غلامرضا تختی روبروی شاه ایستاده.
سران کشوری و لشکری و امرای ارتش هم دور تا دور ایستاده اند.
تختی در مقابل دیدگاه شاه، بازوبند پهلوانی کشتی ایران را کسب کرده. .
او حالا باید سرش را خم کند تا شاه، مدال را دور گردنش بیاندازد. اما نمی کند!
شاه هم به روی خودش نمی آورد و دست هایش را بالاتر می برد و مدال را تقدیم می کند به مردی که هیچ گاه، سر خم نکرد.
جهان:
سال ۱۲۳۰ :
مرد : دختره خیر ندیده من تا نکشمت راحت نمیشم…. !!!
زن : آقا حالا یه غلطی کرد شما ببخشید !!! نا محرم که خونمون نبود . حالا این بنده خدا یه بار بلند خندیده…!!!
مرد: بلند خندیده ؟ این اگه الان جلوشو نگیرم لابد پس فردا می خواد بره بقالی ماست بخره. !!! نخیر نمی شه باید بکشمش… !!!
– بالاخره با صحبتهای زن ، مرد خونه از خر شیطون پیاده می شه و دختر گناهکارشو میبخشه…
سال ۱۲۸۰ :
مرد: واسه من می خوای بری درس بخونی ؟ می کشمت تا برات درس عبرت بشه. یه بار که مُردی دیگه جرات نمی کنی از این حرفا بزنی !!! تو غلط می کنی !!! تقصیر من بود که گذاشتم این ضعیفه بهت قرآن خوندن یاد بده. حالا واسه من میخای درس بخونی؟؟؟
زن: آقا ، آروم باشین. یه وقت قلبتون خدای نکرده می گیره ها ! شکر خورد. !!! دیگه از این مارک شکر نمی خوره. قول میده…
مرد (با نعره حمله می کنه طرف دخترش ): من باید بکشمت. تا نکشمت آروم نمی شم. خودت بیای خودتو تسلیم کنی بدون درد می کشمت… !!!
– بالاخره با صحبتهای زن، مرد خونه از خر شیطون پیاده می شه و دختر گناهکارشو میبخشه …
سال ۱۳۳۰ :
مرد : چی؟ دانشسرا ؟؟ (همون دانشگاه خودمون) حالا می خوای بری دانشسرا؟ می خوای سر منو زیر ننگ بوکونی؟ فاسد شدی برا من؟؟ شیکمتو سورفه (سفره) می کونم…
زن: آقا، تورو خدا خودتونو کنترل کنین. خدا نکرده یه وخ (وقت) سکته می کنین آ…
مرد: چی می گی ززززززن؟؟ من اگه اینو امشب نکوشم (نکشم) دیگه فردا نمی تونم جلوی این فسادو بیگیرم . یه دانشسرایی نشونت بدم که خودت کیف کنی…
– بالاخره با صحبتهای زن، مرد خونه از خر شیطون پیاده می شه و دختر گناهکارشو میبخشه …
سال۱۳۸۰ :
مرد: کجا ؟ می خوای با تکپوش (از این مانتو خیلی آستین کوتاها که نیم مترم پارچه نبردن و وقتی می پوشیشون مثه جلیقه نجات می شه) و شلوارک (از این شلوار خیلی برموداها) بری بیرون؟ می کشمت. من… تو رو… می کشم…
زن: ای آقا. خودتو ناراحت نکن بابا. الان دیگه همه همینطورین (شما بخونید اکثرا).
مرد: من… اینطوری نیستم. دختر لااقل یه کم اون قد اون شلوارتو بیشتر کن که تا زانوتو بپوشونه. ای وای بدتر شد!...
سال ۱۴۰۰ :
زن: دخترم. حالا بابات یه غلطی کرد. تو اعصاب خودتو خراب نکن. لاک ناخنت می پره. آروم باش عزیزم. رنگ موهات یه وقت کدر می شه آ مامی. باباتم قول می ده دیگه از این حرفا نزنه…
بالاخره با صحبتهای زن، دخترخونه از خر شیطون پیاده می شه و بابای گناهکارشو میبخشه !!!
منبع : http://www.forghoon.com ((
بهگزارش خبرگزاری فارس از تبریز به نقل از روابط عمومی اداره كل فرهنگ وارشاد اسلامی آذربایجان شرقی، مرتضی نصیری خاطرنشان كرد: این قرآن به خطاستاد احمد نظیف از كشور مصر در ابعاد یك در یك و دو سانتی متر با جلدچرمی و عطف طلاكوب توسط انتشارات دارلعلم سوریه به ایران منتقل شده و توسطانتشارات راونیز مشهد به چاپ رسیده است.
وی افزود: نمایشگاه قرآن و عترت با حضور 30 ناشر برگزیده كشور و با 7 هزار عنوان كتاب برپا شده است.
نصیریگفت: همزمان با این نمایشگاه از ریزترین نوشته بر روی دانه برنج شامل آیهالكرسی اثر « مهلقا نوروزی» رونمایی میشود. همچنین در این نمایشگاهترجمه قرآن كریم و آثار امام خمینی (ره) به 13 زبان مختلف دنیا نیز عرضهمیشود.
وی برگزاری محافل و مسابقات قرآن و نقّاشی كودكان را از برنامههای جنبی این نمایشگاه عنوان كرد.
نمایشگاه قرآن و عترت همزمان با ماه مبارك رمضان و هفته دولت تا پانزدهم شهریورماه جاری در پارك شهر مراغه برپاست
منبع : سایت تبیان تبریز.
افراد موفق میدانند که باید هر روزشان مفید و پربار باشد و به همین دلیل سعی میکنند از هر روزشان بیشترین استفاده ممکن را ببرند، چه در جهت رشد فردی یا کاری خود. ابزاری که برای انگیزه دادن به خودشان استفاده میکنند، برنامه روزانه شان است. وقتی عادت کنید که برای هر روزتان برنامه داشته باشید، روی کارها تمرکز بیشتری داشته و اولویتهای آن روز را خوب میفهمید. با این روش احتمال انجام شدن کارها خیلی بیشتر است.
20-15 دقیقه را هر شب صرف برنامهریزی برای روز آینده کنید. متخصصین میگویند یک دقیقه برنامه ریزی، در 10 دقیقه وقت شما در اجرای کار صرفه جویی میکند. اگر برای برنامه ریختن تا روز بعد صبر کنید، ممکن است خیلی اتفاقات بیفتد که فکرتان را منحرف کند و نتوانید روی برنامه تمرکز داشته باشید. وقتی از روز قبل برنامهتان را آماده داشته باشید، میتوانید هر اتفاق دیگری که در طول روز افتاده را در نظر گرفته و به برنامهتان اضافه و کم کنید. همچنین وقتی شب قبل برنامهریزی میکنید، باعث میشوید که ذهن ناخودآگاهتان در طول شب روی این برنامهها کار کند و بعد که صبح بیدار شدید، میدانید که دقیقاً چه کار باید بکنید و دیگر وقتتان را برای اینکه ببینید چه باید بکنید یا نکنید هدر نمیدهید.
- یک لیست اصلی تنظیم کنید
این لیست از همه کارهایی که فکرش را بکنید تشکیل شده است. اگر کاری به فکرتان میرسد که لازم است انجام دهید، فوراً آنرا در این لیست جای دهید. هیچ تعهدی به انجام همه کارهایی که در لیست اصلی نوشته شده است ندارید. هدف این لیست این است که صرفاً آن کارها را فراموش نکنید. هر کار دیگری هم که در طول روز به ذهنتا میرسد را به این لیست اضافه کنید.
- یک لیست از حتماًهای روزانه تهیه کنید
این لیست از کارهایی تشکیل شده است که بالاترین اولویت را دارند و سنگین ترین نتیجه را در بر خواهند داشت، چه مثبت و چه منفی. برای تنظیم این لیست وقت بگذارید و خوب فکر کنید چون وقتی کاری وارد این لیست میشود باید تا آخر روز بعد حتماً انجام شود. کارهایی که در این لیست نوشته میشوند به هیچوجه نباید به تاخیر بیفتند چون باعث میشود که اینکار برایتان بشکل عادت درباید و به اولویتهای روزانهتان بی توجه شوید. این لیست باید کوتاه بوده و بیشتر از 6 مورد روی آن نوشته نشده باشد.
- یک لیست از بایدهای روزانه تهیه کنید
این لیست شامل کارهایی میشود که باید در طول روز انجام دهید اما حتمی و لازم نیستند که بخواهید آنها را روی لیست حتماًها قرار دهید. این کارها را باید بعد از اتمام کارهای نوشته شده در لیست حتماًها به انجام برسانید.
- قرارملاقاتها را فراموش نکنید
ساعتهای خاصی در روز هستند که به یک ملاقات خاص تعلق دارند. وقتی قراری با کسی میگذارید حتماً آن را روی تقویم خود یادداشت کنید و بعد آن قرارها را به برنامه روزانهتان منتقل کنید.
- بعضی کارها را به دیگران محول کنید
خیلی از کارهای قید شده در لیست روزانهتان هستند که میتوانید انجام آنها را به دیگران واگذار کنید. افراد موفق میدانند که نمیتوانند همه کارهایشان را شخصاً تمام کنند و همیشه خیلی از کارهایشان را به کسانی میسپارند که انجام دهند.
- سه بار تاخیر در انجام کار
اگر میبینید که چند روز پشت سر هم کارهایتان را نیمه تمام میگذارید و به روز بعد معوق میکنید آنوقت باید از خودتان بپرسید چرا آن روز اول این کار در لیستتان بوده است و چه ارزشی در زندگیتان دارد. تا میتوانید نباید بیشتر از سه روز کاری را به تاخیر بیندازید.
- تنظیم وقت برای تهیه غذا
معمولاً چیزی که از خیلی برنامه ریزیها جا میماند تنظیم ساعتی برای خوردن غذاست. این مسئله اهمیت زیادی دارد، اول به این دلیل که در پولتان صرفه جویی کرده و برای غذاخوردن بیرون نمیروید، و دوم اینکه برای سلامتیتان بهتر است. خیلی از افراد موفق برای صرفه جویی در وقت به رستورانهای غذای آماده میروند و وضعیت سلامتیشان هم وخیم است. یادتان باشد، مدیریت زمان، مدیریت زندگی است و بالاترین اولویت زندگی، خودتان هستید.
با اجرای این استراتژیها در تنظیم برنامه روزانه میتوانید بازده کاری خود را به طور قابل توجهی بالا برده و سریعتر به اهداف و آرزوهایتان دست پیدا کنید.
پس از 9 ماه ورجه وورجه متولد شدم !
یک سالگی : در حالیکه عمویم من را بالا و پایین میانداخت و هی میگفت گوگوری مگوری ، یهو لباسش خیس شد !
چهارسالگی : در حین بازی با پدرم مشتی محکم بر دماغش زدم و در حالیکه او گریه میکرد ، من میخندیدم ! نمیدانم چرا ؟!
هفت سالگی : پا به کلاس اول گذاشتم و در آنجا نوشتن جملاتی از قبیل آن مرد آمد ، آن مرد با BMW آمد !!!! را یاد گرفتم !
نه سالگی : در حین فوتبال توی کوچه شیشه همسایه را شکستم ولی انداختم پای !!! پسز همسایه دیگرمان ! بنده خدا سر شب یک کتک مفصل از باباش خورد تا دیگر او باشد که شیشه همسایه را نشکند و بعدش هم دروغکی اصرار کند که من نبودم پسر همسایه بود که الکی انداخت پای من !!!
دوازده سالگی : به دوره راهنمایی و یک مدرسه جدید وارد شدم در حالی که من هنوز به اخلاق ناظم آنجا آشنا نشده بودم ولی ناظم آنجا کاملا به اخلاق من آشنا شده بود و به همین خاطر چندین و چند منفی انضباط گرفتم ! البته به محض اینکه به اخلاق ایشان آشنا شدم چند پلاستیک پفک در لوله اگزوز ماشینش فرو کردم !
هجده سالگی : در این سال من هیچ درسی برای کنکور نخواندم ولی در رشته ی میخ کج کنی واحد بوقمنچزآباد ( البته یکی از شعب توابع روستاهای بوقمنچزآباد ) قبول شدم !!
بیست و چهار سالگی : در این سال دانشگاه به اصرار مدرک کاردانیام را که هنوز نیمیاز واحدهایش مانده بود تا پاس شود ، به من داد !!!!
بیست و شش سالگی : رفتم زن بگیرم گفتند باید یک شغل پردرآمد داشته باشی . رفتم یک شغل پردرآمد داشته باشم ، گفتند باید سابقه کار داشته باشی . رفتم دنبال سابقه کار که در نهایت سابقه کار به من گفت : بی خیال زن گرفتن !!!
سی و سه سالگی : بالاخره با یکی مثل خودمون که در ترشی قرار داشت ! قرار مدارهای ازدواج و خواستگاری و عقد و بله برون و ... رو گذاشتیم !
چهل و یک سالگی : در این سال گل پسر بابا که میخواست بره کلاس اول ، دوتا پاشو کرده بود تو یه کفش که لوازم التحریر دارا و سارا میخوام بردمش لوازم التحریری تا انتخاب کنه !
شصت و شش سالگی : تمام دندانهایم را کشیده بودم و حالا باید دندان مصنوعی میخریدم . به علت اینکه حقوق بازنشستگی ما اجازه خریدن دندان مصنوعی صفر کیلومتر !!! را نمیداد ، دندان مصنوعی پدربزرگ همکلاسی سابقم رو که تازه به رحمت خدا رفته بود !!! برای حداکثر بیست سال اجاره کردم .معلوم بود که این دندان مصنوعی ها یک بار هم مسواک نخورده ولی خوبیش این بود که حداقل شب ها یک لیوان آب یخ بالای سرم بود !
هفتاد و هشت سالگی : به علت سن بالای من و همسرم ، پسرانمان ( بخوانید عروسهایمان ) ما را به خانه هایشان راه نمیدادند
هشتاد و پنج سالگی : بلافاصله بعد از خوردن یک کله پاچه ی درست و حسابی دندان مصنوعی ها را به ورثه دادم تا دندانهایش را بین خودشان تقسیم کنند !
نود سالگی : همه فامیل در مورد اینکه من این همه عمر کرده بودم ، زیادی حرف میزدند و فردای همین حرفهای زیادی بود که به طور نا بهنگامی خدا بیامرز شدم !!!
به هنگام بازدید از یک بیمارستان روانى، از روان پزشک پرسیدم شما چطور میفهمید که یک بیمار روانى به بسترى شدن در بیمارستان نیاز دارد یا نه؟ روانپزشک گفت: ما وان حمام را پر از آب میکنیم و یک قاشق چایخورى، یک فنجان و یک سطل جلوى بیمار میگذاریم و از او میخواهیم که وان را خالى کند. من گفتم: آهان! فهمیدم. آدم عادى باید سطل را بردارد چون بزرگ تر است. روانپزشک گفت: نه! آدم عادى درپوش زیر آب وان را بر میدارد... شما میخواهید تختان کنار پنجره باشه؟!؟ نتیجه گیری :
1. راه حل همیشه در گزینه های پیشنهادی نیست. 2. در حل مشکل و در هنگام تصمیم گیری هدفمان یادمان نرود . در حکایت فوق هدف خالی کردن آب وان است نه استفاده از ابزار پیشنهادی. 3. همه راه حل ها همیشه در تیر رس نگاه نیست |
شاید تصور اینکه ماشین لباسشویی باعث بروز بیماریهای آلرژیک یا پوستی بشود، برایتان دشوار باشد. اما حقیقت این است که برخی میکروبها و قارچهایی که در اثر استفاده نادرست از ماشین لباسشویی، درون آن تولید و تکثیر میشوند، قادرند سلامت ما را به خطر بیندازند. این مطلب، نگاهی میاندازد به خطاهای هشتگانه استفاده از ماشین لباسشویی که ممکن است هرکدام از ما مرتکب شویم و سلامتمان را به دست خودمان تهدید کنیم....
خطای اول:
گذاشتن ماشین لباسشویی در یک فضای کوچک. کم نیستند افرادی که ماشین لباسشویی را درون رختکن حمام، انباری یا حیاط خلوت سقفدار قرار میدهند و نمیدانند که با این کار چه خیانتی به خود و اعضای خانوادهشان میکنند! ماشین لباسشویی باید در یک محیط باز مثل آشپزخانه قرار گیرد تا بتوان بعد از اتمام کار، قدری پنجره را باز گذاشت تا هوا و بخار متصاعد شده از آن، محیط مناسبی برای رشد قارچها و کپکها به وجود نیاورد. قرار دادن ماشین لباسشویی در مکانی مثل حمام، باعث تکثیر قارچها و کپکها و سرایت آنها به لباسهای داخل حمام، پرده حمام و لوازمی مثل لیف میشود و عاقبت این سرایت چیزی نیست جز ابتلا به آلرژی و بیماریهای پوستی! بنابراین سعی کنید که ماشین لباسشوییتان را در محیطهای باز نگهداری کنید و اگر هم قادر به این کار نیستید، حداقل تا ساعاتی پس از اتمام کار شستشو، در حمام، انباری یا خیاط خلوتتان را باز بگذارید.
خطای دوم:
شستن ملحفهها با آب ولرم. خیلیها برای حفظ رنگ و رو یا دیرتر کهنه شدن روتختی، روبالشی و ملحفهها، آنها را با دور کند ماشین لباسشویی و آب ولرم میشویند؛ در حالی که رابرت ویتز، میکروبیولوژیست، این کار را تنها یک آبتنی لذتبخش برای اینگونه کالاها میداند و میگوید: «یکی از بهترین مناطق برای حفظ گرد و غبار و ایجاد آلرژی، روتختیها و روبالشیها هستند، بنابراین همه افراد باید حداقل هر دو هفته یک بار کلیه لوازم خوابشان را با آب کاملا داغ و با دور تند ماشین لباسشویی بشویند و برای جلوگیری از آلرژیزا شدن، آنها را درون خانه و به دور از گرد و غبار محیط بیرون از منزل خشک کنند.»
خطای سوم:
حبس هوا در ماشین لباسشویی. کپکها به ندرت در محیطهای خشک تولید میشوند اما مناطق مرطوب، جولانگاه تولید و تکثیر انواع کپکها هستند. تماس کپک با لباسها باعث بروز احتقان، خارش چشمها و خسخس سینه در افراد میشود. این علایم وقتی به صورت شدیدتر و گستردهتر در فرد ظهور میکند که او به آسم یا آلرژی هم مبتلا باشد. بنابراین برای جلوگیری از تولید و تکثیر کپک در ماشین لباسشوییتان، پس از هر بار شستشوی لباسها، درب آن را کاملا باز بگذارید تا هوا و بخار دروناش کاملا خارج شود و محیط خشکی درون ماشین به وجود بیاید. رابرت ویتز، خشک کردن لاستیک دور در و حتی محفظه درونی ماشین به وسیله یک دستمال خشک را هم برای جلوگیری از حمله کپکها موثر میداند. او حتی پا را از این حد فراتر
گذاشته و میگوید: «برای اطمینان از نسلکشی کپکها باید پس از هر بار استفاده، ماشین لباسشوییتان را با باد سرد سشوار خشک کنید!»
خطای چهارم:
شستن لباس زیر با ماشین لباسشویی. به گفته دکتر چارلز جبرا، استاد میکروبیولوژی دانشگاه آریزونا، لباسهای زیر یکی از اصلیترین منابع انتشار میکروب در فضاهای بسته و مرطوب هستند. به همین دلیل بهتر است که هنگام شستشو با سایر لباسها، درون یک محفظه قرار نگیرند. از طرف دیگر، ممکن است آلودگی بیش از حد البسه دیگر به لباس زیر افراد سرایت کند و موجب تحریک پوستی یا حتی عفونت دستگاه تناسلی در آنها شود. به عقیده دکتر جبرا، لباسهای زیر باید با آب کاملا داغ و مواد شوینده شسته و برای خشک شدن زیر نور مستقیم آفتاب قرار گیرند. او همچنین برای پیشگیری از ماندگاری میکروبها در ماشینلباسشویی توصیه کرد که پس از هر سه یا چهار بار استفاده، یک دور آن را به صورت خالی از لباس و ریختن مواد ضدعفونیکننده، روشن کنید.
خطای پنجم:
استفاده از شویندههای نامناسب. بعضیها به خاطر اینکه پوست دستشان نسبت به بعضی شویندهها حساس است، ترجیح میدهند لباسهایشان را درون ماشین لباسشویی بریزند و اینطوری از هر نوع شویندهای که دوست داشتند استفاده کنند اما پژوهشگران دانشگاه واشنگتن میگویند اگر پوست دست شما نسبت به ماده شوینده خاصی حساسیت دارد، به هیچوجه نباید از آن ماده درون ماشین لباسشوییتان استفاده کنید زیرا با این کار حساسیت پوستی را به کل بدنتان منتقل خواهید کرد. آنها همچنین استفاده از شویندهها و نرمکنندههای معطر را برای شستن لباس کودکان، نوزادان و افراد مبتلا به آسم و آلرژی مناسب نمیدانند. به علاوه، پژوهشگران معتقدند که بهتر است لباس نوزادان هم مانند لباسهای زیر، با دست و با مواد شوینده ملایم شسته شوند.
خطای ششم:
رها کردن لباسهای شسته شده برای مدتی طولانی. یکی دیگر از خطاهای نسبتا رایج و بیماریزا در مورد ماشین لباسشویی، رها کردن لباسهای شستهشده به مدت طولانی درون آن است. در حالی که به عقیده دکتر جبرا، باقی ماندن لباسهای خیس درون ماشین لباسشویی، بیشتر از 30 دقیقه یعنی تولید کپک و باکتریهای آلرژیزا. بنابراین به توصیه وی، تنها زمانی ماشین لباسشوییتان را روشن کنید که مطمئن باشید در خانه هستید و میتوانید پس از پایان شستشو، بلافاصله لباسها را از درون آن خارج کرده و پهن کنید.
خطای هفتم:
پرکردن ماشین با لباسهای کثیف از چند روز قبل. این خطا از آن دست اشتباههایی است که اکثر خانمها آن را مرتکب میشوند. خانمها معمولا برای جلوی چشم نبودن لباسهای کثیف، آنها را درون ماشین لباسشویی میریزند تا زمانی که ماشین کاملا پر از لباس شد، آن را روشن کنند. غافل از اینکه عرق، رطوبت و آلودگی لباسها میتوانند زمینهساز تولید انواع میکروبها و رخنه کردن آنها درون لباسها شوند. میکروبهایی که در محفظههای ریز لباسها رخنه میکنند تا در فرصت مناسب شروع به فعالیتهایی کنند که موجب ناراحتیهای پوستی در ما میشود.
خطای هشتم:
شستن کفش و لباسهای گلی با ماشین لباسشویی. اگر خسته و کوفته از مسافرت یا کوهنوردی برگشتهاید و حال و حوصله شستن کفش و لباس گلیتان را ندارید، بهتر است به جای پرتاب کردن آنها درون ماشین لباسشویی، گوشه حیاط یا حمام قرارشان دهید تا خوب خستگیتان در برود. میکروب و آلودگیهای پنهان شده در گل و لای ممکن است تا مدتها درون ماشینلباسشویی باقی بماند و به سایر لباسهایتان هم نفوذ کند، بنابراین بهتر است لباسهایی که گل و کثیفی از سر و کولشان بالا میرود را با دست بشویید.
آیا تا به حال با کسی برخورد داشته اید که احساس می کند همه چیز را می داند و هرچیزی که می گوید درست است؟ مطمئنم که یکجا در زندگیمان همه ما با چنین کسی برخورد کرده ایم. سوال این است که وقتی با چنین شخصی مواجه شدید چه می کنید؟ در اکثر موارد، احتمالاً سعی می کنید که از آنها اجتناب کنید و تا حد ممکن از او دور شوید. اما کارهای مختلفی برای فهماندن نظرتان به این افراد می توانید انجام دهید، البته بدون اینکه با او وارد یک رقابت دردسرساز شوید.
اول از همه اینکه باید بفهمید که این فرد چطور فکر می کند. اگر فکر کند که همه چیز را می داند احتمالاً سعی می کند آنرا با برخی واقعیات یا اطلاعاتی که دارد ثابت کند. اکثر افرادی که احساس می کنند همه چیز را می دانند معمولاً در خانواده هایی بزرگ شده اند که از کودکی مسئولیت بسیار سنگینی بر دوششان بوده است. وقتی می خواهید نظرتان را به چنین افرادی بفهمانید بهترین راه این است که درست به همان روشی که او حرفش را به شما ثابت می کند، شما هم حرفتان را به او ثابت کنید. بعنوان مثال، اگر سعی دارید که به کسی نشان دهید که بیشتر از یک روش برای پیدا کردن راه حل برای یک مشکل خاص وجود دارد می توانید به آنها بگویید که یک راه بهتر برای اینکار وجود دارد. باید به او نشان دهید که چطور می توانید با استفاده از یک روش متفاوت به همان راه حل برسید. اصولاً باید بتوانید گفته های خودتان را با واقعیت پشتیبانی کنید.
چند ایده و توصیه برای برخورد با آنها که فکر می کنند همه چیز را می دانند
بهتر است در ابتدای گفتگویتان، سعی نکنید به آنها بگویید که حرفشان غلط است. اینکار باعث می شود که فوراً حالت دفاعی بگیرند و دیگر به حرفهایتان گوش ندهند. اینجاست که داد و بیدادها شروع می شود. اگر نمی توانید در همان لحظه نشان دهید که نظرتان چیست، بحث نکنید، زمانی دیگر را برای اثبات نظرتان در نظر بگیرید. آنهایی که احساس می کنند همه چیز را می دانند افرادی بسیار خودخواه هستند. یادتان باشد که با آنها وارد جار و جنجال شدن فقط باعث خوشحالی آنها می شود نه شما. معمولاً آخر کار بسیار خسته می شوید. رمز کار این است که مواجهه با چنین افراد یک راه درست دارد و یک راه غلط. دوری کردن از آنها کمک نمی کند که بفهمند همه چیز را نمی دانند. درعوض می توانید این را به آنها ثابت کنید.
انواع کمی از آدمهای دیگر هستند که به این اندازه دیگران را عصبانی می کنند. این افراد باعث می شوند فکر کنیم افرادی نالایق هستیم و هیچ قدرتی نداریم به همین خاطر خیلی بد واکنش می دهیم و تایید می کنیم که روی ما سلطه دارند. اما اگر آرامش خودتان را حفظ کنید و کمی بیشتر فکر کنید می توانید یاد بگیرید که چطور با ایندسته افراد برخورد کنید.
چرا اینکار را می کنند؟
اگر سعی کنید از دیدگاه خود آنها مسئله را ببینید خیلی راحت تر می توانید با این افراد برخورد کنید. این افراد معمولاً فاقد اعتماد به نفس هستند به همین خاطر سعی می کنند باید آنچه را که می دانند را نشان بقیه دهند و کاری کنند که بقیه احساس کنند زیردست آنها هستند. شاید هیچوقت نتوانید دلیل این رفتار خودخواهانه آنها را بفهمید اما با درک اینکه مسئله ای باعث شده است که این فرد چنین شخصیتی داشته باشد، می توانید درک خودتان را بالاتر برده و راحت تر با رفتار او کنار بیایید.
ارزش خودتان را گوشزد کنید
اصلاً اینطور نیست که شما پایین تر از این فرد باشید یا کمتر از او بدانید. این آنها هستند که می خواهند چنین حسی را به شما منتقل کنند. اگر به آنها اجازه بدهید احساستان نسبت به خودتان را تغییر می دهند. پس به جای اینکه همه حرفهایی که می زنند را تایید کنید، به همه کارهای مثبتی که قادرید انجام دهید فکر کنید. ارزش شما بسیار بالاست و هیچکس حق خدشه وارد کردن به آن را ندارد.
به حرفهای او گوش دهید
گاهی اوقات چنین رفتاری به این علت از فرد سر می زند که او فکر می کند کسی نیست که به حرفهایش گوش دهد. شما می توانید با گوش دادن به حرفهایشان بدون اینکه نظراتتان را مطرح کنید، ترسهای آنها را از بین ببرید. با این روش، دیگر شما را تهدیدی برای خود قلمداد نمی کنند.
به آنها نشان دهید که بعضی از نظراتشان را قبول دارید و خواهید دید که احساس می کنند که به آنها ارزش و اعتبار داده اید.
وقتی باعث شدید که احساس اعتماد به نفس و راحتی بیشتری کنار شما بکنند، می توانید برای تغییر بعضی از نگرش های آنها وارد عمل شوید. اما باید اینکار را خیلی زیرکانه انجام دهید. اگر مستقیماً آنها را به چالش بکشید یا خشن برخورد کنید، باعث می شود که همان رفتار دفاعی قبلیشان را پیشه کنند.
درعوض باید نگرششان را به خودشان انعکاس دهید. بااین روش به آنها نشان داده اید که به حرفهایشان گوش کرده اید و از ایده هایشان تقدیر می کنید و احساس خوشحالی خواهند کرد. از اینجا به بعد می توانید به آرامی بعضی از ایده هایشان که غیرقابل قبول به نظر می رسد را انتخاب کرده و اطلاعات لازم برای تکذیب آنها را مطرح کنید. به جای اینکه ایده هایشان را رد یا مسخره کنید، خیلی ساده شواهد متنقض آنرا به آنها نشان دهید. بعد از آنها نظرشان را جویا شوید.
اما در اکثر موارد این افراد از تغییر دیدگاهشان خودداری می کنند. در چنین صورتی، با بررسی دیدگاه آنها در سایه اعتقادات خودتان، باید سعی کنید با بی اعتنایی از آنها بگذرید. مطمئناً این افراد با باور یک چیز اشتباه صدمه ای به شما نمی زنند پس لازم نیست که نگران چیزی باشید.
اگر این مشکل خیلی آزارتان داد می توانید دیگر آن فرد را نبینید.
پس بااینکه برخورد و مواجهه با کسانی که فکر می کنند همه چیز را می دانند زمان و انرژی زیادی از شما می برد اما می توانید تاثیری که بر شما دارند را محدود کنید. اعتقادات و باورهای خودتان را بررسی کنی تا از قدرت آنها مطمئن شوید. بااینکار اعتماد به نفستان در برخورد با این افراد بالا خواهد بود. اکر فردی حساس و شکننده هستید، شاید بتوانید کاری کنید که باورشان را عوض کنند اما اگر نتوانستید می توانید از آنها دوری کنید فقط کافی است که همیشه از آنچه هستید شاد و راضی باشید.
روزی حضرت عیسی (ع) از صحرایی می گذشت.
در راه به عبادتگاهی رسید که عابدی در آنجا زندگی می کرد.
حضرت با او مشغول سخن گفتن شد.
در این هنگام جوانی که به انجام کار های زشت مشهور بود از آنجا گذشت.
وقتی چشمش به حضرت عیسی (ع) و مرد عابد افتاد پایش سست شد و از رفتن باز ماند و همان جا ایستاد و گفت : خدایا ! من از کردار زشت خویش شرمنده ام، اگر پیامبرت مرا ببیند و سرزنش کند چه کنم ؟! خدایا عذرم را بپذیر و آبرویم را مریز.
اما هنگامی که چشم عابد به جوان افتاد سر بر آسمان برداشت و گفت : خدایا مرا در قیامت با این جوان محشور مکن.
در این هنگام خداوند بر پیامبرش وحی فرستاد که به این عابد بگو ما دعایت را مستجاب کردیم و تو را با این جوان محشور
نمی کنیم، چرا که او به دلیل توبه، اهل بهشت شد و تو، به دلیل غرور و خود بینی اهل دوزخی !

مردی الاغی خرید، امّا همه پول آن را نپرداخت. او با فروشنده قرار گذاشت که میخواهد اول الاغ را امتحان کند و اگر برای کارش مناسب بود، باقی پول را خواهد پرداخت. او الاغ را با خود به خانه برد. در حیاط خانهاش چندین الاغ دیگر هم بودند که چند تایشان مشغول کار و چند تای دیگر در حال خوردن بودند. مرد ریسمان الاغ را باز کرد و او را در حیاط رها کرد و منتظر ماند.
الاغ بلافاصله به طرف تنبلترین و پرخورترین هم نوعانش رفت و در میان آنها مشغول خوردن شد.
مرد که این را دید، فوراً ریسمان را دو باره به گردن الاغ انداخت و آن را به بازار برد و به صاحبش پس داد.
فروشنده با تعجب پرسید: ... در این فرصت کوتاه چطور این الاغ را امتحان کردی؟!.
مرد خریدار جواب داد: ... همین که دیدم چه دوستانی برای خودش انتخاب کرد، برایم کافی بود که بفهمم چه جور الاغی است!.

9 حقیقت عجیب و جالب تاریخی!!
1. رومیها عادت داشتند از پنبه نسوز در لباسهایی که هر روز میپوشیدند استفاده کنند. (پیشینیان پلینی (یک طبیعت گرای رومی) گفته آنها به این دلیل لباسهایی با الیاف پنبه نسوز میپوشیدند که آنها سفیدتر از پارچههایی با الیاف معمولی بودند و میتوانستند خیلی راحت لباسهایشان را درون آتش پرتاب کنند. او همچنین خاطر نشان کرد که خدمتکارهایی که لباسهایی با الیاف معدنی میپوشیدند اغلب از بیماریهای ریوی رنج میبردند.
3. زمان رواج امراض مسری در قرون وسطی برخی از دکترها لباسها و ماسکهایی با نقوش ابتدایی و باستانی میپوشیدند به نام «لباس بیماری یا مرض». این ماسک دارای چشمیهای شیشه ای قرمز رنگ بود که آنها تصور میکردند شخص را در برابر شیطان غیرقابل نفوذ میسازد. قسمت بالایی ماسک با گیاهان معطر و ادویه جات پر میشد تا محافظی باشد دربرابر «هوای بد» که اعتقاد داشتند مرض و بیماری را با خود حمل میکند.
4. 3.500 سال پیش تخمین میزدند که جهان دوران باشکوه 230 ساله ای را داشته که در آن دوران هیچ جنگی اتفاق نیفتاده است.
6. پرفروش ترین کتاب قرن پانزدهم کتابی شهوانی به نام «داستان دو عاشق» بود که هنوز هم خوانده میشود! نویسنده این کتاب اگرچه پاپ پیوس دوم (که سالهای 1464-1458 سلطنت میکرد) بود، اما تفاوتی با «آنیس سیلوییوس پیکولومینی» نداشت.
براساس یك تحقیق جدید، فضانوردان پس از شش ماه اقامت در ایستگاه فضایی بینالمللی به اندازه 80 سالهها ضعیف میشوند.
این تحقیق همزمان با تصمیم سازمان فضایی امریكا (ناسا) برای سفرهای طولانی مدت به مریخ و سیاركها، سبب افزایش نگرانیهای جدی درباره سلامت فضانوردان شده است. روبرت فیتس، بیولوژیست دانشگاه ماركوئیت (محقق اصلی این پژوهش) تأكید كرد كه «پیری سریع فضایی» یك فرایند موقتی است و ماهیچههای فضانوردان چند ماه پس از بازگشت به زمین دوباره احیا میشود، اما این سؤال مطرح است كه اگر خدمه به كمكهای اورژانسی نیاز پیدا كنند، چه اتفاقی رخ خواهد داد.
یک پژوهشگر آمریکایی در بررسیهای خود نشان داد که پیاده روی 40 دقیقه ای سه بار در هفته می تواند فرایند پیری مغز را برای افراد خانه نشین به تاخیر بیندازد.
به گزارش خبرگزاری مهر، ادوارد مک آلی، استاد بهداشت عمومی، حرکات شناسی بدن و مدیر موسسه بکمن، در بررسیهای خود نشان داد که انجام حرکات فیزیکی ملایم مانند پیاده روی 40 دقیقه سه بار در هفته برای شادابی مغز بسیار مناسب است و می تواند اتصالات مغزی و کارایی شناختی را بهبود بخشیده و با پیری بافت مغزی مبارزه کند.
این محقق با بررسی 65 فرد بین 59 تا 80 سال به این نتایج دست یافت تمام این شرکت کنندگان خانه نشین بودند و در طول شش ماه قبل از تحقیق تنها دو بار در هفته به مدت 30 دقیقه فعالیت فیزیکی داشتند.
پس از تصویربرداری از مغز این افراد و انجام آزمایشات شناختی آنها مشخص شد که برخی از اتصال مدارات مغزی این افراد از هم گسسته شده است.
اما افراد سالمندتری که تمرینات فیزیکی بهتری داشتند فعالیت مغزی آنها در شرایط بهتری بود. این افراد همچنین می توانستند بهتر برنامه ریزی کنند و چندین کار را با هم انجام دهند.
در ادامه این تحقیقات، به مدت یکسال برای تمام این افراد یک سری تمرینات پیاده روی و ورزشهای کششی تجویز شد و در پایان سال آزمایشات شناختی بر روی این داوطلبان و تصویربرداری از مغز آنها انجام شد.
براساس گزارش آنسا، نتایج این تحقیقات نشان داد که اتصالات مغزی در سالمندانی که پیاده روی می کردند تاحد قابل ملاحظه ای افزایش یافت درحالیکه این افزایش در افرادی که حرکات کششی انجام می دادند مشاهده نشد.
به همین دلیل این پژوهشگر توصیه کرد که سالمندان با انجام پیاده رویهای روزانه و تمرینات فیزیکی ملایم می توانند به حفظ شادابی مغز خود کمک کنند.
.: RASEKHOON.NET:.