تاريخ : چهارشنبه 2 دی 1388  | 5:30 PM | نويسنده : Mohammad ali Hajian
 روایتى است كه ابوبصیر از امام صادق علیه السلام نقل كرده است كه فرمود: "روزى پدرم در انجمنى كه داشت ناگهان سر به زیر انداخت و بعد سرش را بلند كرد و فرمود: چگونه خواهید بود وقتى كه مردى با چهار هزار نفر وارد شهر شما شود و سه روز شمشیر به روى شما بكشد و مبارزان شما را بكشد و شما از او ستم ببینید و نتوانید دفاع كنید و این كار از سال آینده خواهد شد. شما احتیاط لازم را بكنید و بدانید این كه گفتم حتما روى خواهد داد.
مردم مدینه توجهى به سخن آن حضرت نكردند و گفتند هرگز چنین چیزى اتفاق نمی افتد و احتیاط لازم را نكردند؛ جز گروه اندكى به ویژه بنی هاشم به آن دلیل كه می دانستند سخن امام علیه السلام حق است. همین كه سال بعد فرا رسید امام باقر علیه السلام خانواده خود و بنی هاشم را كوچ داد و از مدینه بیرون برد. (چندى بعد) نافع بن ازرق آمد، مدینه را اشغال كرد، مبارزان را كشت و زنهایشان را بى ناموس كرد. مردم مدینه گفتند: پس از آنچه ما دیدیم و شنیدیم هرگز سخنى را كه از امام باقر علیه السلام بشنویم، رد نخواهیم كرد، زیرا ایشان از اهل بیت نبوتند و به حق سخن مى رانند. این آخرین روایتى است كه از كتاب راوندى نقل شده است ." (1)

 
- از كتابى كه وزیر سعید مؤید الدین ابوطالب محمدبن احمدبن محمدبن على علقمى - رحمة الله - گرد آورده است، نقل شده است كه: مرد بزرگوار ابوالفتح یحیى بن محمد بن حباء كاتب به نقل از بعضى از بزرگان می گوید: بین مكه و مدینه بودم، ناگاه چشمم به سیاهی اى افتاد كه از دور نمودار شد، گاهى پیدا و گاهى ناپیدا، تا این كه نزدیك ما رسید. خوب نگاه كردم دیدم پسر بچه اى هفت یا هشت ساله است. همین كه رسید به من سلام داد، جواب سلامش را دادم و پرسیدم: از كجا مىآیى؟ گفت: از جانب خدا، گفتم: به كجا مىروى؟ گفت: به سوى خدا. مىگوید: پرسیدم براى چه می روى؟ گفت: براى خدا. گفتم: توشه سفرت چیست؟ گفت: تقوا. پرسیدم از كدام قبیله‌اى؟ گفت: من مرد عربى هستم . گفتم: توضیح بده ! گفت: مردى از قریشم . گفتم: بیشتر توضیح بده! گفت: هاشمى هستم، گفتم: باز هم واضح تر بگو! گفت: مردى علوى هستم، سپس این شعر را خواند و گفت:
فنحن على الحوض ذواده
تذود و یسعد وراده
 فما فاز من فاز الابنا 
و ما خاب من حبنا زاده
 فمن سرنا نال منا السرور 
و من ساء ناساء میلاده
 و من كان غاصبنا حقنا
فیوم القیامة میعاده  (2)
 سپس فرمود: منم محمد بن على بن حسین بن على بن ابى طالب علیه السلام. بعد كه صورتم را برگردانم او را ندیدم، نفهمیدم به آسمان بالا رفت یا به زمین فرو رفت. (3)
 
1- كشف الغمه، ص 218.
2- ما حامیان واقعى حوض كوثریم، از حوص كوثر دفاع می كنیم و واردین آن خوشبختند. كسى رستگار نمی شود جز به وسیله ما، و كسى كه محبت ما را همراه دارد ناامید نمی شود. پس هر كه ما را شادمان كند از جانب ما به شادمانى رسد، و هر كه باعث ناراحتى ما شود میلادش ناروا بوده است.
3-كشف الغمه، ص 217.
.ahlolbait
 






نظرات 0