1-همدلی , نیکی کردن , عشق و مهر ورزیدن
بزرگترین موهبت فرهنگ غنی ایران از دیدگاه نگارنده همدلی , خون گرمی و مهر ورزیدن میان مردم کشورمان است . میتوان این سخن اوحدی مراغه ای را در مورد فرهنگ ایرانی و مهر ورزیدن مردمان نیز بکار بست :
حافظ عارف برجسته و اندیشمند ایران زمین :
نهال دشمنی برکن که رنج بی شمار آرد
که درد سرکشی جانا گرفت مستی خمار آرد
در یسنا هات 28 آمده است : در پرتو اندیشه پاک و پویا مردم را آموزش میدهیم که به راستی بگرایند و درستی پیشه خود کنند .
سعدی بزرگوار
ز دوستی نکنم توبه همچنان ای دوست
با سفری کوتاه به کشورهای اروپایی و آمریکایی و جستجوی در میان فرهنگ این کشورها سردی , رفتار خشک و زندگی ماشینی را میتوان به وضوح دید . فرهنگی که در ایرانیان عکس آن جاری است . در دورترین روستاها و دهکده های ایران از کردستان و آذربایجان و خوزستان و سیستان و خراسان گرفته تا مازندران و کرمان و یزد و شیراز مهمان نوازی و خونگرمی و مهمانوازی مردمان زبان زد همگان است . چنانکه هانری المانی می نویسد :
مهمان نوازی ایرانیان به حد کمال است و شهره جهانی دارد . گرچه چینی ها در مراعات ادب و احترام به مهمان معروفند ولی اگر جهانیان ایرانیان را آنچنان که باید می شناختند مسلما در صفت مهمان نوازی آنان را بر چینی ها برتری می دادند . زیرا ایرانیان به نسبت هر مهمان و بر حسب شخصیت و احترام شخص متقابل به وی ارج می نهند . ایرانیان بر این باورند که اگر بر مهمان بیش از ارزش وی ارج نهی گویی به او توهین کرده ای .
حس همدلی و انسان دوستی و مهرورزی از بارزترین ویژگی های این فرهنگ کهن است . افتخار این کشور اندیشه سعدی بزرگوار است که امروز بر سر درب سازمان ملل نقش بسته است :
بنی آدم اعضای یکدیگرند که در آفرینش ز یک گوهرند
چو عضوی به درد آورد روزگار دگر عضو ها را نماند قرار
فرهنگی که برای همدلی و یاری رساندن به دیگر مردمان سعدی بلند آوازه غم دیگران را بر غم خود ارجح میداند :
من از بی نوایی نیم روی زرد غم بی نوایان رخم زرد کرد
این سخن انوشیروان دادگر نشان می دهد که وی چنان بر این فرهنگ ایرانی پایبند بود که حتی برای آیندگان نیز نیکی به جای گذاشته است :
گذشتگان کاشتند و ما برداشت کردیم , ما نیز بکاریم تا آیندگان برداشت کنند .
اگر به این سخنان و صدها نمونه دیگر اندیشه کنیم در می یابیم که در این فرهنگ غم دیگران غم ماست . مشکلات و نداری آنان مشکلات و نداری ماست . زیرا ارزش والای انسان به همین همدلی ها و یاری دادن به دیگر هم نوعش می باشد . این امر یک آرامش خاطر و احساس انجام وظیفه را در میان مردم ما بیدار می کند و زندگی را برایشان روان تر و نیک تر می سازد . یاری به مستمندان , خیرات , اطعام کردن و بخشش از خصویات ذاتی و بنیادین فرهنگ ایرانی است :
امیر خسرو دهلوی
که بخشایش کنی بر مستنمندی ز دردی وارهانی دردمندی
عبدالرحمن جامی , هفت اورنگ
ترحم کن و عفو و بخشش نمای که اینها رسیدت ز فضل خدای
فردوسی بزرگ
تن مرد بی رنج بهتر ز گنج
بمیرد تنش نام ماند بسی
در بخشش او را چو آرایشست
به داد و به بخشش و به گفتار پاک
ویلز سی جی پزشک انگلیسی به سال 1866 , 1881
ایرانیان نسبت به تهیدستان بدون تظاهر بخشنده هستند و بیشتر متمولان عده ای جیره بگیر و خدمتکار پیر یا خویشاوندان مستمند دارند که با کمک آنها زندگی میکنند و هرگز از گرسنگی نمی میرند .
نیکی کردن و انسان محوری نیز از نامورترین خصلتهای ملت ایران است . سخنان هزار سال پیش فردوسی بزرگ , نوشته های دو هزار و سیصد سال پیش هرودوت مورخ یونانی و نسکهای باستانی زرتشتی سندی محکم براین ادعا است :
به فرمان یزدان نیکی فزای که اویست بر نیک و بد رهنمای
سرانجام جای تو خاکست و خشت جز از تخم نیکی نبایدت کشت
هر آنکس که نیکی کند بگذرد زمانه نفس را همی بشمرد
بدین کار چون بگذرد روزگار ازو نام نیکی بماند یادگار
همه خاک دارند بالین و خشت خنک (نیکتر) آنکه جز تخم نیکی نکشت
تو پند پدر همچنین یاددار به نیکی گرای و بدی باد دار
بیا تا همه دست نیکی بریم جهان جهان را به بد نسپریم
ز گیتی دو چیز است جاوید و بس دگر هر چه باشد نماند به کس
سخن نغز و کردار نیک بماند چنان تا جهان است یک
مولانا جلال الدین محمد بلخی پدر عرفان جهان :
تو نیکو کار باش و بد میندیش
آن به که بجای مال نیکی ماند
سعدی بزرگوار :
که بازماند از او در جهان به نیکی
که ایزد در بیابانت دهد باز
که دانم از پس مرگم کنی به نیکی یاد
در فرهنگ ایرانی یاری رساندن و نیکی به دیگر مردمان امری ستودنی است و به همین جهت ایرانیان خود را بر اساس کتیبه ها و اسناد جهانی , نخستین پایه گذاران حقوق بشر جهان می دانند . کوروش بزرگ پایه گذار نخستین منشور جهانی حقوق بشر در واپسین سخنانش در کتاب زندگی کوروش بزرگ اثر نامورترین مورخ یونانی گزنوفون چنین می فرماید :
نیکی به دیگران در من خوشدلی و آسایش فراهم می ساخت که این آسایش برایم از تمامی لذتهای زندگی بالاتر بود
کوروش بزرگ فرزندان و آیندگان این کشور را چنین سفارش می نماید :
همیشه الگوی خود را از میان افرادی برگزینید که در زندگی رستگار و سرافراز بوده اند و پای از راه عدالت و نیکی بیرون ننهادند .
هرودوت می گوید : ایرانیان به کشورهای اطراف خود احترام زیادتری نسبت به دیگران میگذارند . آنان زمانی که کوچه ها به یکدیگر می رسند یکدیگر را می بوسند . اگر هر دو شخص از یک طبقه باشند لبهای یکدیگر را می بوسند . اگر یکی پایین تر از دیگری باشد صورت یکدیگر را می بوسند .
در نبشته های پهلوی انوشه روان آذر بادسپندان در ایران باستان آمده است هرچه برای تو نیک نیست تو برای دیگران نیک مپندار ( پس از اسلام این گفته به کتب بزرگان اسلام نیز رفته است ) . هرکس با تو با کینه و خشم رود هر آئینه از او دوری گزین . چندان که میتوانی مردمان را از سخن خود مرنجان پس نیک سخن گوی . به پیران و بزرگان تندی مکن و آنان را ریشخند مکن . چرا که تو نیز روزگاری چنین خواهی شد . هیچگاه در مهمانی , انجمن ها و بزم ها بالای مکان منشین و آنرا به بزرگان ده .
افلاطون در کتاب قوانینش می گوید : پارسیان ( ایرانیان ) اندازه میان بردگی و آزادگی را نگاه می داشتند . از اینرو نخست خود آزاد شدند و سپس سرور بسیاری از ملتهای جهان شدند . در زمان او ( کورش بزرگ ) فرمانروایان به زیر دستان خود آزادی میدادند و آنان را به رعایت قوانین انسان دوستانه و برابری ها راهنمایی میکردند . مردمان رابطه خوبی با پادشاهان خود داشتند از این رو در موقع خطر به یاری آنان میشتافتند و در جنگها شرکت میکردند . از این رو شاهنشاه در راس سپاه آنان را همراهی میکرد و به آنان اندرز میداد . آزادی و مهرورزی و رعایت حقوق مختلف اجتماعی به درستی انجام میگرفت .
در کتاب دینی ایران باستان ویسپرد بند 1 کرده 15 آمده است : همواره در انجام کار نیک و دستگیری از بینوایان و بیچارگان استوار و ثابت قدم باش .
فردوسی بزرگ :
جهان یادگارست و ما رفتنی به گیتی نماند به جز مردمی
2-تاثیر گذاری بر ادیان جهان
فرهنگ ایران از روز نخست دین گرا بوده است و به همین جهت از مهم ترین و موثرترین فرهنگهای جهان در پیدایش ادیان بزرگ محسوب می شود . در شهرهای مختلف ایران مسیحیان , زرتشتیان , کلیمیان , یهودیان , بهائیان , شیعیان , سنی ها و . . . صدها سال پیش از آنکه سازمان حقوق بشری ایجاد گردد در کنار یکدیگر زیسته اند . هیچ گاه در فرهنگ ایرانی مردم برای همسان نبودن دینشان به دیگر هم میهنانشان شمشیر نکشیدند . هیچگاه نبردهای دینی در ایران رخ نداد و هزاران سال است که دهها آئین و باور و مذهب مختلف در کنار یکدیگر زندگی کرده اند . امری که میان اعراب و حتی اروپاییان تا پیش از رنسانس رایج بود و هست . اگر تبیض دینی هرزگاه دیده شده است حاصل حکومتهایی است که بر پایه فرهنگ ایرانی استوار نبوده اند . اردشیر بابکان بنیانگذار سلسله قدرتمند ساسانی چنین فرمود :
دین اساس ملک است و ملک نگهبان دین , هرچه را اساس نباشد معدوم گردد و هرچه را که نگهبان نباشد به تباهی انجامد
تاثیر فرهنگ ایران در ادیان جهان از دید پرفسور آرتور پوپ
فنون کشاورزی و فلز کاری و مبانی اندیشه های دینی , مذهبی و فلسفی , نوشتن اعداد و نجوم و ریاضیات از سرزمینی آغاز شد که امروزه خاورمیانه نام دارد . سرچشمه بسیاری از این امور فرهنگی در فلات پهناور ایران است . هرگاه تاثیر ایران در ادیان جهان وجود نداشت هیچ دینی امروز چنین نبود .
اسلام فراگیر در پرتو تمدن ایران از دید پرفسور ریچارد فرای
آیا در جامعه اسلامی نوپا , فرهنگ و تمدن ایران باستان اعراب را در خود حل میکند یا آنکه فرهنگ عرب و سابقه و ارزشهای اخلاقی آنان بر دیگر ملل تاثر خواهد گذاشت ؟ بدون شک ایرانیان اسلام را در فرهنگ و تمدن خود حل کردند و اسلام را همچون یونانیان که مسیحیت را جهانی کردند با فرهنگ خود فراگیر نمودند .
ولتر فیلسوف فرانوسی معتقد است
ایرانیان نخستین قومی بودند که به وجود خدای یکتا , شیطان , بهشت , معاد , برزخ و دوزخ پی بردند و ایمان آوردند . سپس این افکار را بر سراسر جهان گستردند و از این راه در تکامل و تحول ادیان موثر شدند . چنانچه بسیاری از باورهای دینی یهودیان و مسیحیان را در آئین های زرتشتی و میترائیسم میتوان دید . شیطان که سرچشمه بدی و تبهکاری است همان اهریمن زرتشتیان است .
3-اهمیت فرهنگ در ایران زمین
با نگرشی به کارنامه نیاکانمان در می یابیم فرهنگ در این سرزمین جایگاه بسیار والایی دارد . فرهنگ تشکیل شده است از: فر پیشوند + هنگ پسوند از ریشه ثنگ اوستایی به معنی کشیدن و فرهختن و فرهنگ. هر دو مطابق است با ادوکات وادوره در لاتینی به معنی کشیدن و نیز به معنی تعلیم و تربیت است. همچنین به معنی کسب علم و دانش وادب نیز باشد . فردوسی بزرگ را به راستی میتوان پرچم دار فرهنگ غنی ایرانی دانست . حکیم ابوالقاسم فردوسی بر آیندگان سفارش می نماید که کودکان و جوانان را با نیروی خرد , دانش و فرهنگ پرورش دهید , زیرا کشور را انسانهای بی خرد , بی فرهنگ و بی دانش نمی توانند نیک هدایت کنند .
فردوسی بزرگ
به فرهنگ سپردن فرزند خرد که گیتی به نادان نتوان سپرد
جز از نیک نامی و فرهنگ و داد ز کردار گیتی مگیرید یاد
به چیز کسان دست یازد کسی که فرهنگ بهرش نباشد بسی
دلت زنده باشد به فرهنگ و هوش به بد در جهان تا توانی مکوش
منش هست و فرهنگ و رای و هنر ندارد هنر شاه بیدادگر
بی آزاری و جام می برگزین که این است آیین و فرهنگ و دین
ز دانا بپرسید پس دادگر که فرهنگ بهتر بود گر گهر
چنین داد پاسخ بدو رهنمون که فرهنگ باشد ز گوهر فزون
گهر بی هنر زار و خوارست و سست به فرهنگ باشد روان تندرست
اسدی
به فرهنگ پرور چو داری پسر نخستین نویسنده کن از هنر
زنده یاد پروین اعتصامی
در هر رهی فتاده و گمراهی تا نیست رهبرت هنر و فرهنگ
حکیم نظامی گنجوی
جواهر جست از آن دریای فرهنگ بچنگ آورد و زد بر دامنش چنگ
ناصر خسرو
به فضل و دانش و فرهنگ و گفتار تویی در هر دو عالم گشته مختار
خِرَد فرهنگ دانش
4- نیروی جاودانه خرد در فرهنگ ایرانی
دانش , خرد , فرهنگ را میتوان سه ضلع یک مثلث فرهنگ ایرانی دانست , که در نبود هرکدام دیگری به تکامل نمی رسد و ارتباط آن دو را قطع میکند . با دست یافتن به این سه امر انسان به درجات کمال و انسانیت دست خواهد یافت . به راحتی میتوان این امر را در خانواده و سپس محیط های و گروه های کوچک و سپس یک جامعه بزرگ بررسی نمود . نیاکان کشورمان به درستی بر معجزه این سه نیرو را در تکامل و پیشرفت جامعه آگاه بودند . خرد را میتوان راس این مثل انسان ساز چندین هزار ساله ایرانی دانست . زیرا در صورت وجود خرد انسان به درستی به فرهنگ و دانش دست خواهد یافت . ولی در صورت عدم وجود خرد , دانش و فرهنگ کارگشا نخواهند بود . دانش به نوبه خود قابل احترام است و فرهنگ نیز همچنین و هر دو در فرهنگ ایرانی سفارش و تاکیدی بسیاری بر آن شده . آنچه که بررسی می شود جایگاه بسیار والاتر خرد می باشد . خرد و شعور برتر از فرهنگ و دانش است و مهمترین عامل در پیشرفت یک انسان و یک جامعه به حساب می آید . چنانکه زرتشت کسانی را که دیگران را از خرد خود بهره مند نسازند در ردیف گناهکاران می داند :
انسانی که گمراهی را ببیند و او را با دانش و خرد خویش راهنمایی نکند در ردیف گناهکاران است. یسنای 46 – بند 6
فردوسی بزرگ می فرماید که کسانی که خرد دارند به جستجوی دانش حقیقی می روند :
چنین دان که هر کس که دارد خرد به دانش روان را همی پرورد
خرد قوه درک , عقل و شعور است . خرد سازنده آینده یک انسان , خانواده و یک جامعه است . خرد نیرویی است که پیش از انجام هرکاری انسان را به اندیشه و بررسی عقلانی وا میدارد و احساس و عوامل دیگر را پس از آن اثر میدهد . خرد چنان جایگاه والا و ارزشمندی در فرهنگ ایرانی دارد که نخستین سخن فردوسی بزرگ در شاهنامه چنین است :
به نام خداوند جان و خرد کزین برتر اندیشه برنگذرد
در متون اخلاقی ایرانیان در پیش از اسلام خرد مهم ترین محور بحثهای میان بزرگان بوده است . چنانچه در اندرز آذرباد مارسپندان آمده است : این چهار چیز را در میان مردمان باید بیش از دگر چیزها بکار بست :
خرد و هنر , دیدن و دانش , توانگری و رادی , خوب گفتاری و خوب کرداری . "هنری که خرد در آن نباشد مرگ است بر تن مردمان"
شاهنامه کتابی که برترین موضوع آن پیرامون خداشناسی , خرد و فرهنگ و دانش است . فردوسی بزرگ خرد را برترین قوه انسان ساز بشریت می داند و حتی فراتر از آن می رود و خرد را نجات دهنده انسان در سرای پسین می داند . شاهنامه کتابی در راستای گاتهای زرتشت است زیرا محور گاتهای زرتشت خرد می باشد :
خرد برتر از هر چه ایزد بداد ستایش خرد را به از راه داد
خرد رهنمای و خرد دلگشای خرد دست گیرد به هر دو سرای
ز یزدان و از ما بر آنکس درود که تارش خرد باشد و داد و پود
بشود که همه از بهترین دانش و خرد آگاه شویم . چرا که دانش و خردی که اهورامزدا به ما می آموزد بی گمان مقدس و سودمند است . ( سپنتمدگات , یسنای 48 , بند 3 )
کسی که اندیشه و گفتار و کردارش از روی خرد پاک و برابر با آیین اهورایی باشد پروردگار دانا به او نیروی معنوی شجاعت و رسایی تن و روان خواهد داد . ( سپنتمدگات , یسنای 45 , بند 1 )
در مجموعه ویس و رامین گرگانی آمده است در صورت وجود خرد , انسان خوب و زشت اطرافش را درک میکند و مهر و عشق این نیروی سازنده را در برخی موارد کنار می زند :
چو مهر آید خرد در دل نماند
یا در اسدی آمده است که خرد برای پادشاه بهترین تاج و نگین ( افسر ) است و هوش ( هش ) و دانشش بهتر از لشگر و ارتش کشورش باشد :
خرد شاه را بهترین افسر است هش و دانشش نیک تر لشگر است
ناصر خسرو
خرد کیمای صلاحست و نعمت خرد معدن خیر و عدل است و احسان
به خرد گوهر گردد که جهان چون دریاست به خرد میوه شود خوش که جهان چون شجر است
بیفزای قامت خرد و فکرت میافزای طول پیراهن و پهنایش
عطار نیشابوری عارف بزرگ ایرانی
ای خرد را زندگی جان ز تو بندگی عقل و جان و فرمان ز تو
در یسنا هات 20 بند 2 کتب زرتشتی آمده است
که مرد و زن باید خود راهشان را با خرد برگزینند .
سعدی بزرگوار
به است از دد انسان صاحب خرد نه انسان که در مردم افتد چو دد
در اهونودگاه , یسنای 28 بند 12 آمده است
انسان از همان آغاز چه طرفدار راستی و چه دروغ , خواه دانا یا نادان بنابر ندای دل و اندیشه خرد خود به این سوی کشیده شده است . ولی خرد مقدس همواره آماده است تا کسانی را که شک دارند راهنمایی کند .
5-احترام به طبیعت و کشاورزی
طبیعت جایگاه بسیار والایی در فرهنگ ایرانی دارد . شوربختانه آنچه امروز در اطراف ما دیده می شود هیچ همخوانی با این باور نیاکان ما ندارد . در روستاهای ایران از کردستان و آذرآبادگان گرفته تا خراسان و کرمان و مرکزی و شمال . . . مردمان ساده و حتی به ظاهر کم دانش به احترام طبیعت پس از بدنیا آوردن فرزند یک نهال میوه در خاک می کارند . این باور نیک معنوی از یک سو برای انسان که ممکن است در آینده مقداری از مزایای طبیعت استفاده کند جایگزینی می شود تا طبیعت نه تنها به مروز زمان متضرر نشود بلکه گسترش نیز پیدا کند . از سوی دیگر ذخیره ای مادی برای همان فرزند در سنین بالاتر می باشد . درختان عموما گردو , بادام و میوهای سودمند است . زرتشت بزرگوار نخستین پیام آور صلح و خرد و یکتاپرستی جهان طبعیت را مهم ترین عامل بقای انسان می شمارند . احترام به پاسداری از آن بخشی از مشهورترین پندهای زرتشت به مردمان است .
زرتشت پیروانش را امر نمود که خاک , آب و باد را پاک نگهدارند . پاک کننده اصلی خورشید است . در مکانهایی که خورشید راه ندارد باید آتشی روشن کنند تا پاکی از وجود آتش به آن مکان راه یابد . آب را هیچکس نبایستی آلوده کند زیرا از بزرگ ترین گناهان به حساب می آید . و اگر کثافتی در آب دیدند باید داخل آب شوند و آن را بیرون بکشند . ( زرتشت پیامبری که از نو باید شناخت 211 )
چه بدحال است زمینی که زمان متمادی بدون بذر مانده است و در انتظار کشاورزی ماهر می باشد . همانند دوشیزه ای است که زمان طولانی بی فرزند است و در اشتیاق شوهر خوب است . ( وندیداد , فرگرد سوم فقره 24 )
در اوستا چنین آمده است : ای آفریننده جهان مادی , ای یگانه مقدس , چهارمین مکانی که زمین شاد و خوشبخت است کجاست ؟ خداوند فرمود : آنجایی که گله ها و رمه ها روزبروز به حداکثر رسند . ( وندیداد , فرگرد سوم , قسمت یکم , فقره 5 )
پادشاهان بزرگ ایران احترام و جایگاه والایی را برای طبیعت و کشاورزی قائل بودند . به طوریکه هرودوت نوشته است خشایارشاه در راه سفر خود در آسیای صغیر به یک درخت سرو کهن برخورد . طوری پادشاه از دیدن این درخت خشنود شد که فرمان داد طلاهای بسیاری بر روی آن گذارند و سربازی را جهت محافظت از آن قرار داد . ( Herodottus 8:31 )
اردشیر دوم هخامنشی نیز حکایتی بسیار زییا و در خور تامل دارد : روزی لشگریان اردشیر در راه به بوستان از درختان برخوردند و شب هنگام از سرمای زیاد پادشاه فرمان داد برای گرم کردن خود مقداری از درختان را قطع کنید تا وسایل گرما مهیا سازید ولی لشگریان سرمای زمستان را به جان خریدند تا مانع ا زقطع درختان مفید شوند ( تعلیم و تربیت در ایران باستان برگ 255 )
تشویق به کشاورزی و آبادانی طبیعت و کشور از مهم ترین خصوصیات ایرانیان در آبادانی کشور است . آمده است که پولیب گفته است :
شاهان هخامنشی به مردمانی که زمینی را به زراعت گماشتند پادشاه آن زمین را تا پنج نسل پس از وی به نام او می نمودند ( ایران باستان , حسن پیرنیا برگ 1502 )
گزنفون در سال 445 پیش از میلاد درباره احترام به طبیعت در نزد ایرانیان می گوید : ایرانیان آب دهان خود را به زمین نمی اندازند . بینی خود را در مقابل چشم دیگران پاک نمی کنند . هرگز بدن خود را با آب رودخانه نمی شورند . زیرا آب و آتش و خاک از مظاهر قدرت و نماد خداوند است در نزد ایشان . پس شخصی که بدن خود را با آب رودخانه می شورد به این معنی است که به نعمتهای خداوند بی احترامی کرده است و آب ( مایه نجات بخش زندگی ) را آلوده کرده است . در نتیجه ممکن است عده ای از آن آب بنوشند و مردمان بیمار و رنجور و از کار افتاده شوند و در نتیجه نسل به نسل ایرانی رو به زوال برود . ( کوروپدیا , گزنفون , برگ 10 )
.: RASEKHOON.NET:.