تاريخ : سه شنبه 26 آبان 1388  | 8:39 PM | نويسنده : Mohammad ali Hajian

 در دستانم دو جعبه دارم كه خدا آنها را به من هدیه داده است.

او به من گفت :

غمهایت را در جعبه سیاه و شادی هایت را در جعبه  طلایی جمع كن .

من نیز چنین كردم و غمهایم را در جعبه سیاه ریختم و شادی هایم را در جعبه طلایی !

با وجود اینكه جعبه طلایی روز به روز سنگین تر می شد اما از وزن جعبه سیاه كاسته می شد !

در جعبه سیاه را باز كردم و با تعجب دیدم كه ته آن سوراخ است!!!

جعبه را به خدا نشان دادم و گفتم : پس غمهای من كجاهستند؟!

خداوند لبخندی زد و گفت: غمهای تو این جا هستند، نزد من!

از اوپرسیدم: خدایا،‌ چرا این جعبه ها را به من دادی؟

چرا این جعبه طلایی و این جعبه ی سیاه سوراخ را؟

و خدا فرمود:

بنده ی عزیزم، جعبه ی طلایی مال آنست كه قدرشادیهایت را بدانی و جعبه سیاه، تا غمهایت را رها كنی!

 

 







نظرات 0