تاريخ : پنج شنبه 3 دی 1388 | 6:31 PM | نويسنده : Mohammad ali Hajian
نمی دونم با دلا چی کار کردی امام رضا..مدتها بود همچین احساس قشنگی به خاطر یه عید بزرگ نداشتم .
اصلا همین معجزه برای من بسه که امسال میلاد امام هشتم در هشتمین روز هشتمین ماه سال هزار و سیصد و هشتاد و هشت واقع شده . می دونم دیگه همچین واقعه ی شگفت انگیزی حد اقل تو عمر محدود ما دیگه تکرار نمی شه . دلم نمی خواست این روز ، زودی تموم بشه و از دست بره !
قربون کبوترات چی بگم برات؟ دلم می خواذ آخه منم تو این روز قشنگ سهمی داشته باشم . یه کاری کرده باشم که به دلم بشینه . که افتخار کنم منم مثل عاشقای آقا براش نوکری کردم .
فدای صحن و سرات ،
میون کبوترات لونه ای هم به من می دی ؟
تا بیام تو حرمت یه کنجی خلوت بکنم ...
زار بزنم گریه کنم ...
با شما درد و دل کنم ..
داد بزنم آقام تویی
چه خوب آقایی من دارم
سرور من ، نگین انگشتری کشور من
تو میون زائرات گم شده ام
تا منو پیدا کنی
نیگام کنی
درد منو چاره کنی
اگرچه تو این زمونه آدما بی وفا شدن
به وجود نعمت وجودت افتخارمه
که تو دستمو می گیری
نمی ذاری گم بشم
آقا جون خودم مهم نیست چی میشم
گم می شم یا نمی شم هر جور که باشه میگذره
اما این برام مهمه بدونی که گم شدت دیوونته
دل دیوونه ی من اسیرته
می دونم سرت شلوغه آقا جون
می دونم وقت نداری وقتتو صرف من کنی زائرا پشت پنجره منتظر جوابتن
کاش منم زائری بودم زیر سقف آسمون رحمتت
کاش می شد ستاره های آسمونت به منم سویی بدن، دوباره چشمک بزنن
دل سوسو زن من ستاره ای نمی چینه
ابر چشمای ترم آسمونی نمی بینه
کاش که بارون بباره ،
کاش که بارون بباره تو صحن چشمام تا نسیم عشقتو حس بکنم
گرچه ناقابلم اونجا دعوتم نمی کنی
دلمو گره زدم به پنجرت امام رضا
تا دل شیکستمو نیگا کنی حاجتمو روا کنی





.: RASEKHOON.NET:.