تاريخ : پنج شنبه 17 دی 1388  | 12:56 PM | نويسنده : Mohammad ali Hajian

محل تولد :كاظمین (عراق)

تاریخ تولد : 1314

محل شهادت :بغداد

تاریخ شهادت : 19/1/1359

مزار شهید :آرامگاه خانواده‌ی شرف الدین در جوار بارگاه امیرالمؤمنین

طول مدت حیات :45

شهر کاظمین در کشور عراق در سال 1314 (ه.ش) در استقبال از دومین فرزند نورسید، خانواده‌ی سید حیدر صدر آغوش گشود. سید محمدباقر تحت تعالیم پدر که از مراجع تقلید و علمای برجسته عصر بود پرورش یافت و از چشمه محبت مادری فاضله که فرزند آیت‌الله شیخ عبدالحسین آل یاسین بود سیراب گشت. چهار سال بعد گلی دیگر در این گلستان شکفت که او را آمنه نام نهادند و سالها بعد زندگی پیوندی تا پای جان بین این خواهر وبرادر ایجاد کرد. چند ماه بعد پس از تولد آمنه سید حیدر بار سفر بست و به دیار باقی شتافت و حجت‌الاسلام سید اسماعیل صدر، برادر ارشد سید محمد باقر صدر سرپرستی او و آمنه را عهده‌دار گردید. سید محمد باقر 5 ساله بود که راهی دبستان شد در همان سالهای آغازین آثار نبوغ و هوشمندی در وی هویدا گشت از این رو مسؤولین آموزش و پرورش او را برای تحصیل در مدرسه تیزهوشان انتخاب کردند و به خانواده‌ی صدر پیشنهاد دادند تا حمایت مالی دولت را جهت تحصیل محمدباقر در دانشگاههای اروپا در سالهای آینده بپذیرند. اما او و خانواده‌اش حاضر به پذیرش این شرایط نشدند و سرانجام با بهره‌گیری از رهنمودهای آیت‌الله شیخ محمدرضا آل‌یاسین و آیت‌الله شیخ مرتضی آل‌یاسین جهت تحصیل علوم حوزوی راهی حوزه‌ی علمیه شد. علوم اولیه را نزد برادرش سید اسماعیل صدر فرا گرفت و در دوازده سالگی (1325 ه.ش) به حوزه‌ی علمیه نجف وارد شد و از محضر اساتیدی چون آیت‌الله شیخ محمدرضا آل‌یاسین و آیت‌الله العظمی سید ابوالقاسم خویی بهره جست. سید محمدباقر پیش از رسیدن به سن بلوغ کلیه مراحل اجتهاد را گذراند و از معدود افرادی بود که در تاریخ فقه شیعه پیش از رسیدن به سن بلوغ شرعی صاحب فتوا شد وی در 20 سالگی تدریس کفایته الاصول را آغاز کرد و در 25 سالگی به تدریس «خارج اصول» پرداخت و 28 ساله بود که به تدریس خارج فقه را بر مبنای کتاب ارزشمند «العروه الوثقی» آغاز کرد.
بدون شک او از نوابغ بزرگ قرن و یکی از فلاسفه ممتاز شیعه بود و از همین رو پیش از رسیدن به سن 40 سالگی از مراجع طراز اول نجف محسوب شده و مقلدین بسیار داشت. حال آنکه شیعیان معمولاً از مجتهدی که پنجاه سال تمام نداشته باشد تقلید نمی‌کنند بنابراین مرجعیت جوان آیت‌الله صدر در تاریخ مرجعیت شیعه یک حادثه استثنایی و منحصر به فرد است. این نبوغ سرشار نه تنها از او عالمی برجسته ساخت بلکه وی را بعنوان یکی از مشاهیر سیاسی و رهبران مبارزه علیه حزب بعث و حکومت فاسد عراق مطرح ساخت. تشکیل حزب «دعوه اسلامی» و ایجاد گروه «جماعه العلما» او را در جایگاه رهبری مبارزات مسلمین در عراق علیه دستگاه حکومتی فاسد این کشور قرار داد و تألیفات و فتاوی برجسته راهگشای او این جایگاه را روز به روز قدرتمندتر ساخت. پس از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران و موضع‌گیری صریح آیت‌الله صدر در حمایت از این حرکت توده‌ی مردم مسلمان، بعثیان به وحشت افتادند، خصوصاً اینکه حمایتها و سخنرانیهای پرشور آیت‌الله صدر شور انقلابی در مردم عراق برانگیخته و آنان را به حق‌جوئی و عدالت طلبی فرا می‌خواند بارها دستگیری و شکنجه و ماهها حبس در خانه ذره‌ای از اراده و عزم آیت‌الله نکاست و سرانجام حکومت بعثی صدام دست به خون او و خواهرش که زینب‌گونه به حمایت از برادر برخاسته بود آلود. پیکر غرق بخون و پر جراحت این دو شهید بزرگوار در تاریخ نوزدهم فروردین ماه سال 1359 ه.ش به خانواده داغدارشان تحویل شد سید محمدصادق صدر پسرعموی این دو بزرگوار با دیدن چهره‌ی سوخته‌ی سید محمدباقر و اندام پر جراحت او که سند شکنجه های بسیار بود بعثیان را لعن و نفرین کرد و پس از تغسیل و پوشاندن کفن بر پیکر آن دو بزرگوار نماز گذارد و آنان را در جوار مرقد مولا امیرالمؤمنین علیه السلام در آرامگاه خانوادگی «شرف الدین» به خاک سپرد. مزدوران بعثی بر تمام مراسم تدفین آن مبارزان آگاه نظارت کرده و سید محمد صادق را تهدید کردند که کسی نباید از ماوقع مطلع شود. اما مگر می‌توان نور شهید را پنهان کرد؟دو هفته بعد در حالی که گروهی از سکوت و مرگ بر سر دنیا و سازمانهای بین المللی پاشیده بودند سیدی ار ایران(روح الله الموسوی الخمینی)فریاد برآورد و مسلمین جهان را از آنچه بر خانواده‌ی صدر گذشته بود آگاه ساخت.

منبع:كتاب یادواره شهید آیت الله سید محمدباقر صدر  





لينک مطلب






نظرات 0