ویژگی افراد دارای قلب سلیم به روایت مرحوم نخودکی اصفهانی
مرحوم نخودکی اصفهانی با اشاره به معانی مختلف قلب سلیم بیان میدارد: چنین قلبی براى قلیلى از اولیاء کمل و خاصل و عبادالله المخلصین حاصل شده است.
به گزارش خبرنگار فرهنگی باشگاه خبرنگاران پویا، مرحوم حضرت آیتالله نخودکی اصفهانی در تفسیر آیه 63 سوره فرقان، «وَعِبَادُ الرَّحْمَٰنِ الَّذِینَ یَمْشُونَ عَلَى الْأَرْضِ هَوْنًا وَإِذَا خَاطَبَهُمُ الْجَاهِلُونَ قَالُوا سَلَامًا» بیان داشته است که از صفات بندگان خداوند رحمن یکى آن است که سخنشان با دشمنان نیز سالم و ناآلوده است چه رسد به گفتارشان با دوستان . آنان به وسیله ریاضات و مجاهدات نفس ، سخنانشان سلامت یافته و این سلامت از سلامت قلب ایشان منشاء گرفته است.
آن مرحوم با اشاره به اینکه عموما سلامت جوارح آدمى جز با سلامت قلب ، حاصل نمىشود، معتقد بود:قلب در حقیقت، فرمانرواى بدن است و سلامت و بیمارى آن از اعمال جوارح ظاهر مىگردد. حضرت امیرالمؤ منین علیه السلام میفرماید: المرء مخبو تحت لسانه یعنى : آدمى و شخصیت او در پشت زبانش پنهان است که مدار انسانیت به نفس است و خاموش نشسته و کفر و ایمان ، صلاح و فساد، زهد و حرص ، و تواضع و تکبرش نهان و مستور است . اما چون به سخن آمد، حالش معلوم و آشکار مى گردد.
مرحوم نخودکی اصفهانی با بیان اینکه اهل ظاهر جز ظاهر را در نمىیابند ولى اهل باطن ، امور باطنى را نیز درک مىکنند به حدیثی از امیرالمؤمنین اشاره کرده که فرموده اند: «اتقوا من فراس المؤمن فانه ینظر بنورالله» یعنى از هوشیارى اهل ایمان اندیشه کنید که مؤمن به نور خداوند مىنگرد و نیز در حدیثی دیگر حضرت امیرالمؤ منین علیه السلام فرمود: «ما اضمر احدکم شیئا الا ظهره الله فى فلتات لسانه و صفحات وجهه؛ هیچ کس نیست امرى در دل خود پنهان دارد مگر آنکه خداوند آن را در گفتار ناخود آگاه و در صفحه رخسارش هویدا و آشکار خواهد کرد» بیان میدارد: این سخن ، موعظهاى بزرگ است به جهت اینکه امرى را در قلب خود، پنهان نداریم که شناعت آن از گفتارمان که خود ترجمان قلب است ، ظاهر گردد. چه بسا که در مجلسى وقتى ذکر حق به میان مى آید، بعضى گرفته و ملول مىشوند و چون صحبت دنیا مىشود مسرور و مبتهج مىگردند و آثار بشاشت در صورتشان ظاهر میشود.
وی در تفسیر آیات 29 و 30 سوره محمد، « أَمْ حَسِبَ الَّذِینَ فِی قُلُوبِهِم مَّرَضٌ أَن لَّن یُخْرِجَ اللَّهُ أَضْغَانَهُمْ(29) وَلَوْ نَشَاءُ لَأَرَیْنَاکَهُمْ فَلَعَرَفْتَهُم بِسِیمَاهُمْ ۚ وَلَتَعْرِفَنَّهُمْ فِی لَحْنِ الْقَوْلِ ۚ وَاللَّهُ یَعْلَمُ أَعْمَالَکُمْ (30) آنانکه در دلهایشان بیمارى است ، پندارند، که خداوند، کینههایشان را هرگز بیرون نخواهد ریخت ؛ بى شک و تردید، ایشان را از آهنگ سخنشان خواهى شناخت و آیه 41 سوره الرحمن، « یُعْرَفُ الْمُجْرِمُونَ بِسِیمَاهُمْ فَیُؤْخَذُ بِالنَّوَاصِی وَالْأَقْدَامِ؛ گناهکاران از چهره و رخسارشان شناخته شوند» بیان میدارد: ندیده اى کسى را که از سفرى بازگشته و از یاد آورى اماکنى که دیده است . تغییر رخسار مى دهد؛ هر جا که در آن ، خوشى دیده چهره اش مبتهج و شادمانه و هرجا که به او دشوار گذشته است ، رخساره اش درهم مى رود؟
مرحوم نخودکی اصفهانی بیان میدارد: بنابراین سلامت لسان از سلامت قلب انسان است . پروردگار متعال در قرآن ، از قول حضرت ابراهیم «علیه السلام» در آیات 78 الی 89 سوره شعراء آن را بیان میدارد؛« الَّذِی خَلَقَنِی فَهُوَ یَهْدِینِ (78) وَالَّذِی هُوَ یُطْعِمُنِی وَیَسْقِینِ (79) وَإِذَا مَرِضْتُ فَهُوَ یَشْفِینِ (80) وَالَّذِی یُمِیتُنِی ثُمَّ یُحْیِینِ (81) وَالَّذِی أَطْمَعُ أَن یَغْفِرَ لِی خَطِیئَتِی یَوْمَ الدِّینِ (82)رَبِّ هَبْ لِی حُکْمًا وَأَلْحِقْنِی بِالصَّالِحِینَ (83) وَاجْعَل لِّی لِسَانَ صِدْقٍ فِی الْآخِرِینَ (84) وَاجْعَلْنِی مِن وَرَثَةِ جَنَّةِ النَّعِیمِ (85) وَاغْفِرْ لِأَبِی إِنَّهُ کَانَ مِنَ الضَّالِّینَ (86) وَلَا تُخْزِنِی یَوْمَ یُبْعَثُونَ (87) یَوْمَ لَا یَنفَعُ مَالٌ وَلَا بَنُونَ (88) إِلَّا مَنْ أَتَى اللَّهَ بِقَلْبٍ سَلِیمٍ (89)؛ خداوندى که مرا بیافرید، هم او رهنمائیم خواهد کرد، خداوندى که خوردن و آشامیدن از اوست، همان خداوندى که چون بیمار شوم ، شفایم ، مى بخشد. خداوندى که مرا مى میراند و سپس زندهام مى سازد. همان خدائى که چشم امید دارم که روز جزا گناهانم را ببخشاید. بارالها مرا قدرت و حکمت ده و به بندگان صالح خود، ملحق ساز و زبانى راست و راهنما نسبت به آیندگان ، عنایتم کن و مرا از وارثان بهشت پرنعمت قرار ده و از پدرم به کرم خود درگذر و او را به هدایت آور که سخت از گمراهان است و در آن روز که همه برانگیخته گردند، رسوایم مفرما. آن روزى که نه مال و نه فرزندان سودى ندهند مگر آن کسى که با قلب سالم و دل پاک و پیراسته از شرک و بدى به پیشگاه خداوندى تو آمده باشد.
مرحوم نخودکی اصفهانی با توجه به بحث تقاضای حضرت ابراهیم «علیهالسلام» از خداوند متعال دستورالعمل دعا و خواهش بندگان از خداى متعال تاکید کرده است: انسان باید در وقت دعا، ابتدا لب به ثناى خداوند بگشاید، و پس از آن ، از برخى نعمت ها که به وى عنایت فرموده است یاد کند و نسبت به معاصى و گناهان خود، ابراز شرمسارى نماید و سپس آنچه مطلب و خواهش اوست از پیشگاه پروردگار استدعا کند.
وی با بیان اینکه در آیات 78 الی 89 سوره شعراء ، حضرت ابراهیم «علیه السلام» از خداوند متعال، 6 حاجت طلبیده و ششمین و آخرین حاجت حضرت خلیل الرحمن از خداوند خود آن است که : مرا در روز جزا رسوا مساز که رسوائى و فضاحت آن روز، بسى سهمگین و عظیم است ؛زیرا در آن هنگام ، مکنون قلب ها ظاهر مىگردد؛ چنانکه خداوند مى فرماید:« و حصل ما فى الصدور» و آدمى در برابر خیل ملائکه وسلسله جلیله انبیاء و اولیاء و ائمه طاهرین علیهم السلام ، مفتضح و رسوا مى شود و علاوه بر آن، زمین و زمان و آسمان و جوارح انسان ، همگى شهادت خواهند داد این در حالی خواهد بود که بر زبان انسان مهر زده شده است؛ «الیوم نختم على افواههم و تکلمنا ایدیهم و تشهد ارجلهم بما کانوا یکسبون؛ امروز است که بر دهان تبهکاران ، مهر خاموشى زنیم ، و دستهایشان با ما سخن گویند و پاهاشان به آنچه کرده اند، گواهى دهند» چه رسوایى و فضاحتى ! و بسا که آدمى در آن بارگاه ، منگر اعمال زشت خود گردد و قسم ها یاد کند و سودى نداشته باشد «یوم یبعثهم الله فیحلون له کما یحلفون لکم؛ روزى که خداوند آنان را از خاک برانگیزاند، آنگاه بر بى گناهى خود، نزد خداوند، سوگندها یاد مىکنند همانگونه که در دنیا نزد شما سوگندها به دروغ یاد مى کردند.
مرحوم نخودکی اصفهانی با بیان اینکه ظهور و تجسم اعمال در قیامت ، امرى عظیم است بیان میدارد: اما خداوند رحمت در آن روز، آبروى بندگان صالح خود را حفظ فرماید چنانکه در مقام امتنان مى فرماید: «یوم لا یخزى الله النبى و الذین امنوا معه؛ در آن روز، خداوند پیامبر خود و آن کسان را که همراه او ایمان آورده اند، رسوا و بى آبرو نسازد» پروردگار متعال در صفات و خصوصیات آنهائى که همراه پیامبر گرامى صلى الله علیه و آله ایمان آورده اند فرموده است :« و الذین معه اشداء على الکفار رحماء بینهم تریهم رکعا سجدا یبتغون فضلا من الله و رضوانا سیماهم فى وجوههم من اثر السجود؛ کسانى که همراه با پیغمبر اکرم صلى الله علیه و آله مى باشند، نسبت به کفار، شدید العمل و سختگیر و در عین حال ، در میان خودشان مردمى سخت مهربانند؛مى بینى شان که چه بسیار رکوع و سجود مى کنند و از خداوند، فضل و خشنودى امید دارند. در رخسارشان آثار سجده پیدا است آرى تنها چنین مردمان را خداوند وعده داده است که از رسوائى و فضاحت قیامت در امان نگاه دارد.»
وی در تفسیر آیات 11 الی14 سوره معارج،« یُبَصَّرُونَهُمْ ۚ یَوَدُّ الْمُجْرِمُ لَوْ یَفْتَدِی مِنْ عَذَابِ یَوْمِئِذٍ بِبَنِیهِ (11) وَصَاحِبَتِهِ وَأَخِیهِ (12) وَفَصِیلَتِهِ الَّتِی تُؤْوِیهِ (13) وَمَن فِی الْأَرْضِ جَمِیعًا ثُمَّ یُنجِیهِ (14)؛ روزى که گنهکار دوست دارد که براى امان از عذاب قیامت ، پسران و همسر و برادر و خانواده خود که پناهگاه او در دنیا بود و همچنین همه کسانى را که بر روى زمین هستند، فدا کند و در مقابل از مجازات رهائى یابد.» و آیات 34 الی 37 سوره عبس، «یَوْمَ یَفِرُّ الْمَرْءُ مِنْ أَخِیهِ (34) وَأُمِّهِ وَأَبِیهِ (35) وَصَاحِبَتِهِ وَبَنِیهِ (36) لِکُلِّ امْرِئٍ مِّنْهُمْ یَوْمَئِذٍ شَأْنٌ یُغْنِیهِ (37)؛ در آن روز، آدمى از برادر و همسر و فرزندان خویش مى گریزد، بیان میدارد:همگى در آن محشر کبرى گرفتار و حیرانند مگر آن کسى که با قلب سلیم ، در پیشگاه حق تعالى حاضر شود.
مرحوم نخودکی اصفهانی در تفسیر قلب سلیم، بیان میدارد: در تفسیر قلب سلیم معانى مختلف بیان گردیده است که مقصود همه یکى است؛ بعضى گفته اند: قلب سلیم آن است که از حب دنیا و قواى غضب و شهوت و نفوذ شیاطین ، خالى باشد که دل آلوده به محبت به دنیا و شهوت و غضب دلى بیمار و مریض و ناسالم است. نظر دیگر آنکه : مراد از قلب سلیم ، قلبى است که صاحب آن قلب ، هم چون مارگزیده ، در انقلاب و دهشت باشد و عرب مارگزیده را سلیم گوید خداوند فرماید: «هم من خشیته مشفقون : اینان از خوف خداوند در هراس وترسند.» در اوصفاف امیرالمؤ منین علیه السلام آمده است : «یتململ تململ السلیم: همچون مارگزیده ، به خود مىپیچد. گاهى به دنیا و گاهى به خداوند، خطاب مىکند: « یا دنیا غرى غیرى الهى الویل ثم الویل الى ان کان الزقوم طعامى؛ اى دنیا، دیگرى را فریب ده و دست از من بدار و تو اى پروردگار من! واى بر على اگر زقوم جهنم را خوراک او قرار دهى» بعضى از مفسرین ، قلب سلیم را چنان دانسته اند که جز از اندیشه و هراس از خداوند در آن راهى نباشد و از محبت جز پروردگار متعال ، سالم و پیراسته باشد «من خشى الرحمن بالغیب وجاء بقلب منیب ؛ آن کسى که از خداى مهربان در باطن خود، ترسان است و با قلب منیب به درگاه او باز آمده است و در معنى قلب منیب آمده است که مقصود، قلبى است که از ما سوى الله ، معرض و خالى باشد ولى همانطور که گفته شد: مقصود از تمام این تعابیر در مورد قلب سلیم یکى است و چنین قلب ، براى قلیلى از اولیاء کمل و خاصل و عبادالله المخلصین حاصل شده است.
انتهای پیام/