تاريخ : سه شنبه 1 دی 1388  | 9:51 PM | نويسنده : Mohammad ali Hajian

 

 

f

در زمان حضرت موسى پادشاه ستمگرى بود كه وى به شفاعت بنده صالح ، حاجت

مؤ منىرا به جا آورد! از قضا پادشاه و مؤ من هر دو در یك روز از دنیا رفتند! مردم

جمع شدند و پادشاه را با احترام دفن نمودند و سه روز مغازه ها را بستند و عزادار

شدند.اما جنازه مؤ من در خانه اش ماند و حیوانى بر او مسلط گشت و گوشت صورت

وى را خورد!پس از سه روز حضرت موسى از قضیه با خبر شد.موسى در ضمن

مناجات با خداوند، اظهار نمود: بارالهى ! آن دشمن تو بود كه با همه عزت

احترام فراوان دفن شد، و این هم دوست توست كه جنازه اش در خانه ماند و

حیوانى صورتش را خورد! سبب چیست ؟وحى آمد كه اى موسى ! دوستم

از آن ظالم حاجتى خواست ،او هم بجا آورد، من پاداش كار نیك او را در همین

جهان دادم ... اما مؤ من چون از ستمگر كه دشمن من بود، حاجت خواست ،

من هم كیفر او را در این جهان دادم ، حال ، هر دو نتیجه كارهاى خودشان را دیدند.


بحار: ج 75، ص 373.

 

 







نظرات 0