" با دیگران ، با مهربانی ، محبت و دوستی صحبت کنید" حال اینکه ما بدون توجه به اینکه چه کار می کنیم و چه کسی روبروی ما هست ، هر طور که می خواهیم رفتار می کنیم و نهایتا" هم درگیر می شویم . براستی چرا زنان همیشه مرموز و مردان همیشه تغییر ناپذیر هستند ؟! دلایل مختلفی وجود دارد . یک از دلایل "خود بینی است " . ماجرای زن وشوهر بالا را در نظر بگیرید ، اگر خانم عادت داشت از در پارکینگ وارد خانه شود باز هم می گفت : "در پارکینگ را باز کن !" و اگر آقا از درب جلویی وارد می شد ، باز هم با این جمله مواجه می شد که خانم بگوید که کنترل یادش نرود ! حقیقت این است که بیشتر زوج ها ، هر چه قدر یکی از آنها روی یک موضوعی پافشاری کند ، طرف مقابل رفتاری عجیب تر از خود سر می زند! مثال فوق نمونه ی خوبی است ، اما موضوع اینجاست که ما از لغات طبق عقاید ، تفکرات و تمایلاتمان ، برداشت و با آنها بازی می کنیم ! و بیشتر وقتها می بینیم که چطور یک مکالمه و موقعیت ساده تبدیل به یک سوء تفاهم بزرگ می شود. از دیدگاه ما ، همسر ما عمدا" با طرز برخوردش می خواهد ما را عصبانی کند ، در حقیقت مشکل واقعی ، عدم برقراری صحیح ارتباطات است . اینکه هر کدام از مردم تنها با دیدگاه خود به مسائل نگاه کنند ، زندگی را هر روز پیچیده تر می کند. مطمئنا" تا به حال به افرادی برخورده اید که چگونه مابین یک مکالمه یا حرکتی ، می خواهند مسیر قضیه را طبق فکر و ایده خود تغییر دهند ؟! بطور مثال :" عزیزم، چراغ داخل ماشین دیشب روشن مانده بوده ، بنابراین ممکن است صبح ماشین روشن نشود " همسر او پاسخ می دهد :" من نفر آخر نبودم که از ماشین پیاده شدم !" این طرز صبحت کاملا" مدافعانه است . این حالت مدافعانه در ارتباطات باعث می شود که افراد همیشه بر آن باشند تا با بدبینی فکر کنند که طرف مقابل چه نکته ای را برضد آنها می گوید ! به جای آن می توانند یه مقدار بیشتر دقت کنند و منظور صحیح او را از ایجاد ارتباط و یا کلام او بفهمند . خوب مسلما" دوّمی مشکل تر و اولین راه بسیار راحت تر است. براستی اختلافاتی که در عدم سازگاری زوج ها وجود دارند دلایل واضح و منطقی ندارد ، بطور مثال ، اگر کسی برای شام بخواهد به منزل آنها برود ، اینجاست که اختلافات آغاز می شود ، هر دو با نگاهی یک طرفه و خودبینانه این طور می گویند ، "من از این حرفها که در مورد من می زنند ، خوشم نمیاد !" و یا می گوید :" من باید تصمیم گیرنده نهایی باشم " و تصور آنها این طور است که :" اگر مردم خانه ما را ببینند با خود چه فکرهایی که نمی کنند !!" و اینچنین است که منشاء بحث ها و اختلافات همچنان نامعلوم می ماند. از آنجایی که بطور فطری هر انسانی دوست دارد به دلخواه خود فکر کند و زندگی کند ، بنابراین ما همچنان با انبوهی از ناسازگاری ها و اختلافات در این دنیای وحشی پیش می رویم ! واقعا" چه کار باید کرد ؟! * همیشه آن چیزی که طبق نظر خود فکر می کنیم ( هر چند اشتباه ) آسان تر است ، پس بهتر است یه مقدار به خودمان زحمت دهیم که کاملا" به موضوع مربوطه اجحاف داشته باشیم و خود را قانع کنیم . * یاد بگیریم که با احترام و دقت کافی پاسخ دهیم ، هرچند که دقیقا" متوجه منظور گفته ی همسرمان نباشیم ، خداوند به بنده هایش ، پاسخ دادن با محبت و عشق را توصیه کرده است . ممکن است که نفهمیم او چه می خواهد ولی حداقل می توانیم به او با نرمی پاسخ دهیم . * با سنجش و کنکاش بیشتری در ذهن خود دقت کنید که طرف مقابل شما چه می گوید ، نه اینکه هنوز حرف او تمام نشده ، فقط طبق آن چیزی که گوشمان شنیده است ، عقاید و ایده خود را با عجله به زبان بیاوریم! آمیختن حس عشق و محبت در کلام ، کار آسانی نیست ولی سعی کنید که این تمرین را با حالتی محبت آمیز اجرا کنید. بهتر است طبق علائق و خواسته های دو طرف قدم بردارید . * جهت سوق به اینکه دقیقا" متوجه منظور طرف مقابل شوید بهتر است این طور بگویید :" معنای چیزی که شنیدم این است که ........ " * یکی از دیگر راه ها بررسی اعمال و گفته های دیگران طبق نقطه نظر ها و عقاید آنان است . این روش دید بازتری را برای نحوه باسخ دهی به شما میدهد . ایجاد یک ارتباط صحیح ، کار و زمان می برد و کار آسانی نیست . دنیای ارتباط و صحبت با دیگران را با عشق و مهربانی بیامیزیم ، نه اینکه با پرخاشگری و خودخواهی ، باعث ایجاد اختلافات بزرگ و حل نشدنی در روابطمان شویم. شاید که نتوانیم دیگران را تغییر دهیم ، ولی حداقل می توانیم در مورد خودمان و توقعاتمان کمی انعطاف پذیر باشیم." واژه های زیبا در کلام ، مانند رایحه ای دلنشین در اعماق روح و جسم ما نفوذ می کنند. "