تاريخ : سه شنبه 1 دی 1388  | 2:57 PM | نويسنده : Mohammad ali Hajian

كتاب : فروغ ولایت ص 299
نویسنده : استاد جعفر سبحانى

در سال چهاردهم هجرى در سرزمین «قادسیه‏» نبرد سختى میان سپاه اسلام و ارتش ایران رخ داد كه سرانجام به پیروزى مسلمانان انجامید و رستم فرخ زاد فرمانده كل قواى ایران و گروهى از لشكریانش به قتل رسیدند. سراسر عراق به زیر نفوذ سیاسى و نظامى مسلمانان در آمد و مدائن كه مقر حكومت‏ شاهان ساسانى بود ، در تصرف مسلمانان قرار گرفت و سران سپاه ایران به داخل كشور عقب نشینى كردند.

مشاوران و سران نظامى ایران بیم آن داشتند كه سپاه اسلام كم كم پیشروى كند و سراسر كشور را به تصرف خود در آورد.

براى مقابله با این حمله خطرناك ، یزدگرد سوم ، پادشاه ایران ، سپاهى متشكل از یكصد و پنجاه هزار نفر به فرماندهى فیروزان ترتیب داد تا جلو هر نوع حمله را بگیرند و در صورت مساعد بودن وضع ، خود، حمله را آغاز كنند.

سعد وقاص فرمانده كل‏ قواى اسلام (وبه نقلى عمار یاسر) كه حكومت كوفه را در اختیار داشت ، نامه اى به عمر نوشت و او را از وضع آگاه ساخت و افزود كه سپاه كوفه آماده است كه نبرد را آغاز كند و پیش از آنكه دشمن بر آنان حمله آورد آنان براى ارعاب دشمن نبرد را شروع كنند. خلیفه به مسجد رفت وسران صحابه را جمع كرد و آنان را از تصمیم خود كه مى ‏خواهد مدینه را ترك گوید و در منطقه اى میان بصره و كوفه فرود آید و از آن نقطه رهبرى سپاه را به دست‏ بگیرد ، آگاه ساخت.

در این هنگام طلحه برخاست و خلیفه را بر این كار تشویق كرد و سخنانى گفت كه بوى تملق به خوبى از آن استشمام مى ‏شد.
عثمان برخاست و نه تنها خلیفه را به ترك مدینه تشویق كرد بلكه افزود كه به سپاه شام و یمن بنویس كه همگى آن دو نقطه را ترك كنند و به تو بپیوندند و تو با این جمع انبوه بتوانى با دشمن روبرو شوى.

در این موقع امیر مؤمنان - علیه السلام برخاست و از هر دو نظر انتقاد كرد و فرمود :
سرزمینى كه به زحمت و جدیدا به تصرف مسلمانان درآمده است نباید از ارتش اسلام خالى بماند. اگر مسلمانان یمن وشام را از آن مناطق فراخوانى ، ممكن است‏ سپاه حبشه یمن و ارتش روم شام را اشغال كنند و فرزندان و زنان مسلمان كه در یمن وشام اقامت دارند صدمه ببینند. اگر مدینه را ترك گویى ، اعراب اطراف از این فرصت استفاده كرده فتنه اى برپا می ‏كنند كه ضرر آن بیشتر از ضرر فتنه ‏اى است كه به استقبال آن مى ‏روى. فرمانرواى كشور مانند رشته مهره هاست كه آنها را به هم پیوند مى ‏دهد. اگر رشته از هم بگسلد مهره ‏ها از هم مى ‏پاشند.

اگر نگرانى تو به سبب قلت‏ سپاه اسلام است ، مسلمانان به جهت ایمانى كه دارند بسپارند. تو مانند میله وسط آسیا باش و آسیاى نبرد را به وسیله سباه اسلام به حركت در آور. شركت تو در جبهه مایه‏ جرات دشمنان مى ‏شود ، زیرا با خود مى ‏اندیشند كه تو یگانه پیشواى اسلام هستى و مسلمانان به جز تو پیشوایى ندارند و اگر او را از میان بردارند مشكلاتشان برطرف مى ‏شود و این اندیشه ، حرص آنان را بر جنگ و كسب پیروزى دو چندان مى ‏سازد. (1)
خلیفه پس از شنیدن سخنان امام - علیه السلام از رفتن منصرف شد و گفت :
راى ، راى على است و من دوست دارم كه از راى او پیروى كنم. (2)

مشورت در فتح بیت المقدس :

در فتح بیت المقدس نیز عمر با على - علیه السلام مشورت كرد و از نظر آن حضرت پیروى نمود.
مسلمانان یك ماه بود كه شام را فتح كرده بودند و تصمیم داشتند كه به سوى بیت المقدس پیشروى كنند. فرماندهان قواى اسلام ابوعبیده جراح و معاذ بن جبل بودند. معاذ به ابوعبیده گفت : نامه اى به خلیفه بنویس و درباره پیشروى به سوى بیت المقدس بپرس. ابوعبیده چنان كرد. خلیفه نامه را براى مسلمانان قرائت كرد و از آنان راى خواست.

امام - علیه السلام عمر را تشویق كرد كه به فرمانده سپاه بنویسد كه به سوى بیت المقدس پیشروى كند و پس از فتح آن از پیشروى باز نایستد و به سرزمین قیصر داخل شود و مطمئن باشد كه پیروزى از آن اوست و پیامبر صلى الله علیه و آله و سلم از این پیروزى خبر داده است. خلیفه فورا قلم و كاغذ خواست و نامه اى به ابوعبیده نوشت و او را به ادامه نبرد و پیشروى به سوى بیت المقدس تشویق كرد و افزود كه پسر عموى پیامبر به ما بشارت داد كه بیت المقدس به دست تو فتح خواهد شد. (3)

پى ‏نوشت ها :

1- نهج البلاغه عبده ، خطبه 144
تاریخ طبرى، ج‏4 ، ص 238 - 237
تاریخ كامل، ج‏3، ص‏3
تاریخ ابن كثیر ، ج‏7، ص‏107
بحار الانوار، ج‏ 9، ص 501 ، ط كمپانى.

2 - نهج البلاغه عبده ، خطبه 144
تاریخ طبرى ، ج‏ 4، ص 238 - 237
تاریخ كامل، ج‏3 ، ص‏3
تاریخ ابن كثیر، ج‏7، ص‏107
بحار الانوار، ج‏9، ص 501، ط كمپانى.

3 - ثمرة الاوراق ، در حاشیه المستطرف ، نگارش تقى الدین حموى، ج‏2، ص 15، ط مصر، 1368ه. ق

 

 







نظرات 0