تاريخ : پنج شنبه 17 دی 1388  | 12:31 PM | نويسنده : Mohammad ali Hajian
بسم رب الشهدا و الصدیقین 

خدایا خسته و وامانده ام، دیگر رمقی ندارم،صبر و حوصله ام پایان یافته، زندگی در نظرم سخت و ملالت بار است.می خواهم از همه فرار کنم ، میخواهم به کنج عزلت بگریزم. اوه دلم گرفت، در زیر بار فشار خرد شده ام . خدایا، به سوی تومی آیم و از تو کمک می خواهم.جز تو دادرس و پناهگاهی ندارم.بگذار فقط تو بدانی ، فقط تو از ضمیر من آگاه باشی اشک دیدگان خود را به تو تسلیم میکنم .خدایا، کمکم کن، ماه هاست که کمتر به سوی تو آمده ام، بیش تر اوقاتم برای دیگران صرف شده است .

خدایا ، عفوم کن. از علم و دانش کار و کوشش از دنیا و مافیها، از همه دوستان از معلم و مدرسه، از زمین و آسمان خسته و سیر شده ام. خدایا، خوش دارم مدتی در گوشه ی خلوتی فقط باتو بگذرانم، فقط اشک بریزم ، فقط ناله کنم و فشارها و عقده های درونی خود را خالی کنم. (نیایش ها در آمریکا/12 جولای 1961)    

 

شادی ارواح طیبه شهدا صلوات

 

شیرینی دوستی با شهدا نصیبتان باد.ان شاالله تعالی

 

 

منبع: نیایش ها  / دکتر چمران





لينک مطلب






نظرات 0