تاريخ : جمعه 4 دی 1388  | 3:57 PM | نويسنده : Mohammad ali Hajian

بسم الله النور

چشم در راهیم اما قاصدی در راه نیست

جمعه هم آمد ولی آن جمعه دلخواه نیست



ما کجا و نورباران شب دریا کجا!



قطره در خواب و خیالِ جذر و مد ماه نیست



ما کجا و بارگاه حضرت خوبان کجا!



هر گدایی، لایق هم صحبتی با شاه نیست



عشق، اینجا بین آدم ها غریب افتاده است



پایمردی کن برادر! یوسفی در چاه نیست



بارمان را آب برد و تازه فهمیدیم که



در بساط خالی ما، آه حتی آه نیست



ریشه در خاکیم و دم از آسمان ها می زنیم



بت پرستانیم و مثل ما کسی گمراه نیست



تک سوار قصه ها، یک روز می آید ولی



جز خدا از پشت پرده، هیچ کس آگاه نیست

 

اللهم عجل لمولانا الغریب الفرج

  

 







نظرات 0