تاريخ : چهارشنبه 2 دی 1388  | 12:22 PM | نويسنده : Mohammad ali Hajian

هنگامی كه برادران یوسف (علیه السلام) می خواستند اورابه چاه بیفكنند ،وی خندید ،برادرانش تعجب  كردند وگفتند : برای چه می خندی ؟!  حضرت یوسف (علیه السلام) راز خنده خود را این گونه بیان كرد:فراموش نمی كنم روزی راكه به شمابرادران نیرومند نظر افكندم وخوشحال شدم وبا خود گفتم : كسی كه این همه یار ویاور نیرومند دارد از حوادث سخت چه غمی خواهد داشت ! روزی به بازوان شمادل بستم ،اما اكنون در چنگال شما گرفتارم به شما پناه می برم ،ولی به من پناه نمی دهید. خدا شما رابر من مسلط ساخت تا بیاموزم كه به غیر او ( حتی برادرانم )تكیه نكنم .
تفسیر نمونه/ج9/ناصر مکارم شیرازی







نظرات 0