولی چه اهمیت دارد كه این دیدار كجا روی داده است مهم آن است كه در لحظه دیدار ، روزبه بی نیاز به ادله ، پیامبر( ص) را یافت و دریافت و رسول اكرم (ص) نیز بی درنگ و در اولین نگاه ، ندای استواری و وفاداری را در ناصیه روزبه خواند و یافت.  بنا بر این درنخستین دیدار با دعوت پيامبر (ص) با دين اسلام آشنا شد و ایمان آورد و مسلمان شد، و جان خسته اش، به آرامش رسید.گفته شده است که اولین دیدارواسلامش پس از هجرت، در مدینه منوره ودرمنطقه قبا در ابتدای ورود پیامبر گرامی اسلام (ص) صورت گرفته است،وپس ازآن، پيامبر( ص) با مولاي او قراردادي بست که سلمان کار کند و از درآمدهاي به دست آورده ، خود را آزاد کند. پيامبر (ص) و مسلمانان مدينه نیز او را کمک کردند تا اين که بهاي خود را (به مبلغ چهل نهال خرما و چهل اوقيه، هر اوقيه معادل چهل درهم) به يهودي پرداخت و آزاد شد،در روايات آمده است که نام ،سلمان، را پيامبر ص) به او داد،در ماجراي جنگ خندق، که در سال پنجم هجري رخ داد  به پيشنهاد سلمان، پيرامون شهر خندق کندند. هر گروهي مي‏خواست سلمان با آنها باشد؛ مهاجران مي‏گفتند: سلمان از ما است. انصار مي‏گفتند: او از ما است. پيامبرص) فرمود: سَلْمان مِنّا أهْلَ الْبَيْت، سلمان از اهل بيت ما است. روزی كه علی (ع) پس از رحلت پیامبر ص )  دروضعیت تلخ و پراندوهی برای بیعت به سر می برد. سلمان از معدود کسانی بود که  معتقد به امامت علي (ع) بود. او نزد علي( ع) نيز منزلتي بسيار والا داشت. وموقعیت سیاسی را  خوب درک می کرد ،وسعی داشت همانند امیرالمؤمنین( ع) وبه تبعیت از ایشان برا ی حفظ وحدت و سرزمین اسلام از هیچ کوششی فروگذار نکند، روزی ، ابوذر دستانش را بر روی هم كوبید و گفت ای كاش یك بار دیگر شمشیرهایمان را به دست می گرفتیم،سلمان گفت: مولای من، نسبت به وضعیت و شرایطی كه درآن قرار دارد آگاه تر است. سلمان نه تند روی می کند و نه كند روی .  بر بیعت با علی( ع) نیز اصرارنمی ورزید،زیرا راز خاموشی و شكیبایی علی( ع) را دریافته بود . باابوبکر اکراهی بیعت می کند وهنگام بیعت دست چپ خود را پیش می برد و می گوید دست راست من از زمان رسول خدا در بیعت علی( ع) است و با آن دست، غیر از علی( ع) با دیگری بیعت نمی كنم.و  هم چون علی( ع) به خاطر اسلام و حفظ وحدت جامعه نوپای اسلامی سكوت پیشه می كند تا نهال نوپای اسلام در جنگ های خانگی نخشكد. وپس از آن  عمر حكومت شهر  مدائن ( تیسفون دوره ساسانی) رابا مشورت علی( ع) پس از حذیفه یمانی به سلمان واگذارمی کند.یکی از علل این انتصاب می تواند هم زبانی سلمان با مردم آن سامان باشد که زبان فارسی بود.سلمان دراین شهر به زهد و سادگی مفرط زندگی را به سر می برد. با زنبیل بافی كسب درآمد می كند و آنچه را كه از بیت المال دریافت می دارد همه را بین فقرا تقسیم می كند. درمورد عمر، وی برخی بر این باورند كه سلمان بالغ بر 700 سال زیسته و دو پیامبر اولوالعزم را ملاقات كرده است. منابع اسلامی نیز بر كهنسال بودن وی تاكید  كرده و سن وی را بین 250 تا 350 سال ذكر كرده اند. ولی عددی كه منابع کمتر در آن تردید می كنند250 سال است وبرخی عمر وی را حدود صد سال دانسته اند. سلمان سرانجام، در اواخر خلافت عثمان در سال 35 هجري قمری وفات يافت.وبرای تجهیز او به امر پرودگار ، علي( ع) از مدینه در لحظه ای معنوی وملکوتی بلا فاصله برجنازه وی حاضر گردید، پيکرش را غسل داد، کفن کرد و بر آن نماز گزارد. گفته شده است که قنبر غلام حضرت نیز ایشان را همراهی می کردو خضر نبي (ع) نیز حضور داشته و بر پيکر سلمان نماز گزاردند. بعضي از راويان چنين نقل کرده‏اند که علي( ع) بر کفن سلمان شعري نوشت که معناي آن چنين است:

بر شخص کريم و بزرگواري وارد شدم، بي‏آنکه توشه نيک و قلب پاک داشته باشم؛ ولي بردن توشه نزد شخص کريم و بزرگوار، زشت‏ترين کار است.آرامگاهش کنار طاق کسري در شهر مدائن عراق، در چهل کیلو متری بغداد  است.

 

 

تاریخ اماکن عتبات عالیات (73) از کتاب یاحسین کربلا نوشته حجت الاسلام علی اسماعیلی کریزی


 





[ یک شنبه 7 آذر 1395  ] [ 4:57 PM ] [ احمد ]
نظرات 0
.: Weblog Themes By themzha :.

درباره وبلاگ


استان خراسان رضوی:شهرستان مشهدمقدس

آمار سايت
كل بازديدها : 4080469 نفر
تعداد نظرات : 49 عدد
تاريخ ايجاد وبلاگ : پنج شنبه 14 خرداد 1394  عدد
كل مطالب : 13380 عدد
آخرين بروز رساني : یک شنبه 3 فروردین 1399 
کد موزیک آنلاین برای وبگاه
امکانات وب