تاريخ : سه شنبه 8 دی 1388 | 10:38 PM | نويسنده : Mohammad ali Hajian
گفتم: كه روی ماهت از من چرا نهان است؟
گفتا: تو خود حجابی ور نه رخم عیان است!
گفتم: كه از كه پرسم جانا نشان كویت؟
گفتا: نشان چه پرسی آن كوی بینشان است!
گفتم: مرا غم تو خوشتر ز شادمانی است
گفتا: كه در ره ما غم نیز شادمان است
گفتم: كه سوخت جانم از آتش نهانم
گفت: آن كه سوخت او را، كی ناله و فغان است!
گفتم: فراق تا كی؟ گفتا: كه تا تو هستی
گفتم: نفس همین است، گفتا: سخن همان است
گفتم: كه حاجتی هست، گفتا: بخواه از ما
گفتم: غمم بیفزا، گفتا: كه رایگان است
.: RASEKHOON.NET:.