هر دو باغ، میوه آورده بود، (میوههاى فراوان،) و چیزى فروگذار نكرده بود؛ و میان آن دو، نهر بزرگى جارى ساخته بودیم. (33)
صاحب این باغ، درآمد فراوانى داشت؛ به همین جهت، به دوستش -در حالى كه با او گفتگو مىكرد- چنین گفت: «من از نظر ثروت از تو برتر، و از نظر نفرات نیرومندترم!» (34)
دوست (با ایمان) وى -در حالى كه با او گفتگو مىكرد- گفت: «آیا به خدایى كه تو را از خاك، و سپس از نطفه آفرید، و پس از آن تو را مرد كاملى قرار داد ، كافر شدى؟! (37)
ولى من كسى هستم كه «الله» پروردگار من است؛ و هیچ كس را شریك پروردگارم قرارنمىدهم! (38)
چرا هنگامى كه وارد باغت شدى، نگفتى این نعمتى است كه خدا خواسته است؟! قوت (و نیرویى) جز از ناحیه خدا نیست! و اگر مىبینى من از نظر مال و فرزند از تو كمترم (مطلب مهمى نیست)! (39)
شاید پروردگارم بهتر از باغ تو به من بدهد؛ و مجازات حساب شدهاى از آسمان بر باغ تو فروفرستد، بگونهاى كه آن را به زمین بىگیاه لغزندهاى مبدل كند! (40)
و یا آب آن در اعمال زمین فرو رود، آن گونه كه هرگز نتوانى آن را به دست آورى!» (41)
(به هر حال عذاب الهى فرا رسید،) و تمام میوههاى آن نابود شد؛ و او بخاطر هزینه هایى كه در آن صرف كرده بود، پیوسته دستهاى خود را به هم مىمالید -در حالى كه تمام باغ بر داربستهایش فرو ریخته بود- و مىگفت: «اى كاش كسى را همتاى پروردگارم قرار نداده بودم! سذللّه (42)
و گروهى نداشت كه او را در برابر (عذاب) خداوند یارى دهند؛ و از خودش (نیز) نمىتوانست یارى گیرد. (43)کهف
.: RASEKHOON.NET:.