تاريخ : پنج شنبه 17 دی 1388 | 7:55 PM | نويسنده : Mohammad ali Hajian
از پیروان او (نوح )ابراهیم بود؛ (83)
(به خاطر بیاور) هنگامى را كه با قلب سلیم به پیشگاه پروردگارش آمد؛ (84)
هنگامى كه به پدر و قومش گفت: «اینها چیست كه مىپرستید؟! (85)
آیا غیر از خدا به سراغ این معبودان دروغین مىروید؟! (86)
شما درباره پروردگار عالمیان چه گمان مىبرید؟! (87)
(سپس) نگاهى به ستارگان افكند... (88)
و گفت: «من بیمارم (و با شما به مراسم جشن نمىآیم)!» (89)
آنها از او روى برتافته و به او پشت كردند (و بسرعت دور شدند.) (90)
(او وارد بتخانه شد) مخفیانه نگاهى به معبودانشان كرد و از روى تمسخر گفت: «چرا (از این غذاها) نمىخورید؟! (91)
(اصلا) چرا سخن نمىگویید؟!» (92)
سپس بسوى آنها رفت و ضربهاى محكم با دست راست بر پیكر آنها فرود آورد (و جز بت بزرگ، همه را درهم شكست). (93)
آنها با سرعت به او روى آوردند. (94)
گفت: «آیا چیزى را مىپرستید كه با دست خود مىتراشید؟! (95)
با اینكه خداوند هم شما را آفریده و هم بتهایى كه مىسازید!» (96)
(بتپرستان) گفتند: «بناى مرتفعى براى او بسازید و او را در جهنمى از آتش بیفكنید!» (97)
آنها طرحى براى نابودى ابراهیم ریخته بودند، ولى ما آنان را پست و مغلوب ساختیم! (98)
(او از این مهلكه بسلامت بیرون آمد) و گفت: «من به سوى پروردگارم مىروم، او مرا هدایت خواهد كرد! (99)
پروردگارا! به من از صالحان ( فرزندان صالح) ببخش!» (100)
ما او ( ابراهیم) را به نوجوانى بردبار و صبور بشارت دادیم! (101)
هنگامى كه با او به مقام سعى و كوشش رسید، گفت: «پسرم! من در خواب دیدم كه تو را ذبح مىكنم، نظر تو چیست؟» گفت«پدرم! هر چه دستور دارى اجرا كن، به خواست خدا مرا از صابران خواهى یافت!» (102)
هنگامى كه هر دو تسلیم شدند و ابراهیم جبین او را بر خاك نهاد... (103)
او را ندا دادیم كه: «اى ابراهیم! (104)
آن رؤیا را تحقق بخشیدى (و به ماموریت خود عمل كردى)!» ما این گونه، نیكوكاران را جزا مىدهیم! (105)
این مسلما همان امتحان آشكار است! (106)
ما ذبح عظیمى را فداى او كردیم، (107)
و نام نیك او را در امتهاى بعد باقى نهادیم! (108)
سلام بر ابراهیم! (109)
این گونه نیكوكاران را پاداش مىدهیم! (110)
او از بندگان باایمان ما است! (111)
ما او را به اسحاق -پیامبرى از شایستگان- بشارت دادیم! (112)
ما به او و اسحاق بركت دادیم؛ و از دودمان آن دو، افرادى بودند نیكوكار و افرادى آشكارا به خود ستم كردند! (113)الصافات
گفت: «آیا چیزى را مىپرستید كه با دست خود مىتراشید؟! (95)
با اینكه خداوند هم شما را آفریده و هم بتهایى كه مىسازید!» (96)
(بتپرستان) گفتند: «بناى مرتفعى براى او بسازید و او را در جهنمى از آتش بیفكنید!» (97)
آنها طرحى براى نابودى ابراهیم ریخته بودند، ولى ما آنان را پست و مغلوب ساختیم! (98)
(او از این مهلكه بسلامت بیرون آمد) و گفت: «من به سوى پروردگارم مىروم، او مرا هدایت خواهد كرد! (99)
پروردگارا! به من از صالحان ( فرزندان صالح) ببخش!» (100)
ما او ( ابراهیم) را به نوجوانى بردبار و صبور بشارت دادیم! (101)
هنگامى كه با او به مقام سعى و كوشش رسید، گفت: «پسرم! من در خواب دیدم كه تو را ذبح مىكنم، نظر تو چیست؟» گفت«پدرم! هر چه دستور دارى اجرا كن، به خواست خدا مرا از صابران خواهى یافت!» (102)
هنگامى كه هر دو تسلیم شدند و ابراهیم جبین او را بر خاك نهاد... (103)
او را ندا دادیم كه: «اى ابراهیم! (104)
آن رؤیا را تحقق بخشیدى (و به ماموریت خود عمل كردى)!» ما این گونه، نیكوكاران را جزا مىدهیم! (105)
این مسلما همان امتحان آشكار است! (106)
ما ذبح عظیمى را فداى او كردیم، (107)
و نام نیك او را در امتهاى بعد باقى نهادیم! (108)
سلام بر ابراهیم! (109)
این گونه نیكوكاران را پاداش مىدهیم! (110)
او از بندگان باایمان ما است! (111)
ما او را به اسحاق -پیامبرى از شایستگان- بشارت دادیم! (112)
ما به او و اسحاق بركت دادیم؛ و از دودمان آن دو، افرادى بودند نیكوكار و افرادى آشكارا به خود ستم كردند! (113)الصافات
.: RASEKHOON.NET:.