تاريخ : چهارشنبه 20 آبان 1388  | 6:27 PM | نويسنده : Mohammad ali Hajian

یکی از شاگردان شیخ رجبعلی خیّاط (نکوگویان) ، در توصیف او می گوید : مرحوم شیخ ، از کسانی بود که وجود او را خدا مسخر کرده بود. او غیر از خدا نمی توانست ببیند. او هر چه می دید ، از خدا می دید هر چه می گفت از خدا می گفت. اوّل و آخر کلامش خدا بود ؛ چون عاشق خدا بود. او عاشق خدا و اهل بیت (ع) بود. هر چه می گفت ، از آنها می گفت .مقدّس بودن ، غیر از عاشقی است .شیخ رجبعلی ، عاشق بود .هنر او محبت خدا و کار برای خدا بود. کسانی که در معنویات عاشق اند ، چشمهایشان نشان می دهد. چشمهای او چشمهای معمولی نبودند. گویا چیزی غیر از خدا نمی دید.

جناب شیخ لذّت بردن از غیر خدا را گناه می دانست .روزی در گرمای شدید تابستان ، با بادبزن های دستی ، قدری خود را باد زد. همین که احساس خنکی نمود ، بلافاصله گفت:

خداوندا ! از هر لذتی جز ذکر و یاد تو ، و از هر راحتی جز اُنس با تو ، و از هر سُروری جز نزدیک شدن به تو ، و از هر دل مشغولی ای جز فرمان بُرداری ات، از تو آمرزش می طلبم.(مفاتیح الجنان ،مناجات «خَمسةَ عَشَر» ، مناجات الذاکرین.)

 

 






نظرات 1