وقتی یک چهره ی گشاده و لبخند صمیمی ، غمی را از دل می زداید ، چرا باید از این " احسان " دریغ کرد ؟
بعضیها حضوری غم آفرین دارند ، برخی هم محضری غم زدا .
گروه اخیر ، آیت لطف الهی اند که قدرشان ناشناخته است .
انسانها نیازمند محبت اند .
این تشنگی ، جز با ملامت و خوشرویی برطرف نمی شود .
اگر اولین برخورد ما با کسی به گونه ای باشد که غم او را به شادی و نگرانی اش را به اطمینان مبدل سازد ، دریچه ای به دنیای صفا و سرور به رویش گشوده ایم . این نزد خداوند ، حسنه و عبادت است .
کسی که از چهره ی برادر دینی اش ، رنج و اندوهی را بزداید ، خداوند به پاداش آن ، ده " حسنه " در نامه ی اعمالش می نویسد . مگر این کار نیک ، چه اندازه زحمت دارد ؟
البته این رفتار ، نوعی هنرمندی در معاشرت است ، قلبی مهربان می خواهد و عاطفه ای سرشار و خصلتی نوع دوستانه .
شاد کردن دیگران ، چهره ی دگری از همین " غم زدایی " است . گاهی با توجهی ، نگاهی ، محبتی ، کلامی ، هدیه ای و ... می توان انسانی را مسرور ساخت و در نتیجه خدا را از خود راضی ساخت .
در این زمینه سخنی را از پیشوای صادق شیعه بیاموزیم که فرمود :
ایما لقی مسلما سره الله عزوجل
هر مسلمانی که با مسلمانی دیدار کند و در برخورد ، او را شادمان سازد ، خدای متعال نیز او را خوشحال و مسرور خواهد ساخت .
وقتی می توان با کلماتی و چهره و برخوردی خوش و دلپذیر ، خاطری را خرسند ساخت ، چرا باید با گفتن کلماتی ناخوشایند و اندوه آفرین ، غم بر چهره ی دیگری نشاند و او را به یاد روزهای تلخش انداخت و او را مایوس و دلسرد ساخت ؟
~~~@
کرامت من بی کرانه است چون دریا ،
عشق من ژرف است باز چون دریا ،
هرقدر به تو بیشمار می بخشم
بیشتر دارم ؛
برای هر دوی ما بی انتها@~~~
@ویلیام شکسپیر@
.: RASEKHOON.NET:.