تاريخ : چهارشنبه 16 دی 1388  | 10:16 PM | نويسنده : Mohammad ali Hajian

آخر چرا این دل به تو وابسته و زنجیر نیست؟
آخر چرا وصل تو یار از بهر من تقدیر نیست؟
عمری به دنبال توام اما چرا ای آشنا
در خاطرم حتی زتو یك نقشه و تصویر نیست؟
كی بانگ بر می آوری از سوی كعبه ای امیر ؟
آخر مگر صد آرزو من را بر آن تكبیر نیست؟
گفتند دیده هرچه را بیند كند دل یاد آن
بی دیدنت جز یاد تو دل با كسی در گیر نیست
یك عمر دنبال توام گشتم به هر جا در پی ات
آب است اندر كوزه و گشتن فقط تفسیر نیست!
گفتند ماهی را هر ان از آب گیری تازه است
گر بعد عمری انتظار ائی به سویم دیر نیست
گرچه تمام عمر خود دنبال رویت سر كنم
گفتند آن پیری كه دل پر عشق دارد پیر نیست
گرچه فراغ روی تو گشته نصیب عاشقان
این است اجر فعل ما در فعل ما تغییر نیست؟
گفتند هرچه می رسد از دوست بر سویت نكوست
خود گفته ایم این حرف را خود كرده را تدبیر نیست

 

 







نظرات 0