تاريخ : پنج شنبه 3 دی 1388  | 12:33 PM | نويسنده : Mohammad ali Hajian

الله الرحمن الرحیم

سلام بر امام عشق

  

مَنْ لَمْ‏ یُغْفَرْ لَهُ فی شَهْرِ رَمَضانَ لَمْ ‏یُغْفَرْ لَهُ إلی قابِلٍ إلا أنْ ‏یَشْهَدَ عَرَفَةَ

امام صادق(علیه‌السلام) فرمود: اگر ماه مبارک رمضان بر کسی گذشت و او آمرزیده نشد، تا ماه مبارک آینده به آمرزش او امیدی نیست مگر آنکه عرفه را با شرایط آن ادراک کند کافی، ج4، ص66.

 

 

عرفاتدسته دسته زائران حضرت معبود بی همتا و رب یکتا از سرزمین معرفت و شناخت "عرفات" ره به سوی مشعر درک و شعور آمدند .

کوله بارشان پر بود از عطر حضور و چهرهاشان پر از التماس از ذات اقدس بی نیاز، وقتی خوب به چشم هاشان خیره می شوی نگاه شان را غرق در نیاز و متورم از ناله های درخواست می بینی

 

 

آنها را می بینی در حالی که در غروب دلگیر صحرای عرفات ندای " ماذا وَجَدَ مَن فَقَدَک و مَاالّذِی فَقَدَ مَن وَجَدَک " را به اوج افلاک رسانده بودند گویی که تمام ما سوی الله زمزمه کنان شده اند که : آی خدای قلب های ناآرام فریاد های   عشق بازی ما را به گوش عرشیان و فرشیان برسان

 

 

 

آنها آمدند اما خوب که دقت کنی می بینی که در میان خیل سبک بالان دریای عظیم و موج خروشان مردم که فوج فوج به طرف صحرای عرفات در حرکتند گویی عده اصلا میل به حرکت ندارند و دوست دارند که وقوفشان در این صحرا را ادامه دهند ... گویی گمشده ای را می جویند که سالها ناله ی فراقش را ندبه کرده اند

http://i26.tinypic.com/1ylc8o.gif http://i26.tinypic.com/1ylc8o.gif

 

عده ای را می بینی که بسان فرزندان مادر مرده در گوشه ای ناله سر می دهند وقتی به نجوایشان گوش میکنی می بینی از کسی می خوانند که نامش محبوب دلهای نا آرام است و بردن اسم زیبایش دلها به اوج تلاطم می رسد و گویی درونشان را زلزله ای چند ریشتری لرزانده است که این چنین قرار از کف ربوده اند ... آری آنها زمزمه دستگیر بی دست کربلا عباس را سر داده اند که شنیده اند راه رسیدن و درک حضور امام عاشقان همو که ساله از غم هجرانش ناله سر داده اند در این صحرا رمزی است چون حیدر کربلا عباس ...

این قصه سر دراز دارد ...

امام مهدیبگذریم امروز جمعه است و دلم به اندازه ی تمام ثانیه های انتظار و دقایق فراق و ساعت های هجران و روز های بی کسی مان گرفته است سالها ندبه فراق را سر دادیم و نجویمان شده بود : "أین استَقَرَّت بِک النَّوَی" ، که آی امام خوبی ها کجایی ، "بل أیُّ أرضٍ تقلُّک أو ثری أبرضوی أو غیرها أم ذی طوی..." امروز فرق می کند چون میدانیم محل استقرارشان در میان صفوف حجاج است میدانیم که در کجا بیتوته کرده اند اما ناله ی مان این است که :"عزیزٌ علیّ أن أری الخلقَ و لا تُری" ، آقای ما ای عزیز جانهای ما تو ما را شاهد و ناظری ولی چشم های ما را پرده ی عصیان  بسته است ...؛

http://i26.tinypic.com/1ylc8o.gifوبلاگ "گل نرگس فدای رنگ و بویت"http://i26.tinypic.com/1ylc8o.gif

 

مولای من ! "إلی متی أحارُ فیک" ، تا کی در انتظارتان حیران و سر گردان بمانیم ، "و إلی متی و أیَّ خطابٍ أصِفُ فیکَ و أیَّ نجوی" ، تا به کی و با چه کلمات و الفاظی خطابت کنم که شایسته توصیف تان باشد و چگونه راز دلم را برایتان زمزمه کنم ای ملای بی همتایم؟

"هل إلیک یا ابن أحمدَ سبیلٌ فتُلقَی !" ای فرزند رسول خاتم آیا راهی هست که به دیدارتان نایل شویم و جمال دل آرایتان را ببینیم، "هل یتَّصِلُ یومُنا مِنک بعِدَةٍ فنَحظَی،" عزیز دلهای منتظران! آیا انتظار امروزمان در فراقتان به فردایی می رسد که چهره ی منورتان را به نظاره بنشینیم؟

http://i26.tinypic.com/1ylc8o.gifوبلاگ "گل نرگس فدای رنگ و بویت"http://i26.tinypic.com/1ylc8o.gif

 

مولای ما! کی شود روزی که به جویبار های رحمت تو درآییم  و سیراب از حضورتان شویم ؟ کی شود که از چشمه ی فیاض حضورتان جرعه ای آب حیات به ما تشنگان انتظار بدهند ، آقای ما ! ما بی کسیم ، "فقَد طالَ الصَّـــدَی" ، عطش ما را کشت و دوریتان بسیار طولانی گشت ؛" متی نُغادیک و نُراوحُک فنُقِرُّ عیناً،" ای غایب از نظر ای حجت ثانی عشر ! کی می شود که با شما و در حضور شما صبح و شام کنیم و چشم ما به جمالتان روشن شود؟؟؟

 

http://i26.tinypic.com/1ylc8o.gifوبلاگ "گل نرگس فدای رنگ و بویت"http://i26.tinypic.com/1ylc8o.gif

 

 

امروز ناله های ندبه خوانان و ضجه زنانی که سلاحی غیر از اشک و بکاء ندارند آسمانی تر از همیشه شده ...

امروز غصه هایمان بیش از تمام داغ هاست که باید صبحش را ناله هجران یوسف فاطمه را سر دهیم و غروبش باید نجوای عرفانی حسین علیه السلام در صحرای عرفات را زمزمه کنیم و وای بر ما اگر این غروب را سیاهی شب فرا بگیرد و باز هم ندای " ألا یا أهل العالم أنا المهدی " را نشنویم و دوباره به انتظار عید قربان و شش ماهه قربانی حسین در کربلا شویم

 

ناز غزل

کدام گوشه ی دنیا نهفته روی چو ماهت 

اله من ز که پرسم نشان یوسف چاهت 

چقدر ناز غزل را کشیده ام که سراید 

تمام سوز دلم را ز دوردست نگاهت 

به کوچه های عبورت چقدر اب بپاشیم 

یواشکی من و این چشم های مانده به راهت

هنوز می رسد از لا به لای این همه تقویم 

صدای ندبه و زاری ز جمعه های پگاهت 

چه قصه ها که شنیدم ز کودکی ز ظهورت

نیامدی و شدم خود چه قصه گوی پر اهت

چقدر هلهله دارد طنین سبز طلوعت 

چقدر همهمه دارد گدای این همه جاهت 

چگونه جان بسپارم به پای سرخ ظهورت

به وقت گفتن این شعر و یا رکاب سپاهت

شکسته بال عروجم ز تیرهای معاصی

خدا کند که نیفتم ز دیدگان سیاهت 

تمام شهر و محل را سپرده ام که بگویند

به هر کجا که تو هستی خدا به پشت و پناهت 

دعاترین دعاها همین دعای نگار است

امان بده که بمیرم به پای بقیت الاهت

 

دعاى عرفه امام حسین (علیه السلام)

بشیر و بشر فرزندان غالب اسدى روایت کردهاند:

در روز عرفه در عرفات خدمت امام حسین(علیهالسلام) بودیم. آن حضرت با گروهى از اهل بیت، فرزندان و شیعیان خود با نهایت تذلّل و خشوع از خیمه خود بیرون آمدند و در جانب چپ کوه ایستادند.

آنان روى مبارک را به سوى کعبه گردانیدند و دستها را برابر صورت گرفتند و مانند مسکینى که طعام طلبد، این دعا را خواندند:

« الحمدلله الذى لیس لقضائه دافع ولا لعطائه مانع ... اللهّم إنّى أرغبُ و أشهد بالرُّبوبیّة لک مقرّاً بأنک ربّى و أنّ إلیک مردّى... »

آن حضرت مقدارى از دعا را که خواند، اشک از چشمان مبارکش جارى شد و کسانى که در اطرافش بودند، دعا و گریه او را شنیده و مىدیدند و آمین مىگفتند و همگى با صداى بلند مىگریستند تا آفتاب غروب کرد.

عرفه، سرزمین عشق است و شور؛ نور است و سرور؛ توبه است و تقوا؛ ارتباط است و اتصال؛ درد است و درمان؛ خداى است خدا و رحمت اوست که در انتظار رهپویان راه رسول الله است.

در عرفات است که آدمى به خود و خدایش معرفت پیدا مىکند و درهاى سعادت و نیک بختى را به روى خود مىگشاید و ... .

 







نظرات 0