متن وصيت‌نامه هاشمي رفسنجاني كه هنگام حركت به جبهه براي فرماندهي عمليات خيبر نوشته‌شده است:

بسم‌الله الرحمن الرحيم

الحمدالله رب‌العالمين، اشهد ان لا اله الا الله، وحده لا شريك له و اشهد ان محمدا عبده و رسوله‌ و اشهد ان عليا و اولاده المعصومين حجج الله.

اكنون كه براي اداره عمليات «خيبر» عازم جبهه هستم، مطالب زير را به عنوان وصيت، يادداشت مي‌كنم:

1- وصيت‌نامه‌اي كه در زندان اوين ـ قبل از پيروزي انقلاب نوشته‌ام و پس از آزادي آن را تمديد كرده‌ام ـ به اعتبار خود باقي است.

2- فقط اضافه مي‌كنم كه يك‌سوم درآمد سهام شركت البرز را صرف امور خيريه و رد مظالم‌ نمايند. اگر در آينده سودآور شود.

3- وجوهي كه در گاوصندوق دفترم موجود است، در اختيار بيت‌المال بگذارند.

وصيت‌نامه مهم سياسي امام كه از طرف مجلس خبرگان در اختيار من است، در گاوصندوق بزرگ در دفترم وديعه است.

4- موجودي حساب بانك مسجد قبا را در امور خيريه صرف كنند.

5- من مايلم نوشته‌هايم را كه به چاپ نرسيده، مخصوصاً فيش‌هاي «كليد قرآن» توسط افراد صالحي آماده چاپ و نشر گردد. اگر دوستانم اين آرزوي من را برآورند، ممنونم و ان‌شاءالله در اجر آن شريك خواهند بود. لابد دوستانم در تربيت فرزندانم ـ كه مسئوليت تربيت آن‌ها را به خاطر كارهاي عمومي، نتوانسته‌ام به‌خوبي انجام دهم ـ توجه مبذول خواهند نمود.

6- از امام عظيم‌الشأن كه به نمايندگي ايشان براي اداره جنگ به جبهه مي‌روم، انتظار دارم از دعا فراموشم نفرمايند.

7- از نمايندگان محترم مجلس كه ممكن است در برخوردها، گاهي با آن‌ها تند و بي‌ادبانه ‌حرف زده باشم، عذر مي‌خواهم؛ اميدوارم ببخشند.

8- اگر به فيض شهادت نائل گشتم، در پيشگاه الهي براي كساني كه حقي بر گردنم دارند، شفاعت خواهم كرد و لذا از آن‌ها مي‌خواهم كه بزرگوارانه از حقشان بگذرند و يا با مراجعه به وراث ‌من، مطالبه نمايند و در اين صورت بازماندگانم از اداي حقوقي كه شرعاً به اثبات برسد و يا ظن به‌صحت آن پيدا كنند، دريغ نخواهند كرد. ان‌شاءالله در قرارگاه با فرصت بيشتر اين وصيت‌نامه را تكميل مي‌كنم.[1]

1362/11/30

اكبر هاشمي رفسنجاني