تاريخ : دوشنبه 30 آذر 1388 | 4:22 PM | نويسنده : Mohammad ali Hajian
در روز عاشورا شنیده اید و می دانید كه كشتارها اغلب بعدازظهر صورت گرفت یعنی تا ظهر عاشورا غالب صحابه امام حسین علیه السلام و تمام بنی هاشم و خود اباعبدالله كه بعد از همه شهید شدند، زنده بودند. فقط در حدود سی نفر از اصحاب ابا عبدالله در یك جریان تیر اندازی كه به وسیله دشمن انجام شد، قبل از ظهر بخاك افتادند و شهید شدند والا باقی دیگر تا ظهر عاشورا را در قید حیات بودند
مردی از اصحاب ابا عبدالله یكوقت متوجه شد كه الان اول ظهر است، آمد عرض كرد یا ابا عبدالله! وقت نماز است، و ما دلمان می خواهد برای آخرین بار نماز جماعتی با شما بخوانیم. ابا عبدالله نگاهی كرد، تصدیق كرد كه وقت نماز است.
می گویند این جمله را فرمود: «ذكرت الصلوة یا: ذكرت الصلوة» اگر ذكرت باشد، یعنی نماز بیادت افتاد.
اگر ذكرت باشد یعنی نماز را بیاد ما آوری. «ذكرت الصلوة جعلك الله من المصلین» نماز را یاد كردی، خدا تو را از نماز گزاران قرار بدهد. مردی كه سر بر كف دست گذاشته است، یك چنین مجاهدی را امام دعا می كند كه خدا تو را از نمازگزاران قرار بدهد.
ببنید نمازگزار واقعی چه مقامی دارد! فرمود: بله نماز می خوانیم. همانجا در میدان جنگ نماز خواندند، نمازی كه در اصطلاح فقه اسلامی نماز خوف نامیده می شود. نماز خوف مثل نماز مسافر دو ركعت است نه چهار ركعت، یعنی انسان اگر در وطن هم باشد باز باید دو ركعت بخواند، برای اینكه مجال نیست، در آنجا باید مخفف خواند.
چون اگر همه به نماز بایستند وضع دفاعیشان بهم می خورد، سربازان موظف هستند در حال نماز نیمی در مقابل دشمن بایستند و نیمی به امام جماعت اقتدا كنند.
امام جماعت یك ركعت را كه خواند صبر می كند تا آنها ركعت دیگرشان را بخوانند. بعد آنها می روند پست را از رفقای خودشان می گیرند در حالی كه امام همینطور منتظر نشسته یا ایستاده است. سربازان دیگر می آیند و نماز خودشان را با ركعت دوم امام می خوانند.
ابا عبدالله چنین نماز خوفی خواند ولی وضع ابا عبدالله یك وضع خاصی بود زیرا چندان از دشمن دور نبودند. لهذا آن عده ای كه می خواستند دفاع كنند نزدیك ابا عبدالله ایستاده بودند و دشمن بی حیایی بی شرم حتی در این لحظه هم آنها راحت نگذاشت.
در حالی كه اباعبدالله مشغول نماز بود، دشمن شروع به تیر اندازی كرد، دو نوع تیر اندازی، هم تیر زبان كه یكی فریاد كرد: حسین! نماز نخوان، نماز تو فایده ای ندارد، تو بر پیشوای زمان خودت یزید، یاغی هستی، لذا نماز تو قبول نیست! و هم تیرهائی كه از كمانهای معمولیشان پرتاب می كردند.
یكی دو نفر از صحابه ابا عبدالله كه خودشان را برای ایشان سپر قرار داده بودند، روی خاك افتادند. یكی از آنها سعیدبن عبدالله حنفی به حالی افتاد كه وقتی نماز ابا عبدالله تمام شد، دیگر نزدیك جان دادنش بود. آقا خودشان را به بالین او رساندند. وقتی به بالین او رسیدند، او جمله عجیبی گفت عرض كرد: یا ابا عبدالله! اوفیت؟ آیا من حق وفا را بجا آوردم؟ مثل اینكه هنوز هم فكر می كرد كه حق حسین آنقدر بزرگ و بالاست كه این مقدار فداكاری هم شاید كافی نباشد. این بود نماز ابا عبدالله در صحرای كربلا.
ابا عبدالله در این نماز تكبیر گفت، ذكر گفت، «سبحان الله» گفت ، «بحول الله و قوته اقوم واقعد» گفت، ركوع و سجود كرد، دو سه ساعت بعد از این نماز برای حسین (ع) نماز دیگری پیش آمد، ركوع دیگری پیش آمد، سجود دیگری پیش آمد آبشكل دیگری ذكر گفت. اما ركوع ابا عبدالله آن وقتی بود كه تیری به سینه مقدس وارد شد و ابا عبدالله مجبور شد تیر را از پشت سر بیرون بیاورد. آیا می دانید سجود ابا عبدالله به چه شكلی بود؟
سجود بر پیشانی نشد چون ابا عبدالله قهرا از روی اسب بر زمین افتاد. طرف راست صورتش را روی خاكهای گرم كربلا گذاشت. ذكر ابا عبدالله این بود: «بسم الله و بالله و علی ملة رسول الله».
.: RASEKHOON.NET:.