تاريخ : چهارشنبه 2 دی 1388  | 11:20 PM | نويسنده : Mohammad ali Hajian

قالَ الله تَعالی : اوفوا بعَهْدالله اذا عاهَدتم و لا تَنْفَضوا اْلایمان بَعد توكیدها" 37
ترجمه:وفای به عهد پیشه كنید آنگاه كه وعده نمودید و ایمانتان را بعد از پایداری سست و پایمال نسازید .
عاشورا مكتب كرامت و وفاء بود چنانكه در همة صحنه‌های آن جلوة وفا به چشم می‌خورد و ما در این مختصر بر آنیم تا به معرفی برخی از آن جلوه‌ها و پیامها كه عموماازناحیه وجود نازنین آقااباعبدالله(ع)درعم وگفتارصادرشده بپردازیم:
1- اول آنكه امام (ع) خود آغازگر جنگ نبود و یاران وفادارخودرا نیز از ابتداء به جنگ باز می‌داشت.و دشمن را نسبت به عواقب دنیوی واخروی آن بیم می داد وبا معرفی خود به اتمام حجت باآنها می پرداخت تامباداازسرجهل وغفلت باحضرتش به جنگ درافتند. اگرچه بارها زمینه برای جنگ و حتی غلبه بر لشكر دشمن فراهم می شد امّا حضرت اقدامی نكرد و در مقابل اصرار زهیر بن قین مبنی بر كشتن شمر و پافشاری یارانش برای تار و مار ساختن لشكر حرّ درهمان آغازراه مخالفت كرد و این آیه را تلاوت فرمود :

 فَمَنْ اعتَدی عَلَیْكُم فَا عندوا عَلَیْهِ بِمثل ما اعتدی وَ اتَقوا الله"38
هرگاه كسی بر شما ظلم و تعدی نمود پس با او به مقدار همان ظلمش برخورد و مقابله كنید ودر این راستا تقوای الهی پیشه نمائید .
نه ظلم كن به كسی و نه زیر بار ظلم برو كه این مرام حسین است و منطق دین است
امادرمقابل این لشكر دشمن بودكه بارهااقدام وابتداء به جنگ نمود.چنانكه لشكر حرّ راه رابركاروان بست ودرروزعاشوراء همین شمرلعین بودكه به نزدیك خیمه‌گاه آمد و اقدام به فحاشی نمودودرنهایت امام ویارانش راواداربه جنگ ودفاع جانانخه نمود...
2- امام (ع) در كشاكش جنگ همواره خود عرصه دار و میدان دار بود و رفتن به میدان را به كسی تحمیل نمی‌كرد و بارها حتی در شب عاشورا بیعت خود از یارانش برداشت و خطاب به آنها فرمود:" تمام هدف این قوم منِ حسین است و اگر همة‌ شما كشته شوید دشمن دست ازكشتن من برنمی‌ دارداگرچه به صحاری وبیابان پناه آورم..."وبا اصرار از یك یك ایشان می خواست كه به مدینه بازگردند و به زندگی خویش ادامه دهند.
اما آنها كه دركناریك چنین مولائی و تحت تربیت جدشان رسول خدا(ص)وباب مظلومش علی(ع)وزیرسایه ولوای اوبودندمگرمی توانستند مولایشان را تنها بگذارند ودرقبال آن خاندان كرم بی وفائی نشان دهند.آنجابودكه مسلم بن عوسجه و سعد بن عبدلله و زهیر بن قین و … خطاب به مولایشان ازجان ودل عرض كردند :
" فولله لانفارقك ولكنَّ اَنفُسَنَا لَكَ الفَداء وَنسقیك بِنحورَا وَ جباءها وَ ایْدینَا فَاِذا نَحْنُ قتَلنَا" 38
بخدا قسم از تو جدا نخواهیم شد و جانمان را در راه تو فدا خواهیم كرد تا در این راه كشته شویم .
اگرچه دراین میان برخی افرادبه بهانه های مختلف ازتاریكی شب بهره جستند وازآنجا گریختند اما حضرت به همان یاران جان بركفی كه باقی ماندند درشدت تنهائی ونیاز روز عاشوراء به سختی اذن میدان میداد .
3- از دیگر مظاهر كرامت حضرت كه خوددریای كرم بود ودر كربلا موج می‌زد سیراب نمودن همه تشنگان حرم و رزمندگان وحتی لشكردشمن بود. چنانكه نقل است امام حسین (ع) سه بار اهل كوفه را سیراب نمود یكی وقتی بود كه خشكسالی كوفه را فرا گرفت و مردم كوفه به مولا یشان علی (ع) مراجعه كرد ه بودند تادعاء استسقاء بدرگاه خدا كند.اما حضرت با اشاره به حسینش كه طفلی در گهواره‌ بودازمردم خواست كه به او متوسل شوند.آنگاه مردم دل شكسته دست به قنداقه اش بردندتابلكه به حاجت خویش برسند به اذن خدااین طفل زبان به دعاگشودودیری نپاییدكه باران گسترده‌ نازل شد و همه دشت ودمن زندگان را سیراب ساخت .
صحنه دیگر در جنگ صفین بود كه وقتی لشكرعلی(ع) بر كوفیان غلبه یافتند و یك یك دشمنان را به اسارت گرفتند، آنحضرت اسراء ورزمندگان و حتی مركبهای تشنه دشمن رابادستان مبارك خویش سیراب ساخت.
و دیگر صحنه جانسوز ش آنجابودكه بعد از لشكركشی و ارعاب لشكر حرّوتوقف چندین ساعته آنهابرای بستن طریق عبوركاروان حضرت آن امام رئوف دستور داد تا با مشك‌های آبی كه به همراه قافله‌ داشتند سربازان ومركبهایشان را سیراب سازند.
علاوه براین در روز عاشورا در آن گرماگرم جنگ وغلبه حرارت وتشنگی هر یك از یارانش را به نحوی سیراب ساخت چنانكه نوشتند برخی از یارانش را درشدت جنگ از میان دو انگشت مبارك و برخی ازجمله علی اكبر را با آب دهان سیراب ساخت. و درروزعاشوراحین جنگ به خیمه ها برمی گشت و چون بچه‌ها را در سوز عطش دید با
دستان مباركش نهر كوچكی جاری ساخت و حتی نوشتند كه به دل دشمن زد وبرای آخرین باربرای اهل حرم ازفرات آب آورد اما خود با لب تشنه شهید شد .
"وَ احسرتاً عَلَی الْقوم قَتَلوك وَ ما عَرفوك وَ مَنْ شربهِ ماءَ مَنْعوكَ"39 حسرت واف بر قومی كه ترا كشتند وحقت را نشناختند و از نوشیدن آب منعت ساختند.
و درست در همین مكتب وفاء بود كه برادرباوفایش ابوا لفضل درشدت عطش باآنكه دستش به فرات رسید اما بیادلب عطشان حسین(ع)وفرزندانش از آب ننوشید.
رفت در آن آب روان ، ساقی و لب تر ننمود جــان به قربان وفــاداری آن بـاده پرسـت
به دریا پا نهاد و تشنه لـب بیرون شد از دریا مروت بین جوانمردی نگر غیرت تماشا كن
و آنگاه كه امان نامة عبیدلله بدستش رسید گریه كرد و نامه را پاره كرد و به خود چنین خطاب كرد:
یَا نَفس مِن بَعْدَ الْحسین هُو نی مِنْ بَعدهِ ان كُنْت ان تَكون :40
4- از دیگر كرامات و عنایات آقا ابی عبدلله (ع) در كربلا توجه عمیق او نسبت به دوستان وهدایت كردن و دادن فرصت به دشمن وپذیرفتن توبه آنها ازجمله حرّ كه اول من ظلم در كربلا بود وبرخی ازلشكریان اوویزیددر روزعاشوراء و پذیرش جانانه آنهاو برخورد كریمانه باآنها بودچنانكه سرشان رابدامان می گرفت ودرلحظه شهادت كه به اصراراز حضرت اذن میدان می طلبیدند به بالینشان می شتافت.
كجاماراكنی ازخویش محروم توكه بادشمنانت این نظرداری
علاوه براین حضرت درقبال یاران باوفایش كه تمام آرزویشان این بود درلحظه آخر
سرشان بردامن مولایشان باشد وچهر ه به چهره اوبالبخندرضا جان به جان آفرین تسلیم كنندنیزچنان بودكه وقتی صدای استغاثة‌ یاران را می شنید بیاریشان می شتافت و صورت به صورتشان می نهاد وخاك و خون ازچهره‌شان می زدود و با كلمات شیوا تسكینشان می داد و با لبخند رضا مرهم به زخمشان می نهاد و درحقشان دعا می كرد.
گر طبیبا تو بیائی بر سر بالینم بدو عالم ندهم لذت بیماری را
همچنانكه كناربدن غلام سیاهش جون شتافت وصورت به صورتش نهاد وچنین دعاكرد:
"اللهم بیّض وجهه و طیب ریحه و احشره مع الأبراروعرّف بینه وبین محمّدو آل محمّد " 41
خدایا چهره‌اش را سفید و رایحه‌اش را نیكو گردان و او را با نیكان محشور و با محمّد و آل محمّد همنشین فرما.
و در این میان به سراغ مجروحی شتافت كه طاقتش را ربود و آن بدن پاك علی اكبر (ع) بود : " فوضع خده علی خده فتبسّم ثم صار إلی ربّه"42
یكجا رخ غلام و پسر بوسه داد و گفت در دین ما سیه نكند فرق با سفید







نظرات 0