تاريخ : دوشنبه 30 آذر 1388  | 11:38 PM | نويسنده : Mohammad ali Hajian
باز هم ماه محرم آمد.باز تاریخ تكرار خواهد شد.دوباره خداوند آسمانها در سرمای زمستان
آفتاب سوزان عاشورا را به آسمان فرا می‌خواند تا به خورشید بگویدبه خودت نبال و به صورت برافروخته امام حسین،بنده‌ی من نگاه كن.ببین كه چگونه از شوق وصال یار سرشار از نشاط و صلاوت است.
پروردگار به آب می‌گوید كه به خودت مغرور نباش كه اگر نباشی انسان می‌میرد.مگر نمیبینی كه امام حسین و یارانش برای رسیدن به من تو را هم فراموش كردند!
حسین.فرزند رسول خدا.پسر فاطمه و علی.برادر حسن.
جلوه‌ی حضور خدا روی زمین.علت قرار آسمان و زمین به مانند پدر و جد و برادرو فرزندان خلفش.
جایی شنیدم كه دانشمندی گفت هنر جلوه‌ای از عشق هست.پس امام حسین هم هنر خداوند هست.چون عشق خداست و امام حسین جلوه‌ی او.
روز عرفه اهل بیت را فراخواند هوای نینوا كرد.حج را به ظاهر نیمه كاره گذارد و با كاروان آفتاب
راهی صحرای كربلا شد.
از حریم كعبه‌ی جدش به اشكی شست دست 
مروه پشت سر نهاد اما صفا دارد حسین
72 تن از یاران با وفای خودش رو هم همراه خودش برد.كوههای صفا و مروه جلویش سر خم كردند.كوی منا هم تاب ایستادگی در مقابل او نداشت و سیل اشكش رو روانه‌ی راه امام حسین كرد.نه برای جنگیدن رفت نه برای پیروزی.نه برای اعلام مخالفت و نه برای گرفتن حق حكومت.
میبرد در كربلا 72 ذبح عظیم     بیش از اینها حرمت كوی منا داردحسین
زینب را باخود برد تا اینبار هاجر در زمین كربلا سعی صفا و مروه كند.
محرم نه ماه عزاست و نه ماه مشكی پوشیدن.محرم ماه سفید پوشیدن و افتخار هست.ماه اشك شوق ریختن هست.ماه غبطه خوردن و تفكر.ماه تكرار واقعه غدیر خم.عاشورا روزیست كه دوباره شنیده می‌شود نجوایی كه می‌گوید بخوان به نام پروردگارت كه آفرید تورا!
ظهر عاشورا و تیغه‌های آفتاب كربلا همان آتشیست كه بر ابراهیم گلستان شد.حسین اهل بیت رو با خودش برد به سفری كه اشراف كامل به آن داشت.امام حسین خاندان خود رو به فدای فرمان پروردگار دعوت كرد.
بردن اهل حرم دستور بود و سر غیر    ور نه ابن بی‌حرمتیها كی روا دارد حسین
محرم ماهی كه همگان وجود خدا را به چشم می‌بینند.محرم ماهی هست كه باید فریاد زد لا‌اله الا الله.
حسین.حسین.وای حسین!
آب خود با دشمنان تشنه قسمت می‌كند    عزت و ازادگی بین تا كجا دارد حسین
در كتابی نوشته بود در روز عاشورا هرچقدر آتش جنگ افروخته‌تر میشد چهره‌ی امام حسین هم منورتر و شادابتر میشد.صورت او مانند ستاره‌ای میدرخشید و آرامش سراسر وجود اورا فرامی‌گرفت.
پیش رو راه دیار نیستی كافیش نیست    اشك و آه عالمی هم در قفا دارد حسین
اما بشنوید از او كه در آن لحظات به یاران خود چه می‌گفت؛ای فرزندان بزرگ زادگان،ای عزیزان بلند پایه و ارجمند.صبر و شكیبایی پیشه گیرید.مرگ چیزی نیست مگر پلی كه شما را از روی خود عبور می‌دهد از گرفتاری و شدت و مضرت،به سوی بهشت و نعمتهای جاویدان الهیه.پس كدام یك از شما دوست ندارد كه از زندانی به سوی قصری انتقال یابد؟
ابا‌عبدالله به نقل از امیرالمومنین كه از پیامبر روایت كرده،فرمود:دنیا زندان مومن هست و بهشت كافر.مرگ پل عبور برای مومن به سوی بهشت.نه من دورغ می‌گویم و نه به من دروغ گفته شده است.
رخت و دیباج حرم چون گل به تاراجش برند
تا به جایی كه كفن از بوریا دارد حسین
بله این حال و هوای سیدالشهداست در هنگام شهادت.در روزی كه لحظاتی چند با مرگ از نظر ما و وصال به معشوق از لحاظ حقیقت فاصله‌ای نداشت.
 






نظرات 0