تاريخ : سه شنبه 1 دی 1388  | 2:56 PM | نويسنده : Mohammad ali Hajian

این متن را حتما بخوانید !

امیرالمؤمنین على بن ابى ‏طالب (ع) ص 751
احمد رحمانى همدانى

1ـ ابن ابى الحدید گوید :
او عابدترین مردم بود و بیش از همه نماز و روزه مى ‏گزارد و مردم نماز شب و ملازمت و آداب ورد خوانى و خواندن نافله‏ ها را از او آموختند. چه پندارى درباره مردى كه كار مراقبت از ذكر و اوراد خود به جایى رسید كه در آن شب بسیار سرد در جنگ صفین زیراندازى برایش گستردند و در حالى كه تیرها در برابرش به زمین مى‏ نشست و از راست و چپ بر بیخ گوش او مى ‏گذشت به نماز مشغول شد و هراسى به خود راه نمى ‏داد و برنخاست تا از كار عبادت آسوده گشت ؟!

و چه پندارى درباره مردى كه پیشانى مباركش از سجده ‏هاى دراز مانند زانوى شتر پینه بسته بود ؟! و هرگاه در دعاها و مناجات هاى او ژرف بنگرى و بر مضامین آن مبنى بر تعظیم و بزرگداشت خداى سبحان و خضوع در برابر هیبت او و خشوع در برابر عزت او و تواضع و فروتنى و رام بودن در برابر خداوند آگاه شوى میزان اخلاص حضرتش را خواهى شناخت و مى‏ فهمى كه این دعاها و راز و نیازها از كدامین دل برخاسته و بر كدامین زبان روان گشته است.
به امام على بن الحسین (ع) كه نهایت عبادت را داشت گفتند :

 

عبادت شما را با عبادت جدتان چه قیاس است ؟
فرمود : عبادت من در برابر عبادت جدم مانند عبادت جدم در برابر عبادت رسول خدا (ص) است. (1)

2ـ علامه مجلسى (ره) از حبه عرنى روایت كرده كه گفت :
در این بین كه من و نوف در حیاط قصر حكومتى خوابیده بودیم ناگاه متوجه شدیم كه امیر مؤمنان (ع) در آخر شب بیرون آمده ، مانند شیدا زدگان دست بر دیوار نهاده و این آیات را مى ‏خواند : ان فى خلق السموات و الأرض ...، (2)
این آیات را زمزمه مى ‏كرد و مانند كسى كه عقل از سرش پریده راه مى ‏رفت و به من فرمود : اى حبه ، خوابى یا بیدار ؟
گفتم : بیدارم ، شما كه چنین كنید پس ما باید چه كنیم ؟
حضرت دیده فرو بست و گریست ، سپس فرمود : اى حبه ، خدا را جایگاهى است و ما را نیز در پیشگاه خدا جایگاهى ، چیزى از اعمال ما بر او پوشیده نیست. اى حبه ، خداوند به من و تو از رگ گردن نزدیكتر است. اى حبه هیچ چیز من و تو را از خدا پوشیده نمى ‏دارد.
سپس فرمود : اى نوف ، خوابى یا بیدار ؟
گفت : نه اى امیرمؤمنان ، خواب نیستم ، شما امشب مرا بسیار گریاندى !
فرمود : اى نوف ، اگر امشب از خوف خداى متعال بسى گریستى ، فرادى قیامت در پیشگاه خداوند دیده ‏ات روشن خواهد بود.
اى نوف ، قطره اشكى از چشم مردى از خوف خدا نریزد جز آنكه دریاهایى از آتش دوزخ را خاموش مى ‏سازد.
اى نوف ، هیچ مردى نزد خداوند بزرگتر نیست از مردى كه از بیم خدا بگرید و در راه خدا دوستى و دشمنى كند.
اى نوف ، هركس در راه خدا دوستى كند و چیزى را بر دوستى او ترجیح ندهد و هر كه در راه خدا دشمنى كند و منفعتى از این راه براى خود نجوید اینجاست كه اگر چنین باشید حقایق ایمان را به كمال دریافته ‏اید.

آن گاه آن دو را پند و اندرز داد و در پایان فرمود :
از خدا پروا داشته باشید كه من شما را هشدار دادم. سپس به راه افتاد و در راه مى ‏گفت :
«كاش مى ‏دانستم كه آیا در هنگام غفلت من نگاه لطف از من بر مى ‏دارى یا به من مى ‏نگرى ؟
كاش مى ‏دانستم كه حال من در خواب هاى دراز و اندكى سپاس از نعمت‏ هایت چگونه است؟
به خدا سوگند در همین حال بود تا سپیده صبح دمید ... (3)

3ـ نوف در وصف حضرتش به معاویه گفت :
در هیچ شبى بسترى براى او نگستردند و هرگز در كاسه بزرگ (یا در وقت نیمروز) غذا نخورد. (4)

پى ‏نوشت ‏ها :

1) شرح نهج البلاغه 1/ .27
2) سوره آل عمران /190 به بعد.
3) بحار الانوار 41/ .22
4) همان / .23

 







نظرات 0