تاريخ : چهارشنبه 2 دی 1388  | 12:40 PM | نويسنده : Mohammad ali Hajian
حضرت امام موسى بن جعفر (ع) از پدران بزرگوارش از امیرالمؤمنین (ع) روایت مى كند : شخصى یهودى چند دینار از رسول خدا (صلى الله علیه وآله) طلب داشت ، اداى آن وام را از حضرت درخواست كرد ، پیامبر (صلى الله علیه وآله) فرمود : نمى توانم طلبت را بپردازم ، یهودى گفت : تا نپردازى تو را رها نمى كنم ، حضرت فرمود : در این صورت كنارت مى نشینم و كنار او نشست تا جایى كه نماز ظهر و عصر و مغرب و عشا و صبح را همان جا خواند .

اصحاب رسول خدا (صلى الله علیه وآله) در مقام تهدید و ترساندن او برآمدند ، حضرت به آنان نظر انداخته ، فرمود : مى خواهید در حق او چه كنید ؟ گفتند : اى رسول خدا ! یك یهودى تو را این گونه نزد خود حبس كند ؟ حضرت فرمود : پروردگارم مرا به ستم بر اهل ذمه و غیر اهل ذمه مبعوث ننموده است .
هنگامى كه روز به نهایت رسید ، یهودى گفت : « أشهد أن لا إله إلاّ اللّه و أشهد أنّ محمّداً عبده و رسوله » و بخشى از ثروتم را در راه خدا بخشیدم ، اى پیامبر ! به خدا سوگند ! در حق تو این سخت گیرى را روا نداشتم جز اینكه ببینم تو همان كسى هستى كه در تورات وصف شده اى ؟ من در تورات در وصف تو خوانده ام : محمّد بن عبداللّه محل ولادتش مكه و محل هجرتش مدینه است . درشت خوى و خشمگین و فریادزن نیست وسخنش را به زشت گویى وگفتارش را به فحش نمى آلاید . من به وحدانیت خدا و نبوت تو شهادت مى دهم و این ثروت من است ، در آن به قانونى كه خدا نازل كرده است فرمان بران.

پی نوشت :

پایگاه استاد حسین انصاریان

 







نظرات 0