كتاب : فروغ ولایت ص 299
نویسنده : استاد جعفر سبحانى
در سال چهاردهم هجرى در سرزمین «قادسیه» نبرد سختى میان سپاه اسلام و ارتش ایران رخ داد كه سرانجام به پیروزى مسلمانان انجامید و رستم فرخ زاد فرمانده كل قواى ایران و گروهى از لشكریانش به قتل رسیدند. سراسر عراق به زیر نفوذ سیاسى و نظامى مسلمانان در آمد و مدائن كه مقر حكومت شاهان ساسانى بود ، در تصرف مسلمانان قرار گرفت و سران سپاه ایران به داخل كشور عقب نشینى كردند.
مشاوران و سران نظامى ایران بیم آن داشتند كه سپاه اسلام كم كم پیشروى كند و سراسر كشور را به تصرف خود در آورد.
سعد وقاص فرمانده كل قواى اسلام (وبه نقلى عمار یاسر) كه حكومت كوفه را در اختیار داشت ، نامه اى به عمر نوشت و او را از وضع آگاه ساخت و افزود كه سپاه كوفه آماده است كه نبرد را آغاز كند و پیش از آنكه دشمن بر آنان حمله آورد آنان براى ارعاب دشمن نبرد را شروع كنند. خلیفه به مسجد رفت وسران صحابه را جمع كرد و آنان را از تصمیم خود كه مى خواهد مدینه را ترك گوید و در منطقه اى میان بصره و كوفه فرود آید و از آن نقطه رهبرى سپاه را به دست بگیرد ، آگاه ساخت. در این هنگام طلحه برخاست و خلیفه را بر این كار تشویق كرد و سخنانى گفت كه بوى تملق به خوبى از آن استشمام مى شد. در این موقع امیر مؤمنان - علیه السلام برخاست و از هر دو نظر انتقاد كرد و فرمود : اگر نگرانى تو به سبب قلت سپاه اسلام است ، مسلمانان به جهت ایمانى كه دارند بسپارند. تو مانند میله وسط آسیا باش و آسیاى نبرد را به وسیله سباه اسلام به حركت در آور. شركت تو در جبهه مایه جرات دشمنان مى شود ، زیرا با خود مى اندیشند كه تو یگانه پیشواى اسلام هستى و مسلمانان به جز تو پیشوایى ندارند و اگر او را از میان بردارند مشكلاتشان برطرف مى شود و این اندیشه ، حرص آنان را بر جنگ و كسب پیروزى دو چندان مى سازد. (1) در فتح بیت المقدس نیز عمر با على - علیه السلام مشورت كرد و از نظر آن حضرت پیروى نمود. امام - علیه السلام عمر را تشویق كرد كه به فرمانده سپاه بنویسد كه به سوى بیت المقدس پیشروى كند و پس از فتح آن از پیشروى باز نایستد و به سرزمین قیصر داخل شود و مطمئن باشد كه پیروزى از آن اوست و پیامبر صلى الله علیه و آله و سلم از این پیروزى خبر داده است. خلیفه فورا قلم و كاغذ خواست و نامه اى به ابوعبیده نوشت و او را به ادامه نبرد و پیشروى به سوى بیت المقدس تشویق كرد و افزود كه پسر عموى پیامبر به ما بشارت داد كه بیت المقدس به دست تو فتح خواهد شد. (3) 1- نهج البلاغه عبده ، خطبه 144 2 - نهج البلاغه عبده ، خطبه 144 3 - ثمرة الاوراق ، در حاشیه المستطرف ، نگارش تقى الدین حموى، ج2، ص 15، ط مصر، 1368ه. ق
عثمان برخاست و نه تنها خلیفه را به ترك مدینه تشویق كرد بلكه افزود كه به سپاه شام و یمن بنویس كه همگى آن دو نقطه را ترك كنند و به تو بپیوندند و تو با این جمع انبوه بتوانى با دشمن روبرو شوى.
سرزمینى كه به زحمت و جدیدا به تصرف مسلمانان درآمده است نباید از ارتش اسلام خالى بماند. اگر مسلمانان یمن وشام را از آن مناطق فراخوانى ، ممكن است سپاه حبشه یمن و ارتش روم شام را اشغال كنند و فرزندان و زنان مسلمان كه در یمن وشام اقامت دارند صدمه ببینند. اگر مدینه را ترك گویى ، اعراب اطراف از این فرصت استفاده كرده فتنه اى برپا می كنند كه ضرر آن بیشتر از ضرر فتنه اى است كه به استقبال آن مى روى. فرمانرواى كشور مانند رشته مهره هاست كه آنها را به هم پیوند مى دهد. اگر رشته از هم بگسلد مهره ها از هم مى پاشند.
خلیفه پس از شنیدن سخنان امام - علیه السلام از رفتن منصرف شد و گفت :
راى ، راى على است و من دوست دارم كه از راى او پیروى كنم. (2) مشورت در فتح بیت المقدس :
مسلمانان یك ماه بود كه شام را فتح كرده بودند و تصمیم داشتند كه به سوى بیت المقدس پیشروى كنند. فرماندهان قواى اسلام ابوعبیده جراح و معاذ بن جبل بودند. معاذ به ابوعبیده گفت : نامه اى به خلیفه بنویس و درباره پیشروى به سوى بیت المقدس بپرس. ابوعبیده چنان كرد. خلیفه نامه را براى مسلمانان قرائت كرد و از آنان راى خواست. پى نوشت ها :
تاریخ طبرى، ج4 ، ص 238 - 237
تاریخ كامل، ج3، ص3
تاریخ ابن كثیر ، ج7، ص107
بحار الانوار، ج 9، ص 501 ، ط كمپانى.
تاریخ طبرى ، ج 4، ص 238 - 237
تاریخ كامل، ج3 ، ص3
تاریخ ابن كثیر، ج7، ص107
بحار الانوار، ج9، ص 501، ط كمپانى.
.: RASEKHOON.NET:.