تاريخ : پنج شنبه 17 دی 1388  | 11:24 PM | نويسنده : Mohammad ali Hajian

 معرفی كتابفَصُ حِكْمهٍ عصمَتیهٍ فی كَلمهٍ فاطمیهدر تجلیل و تكریم از مقام والای حضرت فاطمه الزهرا صلوات الله علیهااستاد علامه حسن زاده آملی،ترجمه‌ی محمد حسن نائیجی،انتشارات قیام ،79صفحه،قیمت: 300 توماندر رساله برهانی ،عرفانی و قرانی« فَصُ حِكْمهٍ عصمَتیهٍ فی كَلمهٍ فاطمیه» به ابعاد و زوایای شخصیت اسرار امیز و در عین حال ،همه جانبه انسان كامل و معصومی همچون فاطمه زهرا سلام الله علیها به عنوان مظهر تام لیله القدر و                             ام ّابیها و امّ الائمه و كوثر آفرینش ،پرداخته شده است.لازم به ذكر است جناب علامه حسن زاده املی این كتاب را به مناسبت نخستین كنگره تحلیل و تكریم از مقام حضرت زهرا سلام الله علیها نگاشته اند را به مقام عظمای ولایت و رهبری چنین تقدیم می دارند:«با سلام و تحیّت خالصانه ،و ارادت بی پیرایه،و درود و نوید جاوید،به حضورآن قائد ولیّ وفیّ،و رائد سائس حفیّ،مصداق بارز نَرْفَعُ دَرجات مَنْ نَشاء تقدیم می گردد و عرض می‌شود: یاایها العزیز جئنا ببضاعه مزجاه. دادار عالم و ادم همواره سالار و سرورم را سالم و مسرور داردا.»وصلی جان سوز و فراقی جان كاهسلام بر تو ای رسول خدا صل الله علیه و آله و سلم ،سلامی از طرف من و دخترت كه هم‌اكنون در جوارت فرودآمده و شتابان به شما رسیده است ! ای پیامبر خدا،صبر و برباری من با از دست دادن فاطمه سلام الله علیها ،كم شده و توان خویشتنداری ندارم ،امّا برای من كه سختی جدایی تورا دیده و سنگینی مصیبت تورا كشیدم ، شكیبایی ممكن است....پس امانتی كه به من سپردی و به صاحبش رسید،از این پس اندوه من جاودانه و شبهایم ،شب زنده‌داری است،تا آن روز كه خدا خانه زندگی تورا برای من برگزیند.به زودی دخترت تورا آگاه خواهد ساخت كه امت توچگونه در ستمكاری بر او اجتماع كردند،از فاطمه سلام الله علیها  بپرس و احوال اندوهناك ما را از او خبر گیر،كه هنوز روزگاری سپری نشده،و یاد تو فراموش نگشته است. فرازهایی ازخطبه 202،نهج البلاغه،ترجمه محمد دشتی،ص423 لیله القدرحُرّنامش را حتما شنیده ای،«حرّبن

 

یزیدبن ریاحی تمیمی»آن هنگام كه از قصر ابن زیاد در كوفه خارج می شد تا به استقبال امام بیاید،ندایی چنین در جانش پیچید:«ای حرّ!تورا به بهشت بشارت باد.»برگشت و پشت سرش را نگریست تا مبداصدا را بیابد،كسی نبودو اینچنین با خود گفت:«به خدا قسم ،این بشارت نیست در حالی كه من اسیر جنگ با حسین هستم.»سیّد مرتضی چنین روایت می كند:آنچه حرّ را در دستگاه بنی امیّه نگه داشت،غفلت است...غفلتی پنهان.شاید تعبیر «غفلت در غفلت» بهتر باشد،چرا كه تنها راه خروج از این چاه غفلت آن است كه انسان نسبت به غفلت خویش تذكّر پیدا كند.و هرانسانی را لیله القدری هست كه در آن ناگزیر از انتخاب می شود و حرّرا نیز شب قدری اینچنین پیش آمد...عمربن سعد را نیز...من و تو راهم پیش خواهد آمد....امام می فرماید:«ثَكَلَتْكَ اُمُّكَ ! ماتُریدُمِنّی ؟- مادرت به عذایت بنشیند ، چه قصدی داری؟» آنچه حربن یزید در جواب امام گفته ،سخنی است جاودانه كه اورا استحقاق توبه بخشیده است...سخن، ثمره‌ی گلبوته‌ی دل است و حرّ را ببین كه از دهانش یاس و یاسمن می ریزد:«هان والله!اگر جز تو عرب دیگری این سخن را بر زبان می آورد،در هر حال،دهان به پاسخی سزاوار می گشودم.كائِنا ما كان - هر چه باداباد-...امّا والله مرا حقّی نیست كه نام مادر تورا جز به نیكوترین وجه بر زبان بیاورم.»... و حرّ ،حرّشد.برگرفته از: فتح خون،شید آوینی،با تصرف و تلخیصلمحه‌ای با ره براگر آن مظلومیت عظیم و جانسوز در تاریخ ،خود را نشان نمی داد ،حقایق اسلام آن چنان كه بعدا آشكار شد،آشكار نمی‌شد.اینها تصادفی نیست .همه‌ی این‌ها طراحی شده با تدبیر الهی است،منتها كسانی برای این میدان‌ها و این نقشها‌ی دشوار انتخاب می‌شوند كه جوهرآنها ،جوهر برگزیده‌ی خداست...میدان ،میدان امتحان است،میدان كار تصادفی نیست.میدان امتیاز دادن بی‌خودی نیست.خدای متعال بی‌خودی به كسی امتیاز نم‌دهد.این جوهر، اراده‌ی قوی،عزم راسخ ،این گذشت و فداكاری در فاطمه زهرا سلام الله علیها كار را به جایی می رساند كه او سنگ الماسی می شود كه همه‌ی این چرخ‌های بر روی آن می‌چرخند.دشوارترین چرخ‌ها را باید بر روی سخت‌ترین پایه‌ها و قاعده‌ها بچرخانند،این چرخ عظیم تاریخ اسلام و امتحان‌های دشوار،در همان دوران كوتاه ،بر روی دوش فاطمه زهرا سلام الله علیها بود،خدا اورا انتخاب كرد و او توانست بشریت را نجات دهد، فاطمه زهرا سلام الله علیها فرشته‌ی نجات انسان‌ها در طول تاریخ است.بیانات مقام رهبری،1377/7/19فاطمه سلام الله علیها ،فدایی ولایتدر اسوه پذیری از سیره فاطمی ،آنچه در درجه‌ی اول اهمیت و ضرورت قرار می گیرید ، عرصه‌هایی از شخصیت و سیره‌ی زندگانی آن دُرّ یكدانه‌ی عرش الهی است كه برای عصر ما بیش‌تر از هر چیز مورد نیاز می‌باشد.بایستی پیش‌تر و بیش‌تر بدان صفت‌ها و گفتارهایی از آن بانوی بزرگوار بپردازیم كه در شرایط زمانه و دوره‌ی ما مهم‌تر و لازم‌تر می‌نماید و می‌تواند وظیفه‌ی مارا نسبت به انقلاب وآینده‌ی كشور اسلامی روشن سازد.  یكی ازضروری‌ترین عرصه‌هایی كه در آن بایستی به فاطمه سلام الله علیهاا اقتدا نمود، عرصه‌ی دفاع از حریم ولایت و امامت می‌باشد،در فرهنگ شیعیان ،بویژه پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران،حضرت صدیقه طاهرهسلام الله علیها به عنوان حامی و فدایی ولایت لقب گرفته‌اند،چرا كه اودر كوتاه دوره‌ی زندگانی خویش پس از هجران رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم زیباترین جلوه‌ی پاسداری از حریم ولایت را به تصویر كشانید و یگانه‌ترین اسوه‌گری را در این گستره ،بر تارك تاریخ جاودانه گردانید.فاطمه سلام الله علیها شیداترین پروانه‌ی شمع امامت بود،پروانه‌ی عاشقی كه با سوختن و فداكاری خویش به همگان آموخت كه امام بر حق چونان كعبه است،این فاطمه بود كه عاشقانه‌ترین پاسداشت را از حریم امامت روا داشت .این فاطمه بود كه یگانه‌ترین اسوه‌دهی را در همراهی با ولایت ادا ساخت،همو كه با فریادهای جگرسوز خویش ،زیباترین شعار ولایت‌مداری را در گوش جان پیروان خویش طنین انداز ساخت:«یا اَبَا الحَسَنِ!روحی لِروحِكَ الفداهُ وَنَفْسی لِنَفْسِكَ الْوِقاءُ،اِنْ كُنْتَ فی خَیْرٍ كُنْتُ مَعَك واِنْ كُنْتَ فی شَرٍّكُنْتُ مَعَك- ای ولیّ امر من!روحم به فدای روح و جانم سپر بلای تو!هماره همراه تو خواهم بود،چه در خیرو نیكی وچه در سختی و بلا گرفتار شوی»(كوكب الدّری: ج 1،ص196) باری ،پیشتازترین ،خالص‌ترین وكاری‌ترین حمایت‌گر ولایت و امامت ،فاطمه سلام الله علیها بود و هموست كه بایستی مقتدا و اسوه‌ی ما در این برهه از زمان واقع شود.[ان شاء الله]جامی از زلال كوثر،آیت‌الله مصباح یزدی،ص 146تَكْمَلهاَللّهُمَّ اِنّی اَسْئَلُكَ وَ اَتَوَجَّهُ اِلَیْكَ بِفاطِمَهَ بِنْتَ رَسولِ اللهیافاطِمَهَ الزَّهراء،یابِنْتَ مُحَمَّد،یا قُرَّهَ عَیْنِ الرَّسول ، یاسَیِّدَناو مَوْلاتَنَاانّاتَوَجَّهنا وَاسْتَشْفَعْنا وَ تَوَسَّلنا بِكَ اِلی اللهِ وَقَدَّمناكَ بَیْنَ یَدَیْ حاجاتِنایا وَجیهةً عِنْدَاللهِ اشْفَعی لَنا عِنْدَاللهفرازی ازدعای شریف توسل برگ سبزحضرت امام خمینی رحمه الله علیه می فرمایند:«فاطمه زهرا سلام الله علیها زنی است كه افتخار خاندان وحی بوده ،چون خورشیدی بر تارك اسلام عزیز می درخشد،زنی كه فضائل او هم‌طراز فضائل بی‌نهایت پیامبر اكرم و خاندان عصمت و طهارت بوده استفهركسی با هر بینشی درباره‌ی او گفتاری دارد،امّا احدی از عهده‌ی ستایش او بر نیامده است،چرا كه احادیث رسیده از خاندان وحی به اندازه فهم مستمعان بوده است كه دریا را در كوزه‌ای نتوان گنجاند،و دیگران هرچه گفته‌اند به مقدار فهم خود بوده است،نه به اندازه‌ی مرتبت او.» بخشی از پیام حضرت امام رحمه الله علیه در تاریخ 1359/2/15 - صحیفه نور،ج12،ص72فاطمه سلام الله علیها از زبان فاطمه‌شناس اعظم صلی الله علیه و آله و سلّم*هركس فاطمه را آنگونه كه سزاست بشناسد،لیله القدر را ادراك كرده است و علت نام‌گذاری وی به فاطمه آن است كه خلایق از كُنْه معرفت فاطمه محروم و بریده شده‌اند.                                                                                         بحارالانوار،ج43،ص65،روایت58،باب3*ای احمد ! اگر تو نبودی عالم را نمی‌آفریدم و اگرعلی نبود تورا خلق نمی كردم واگر فاطمه نبود تو و علی را نیز نمی‌آفریدم.                                                                                 جنه العاهد،ص168،به نقل از كشف اللئالی سخن نخستبنام خداوند جــان و خــرد                               كز این برتر اندیشه بر نگذردظهـور در حـال شكل‌گیری است،در لایــه‌های پنهـان هستی،حــركتی شتابدار و با سرعتی فوق نوردر حال تكوین‌است،تاریخ‌ثانیه‌به‌ثانیه ‌به لحظه‌های‌پرالتهاب‌خویشنزدیك و نزدیك‌تر می شود ،لحظه ‌بلوغ و به بــار نشستن تمدنی‌سترگ كه بشریــت تا كنون آن‌را تجربـــه نكرده ،نزدیك است.تمدنی‌الهی‌كه ‌شكـــوه وعظموتش به قصرها وبرج‌و باروهای‌ سنگی وگلی نیست ‌ ،تمـــدنی كبریایی كه آینــدگان نمی‌توانند در كتب ‌باستانشنــاسی  به تحلیـل‌معماری آن بپردازند.تمــدنی شریف بــا محوریت‌انســان، نه انسان اومانیستی، بلكه انسانی در مقــام خلیفه اللهی،تمدنی نوین در صفحه‌ی فضا-زمان كه  ملائـك آسمانی را متحیّر خواهد ساخت و آنان خواهندفهمید سِرّ«علم» را در شریفه‌ی« اِنّی اَعْلَـمُ ما لا تَعْلَمون»، تمدنی به پادشاهی خداوند مطلق.درخت شاداب اُعْرف شدن كنـــز مخفی، تحت حركتی لطیف در اذهان و جـان ها و قلب های ذره تا كهكشان، در حال میـوه دادن است و در این‌لحظه‌ی‌اسطوره‌وار است كه آدم ظلوم‌وجهول  طعم خـــوش آن میــوه‌ی ممنوعه را خواهــد چشیـــد، همـــان «اف»«سانه»‌ی كـــهن كهمی گفت :ما زبالائیم و بالا می رویــمما زدریائیم و دریا می رویم                                                   ***...وما با انتشار این وجیزه بر آن شدیم تا آگاهانه خود را در این حركت پیوسته و در این ظهــور حق بر صفحه‌ی زمــــان شریك سازیم و سهم ناچیزی در بــرافراشتنِ پرچـــم «لا اله الا الله» بربلندای اندیشه‌های بشری داشته باشیم : ظهور حق، ظهور قائم آل محمد صلی الله علیه و آله و سلم و بقیّه الله الاعظم ارواحنافداه. ان شاء الله                                                   ***  امّا سخن این وجیزه ناچیز كه برگ سبزی است ونه بیش : سخـن از نقطه‌ای عطـف در تــاریخ اسلام است، تنها چند مـــاه از رحلت پیامبـــرصلی الله علیه و آله و سلم می گـــذرد ...  درغدیـــــر، اسـلام كامـــل  شـد وبا پیــــام آزادی ‌بخش ولایت، حجت بر مسلمانان تمام شـد...آنروز همه ولایــت علی را تبریـك گفتند... آنــانی كه دین برای آن‌ها بـود و نه آن‌ها برای دینشان، ماجرای سقیفه را براه انداختند... سست عناصرانِ فرومایه باور نمی‌داشتند عظمت پیام غدیر را... آری نهالتازه‌ی غدیر می‌بایست سیراب شود ... یك فدایی  می خواهد... اولین فدایی: فاطمه سلام الله علیها . ماجرا هنوز ادامه دارد...كربـلا در راه است..  آهای‌شیعیان! فاطمه‌می‌رود چون تاب دوری‌رسول‌الله راندارد،امــّـا فاطمه جان، علی...       آخریـن گفتــار... سرآمد و الگوی جاودانه و تمام ناشدنی و به تعبیر شیرین قرآن كریم،«كوثـر»یاخیرونعمت فزاینده ومتزاید و زوال‌ناپذیـروابدی است ،انس ذهنی ، ذاتی و عملی و حشر متافیزیكی ووجودی یافته،آن انسان  بــرتر و نمونه را سرمشق حیات معقول و سرلوحه‌ی زندگی پاك خویشتن قراردهدتا با فاطمه‌شناسی وفاطمه‌گرایی ،حیـات طیّبه و به فطرت خویش بازگرددوبه اصلخود واصل شود و بر روزگار فصل وفـراق از خــودِحقیقی و مـنِ علوی خط بطلان بكشد به «از كجا آغاز كنیم» كه پرسشی عقلانی و تكامل‌گرایانه است،با«از فاطمه»پاسخ دهــد تــا بــازگشت به خویشتـن را تجـربه كنـد و دو سَــرِ حلقه‌ی هستی و آغـاز و انجـام نظام وجود را دریابد ،كه حدیث «لولا فاطمــةُ لما خَلَقتكما» از آغاز هستی با نام ویاد و حقیقت نوری فاطمـه سلام الله علیهاو با حضور باهرالنور اودرصحنه‌ی حشراكبرونغمه‌ی ملكوتی‌ و غریوِ رحمانیِ «اَیْــــنَ الْفاطِمیـــون»بـه فرجـــام حیات ابــدی و جاودانـه‌ی انسان، به هم سرشته گردد وانسان متكامل رهین‌فیض وجـودی و نعمت پایــداركوثــرآفرینش‌و گوهر خلقت‌وپاره‌ی تن سیّدكائنات ‌وكُفـو علیعلیه السلام قرار گیرد و در ظلِّ توجهـات آن انسان هادی،این انسان هابط‌به مقــامِ صعود در هبوط بپردازد ......وكــوثرشناسِ كــوثرمنش،كوثــرروش وكــوثرگرایش،خـود كــوثری شود كه از هرچه تكاثر و كثرت است رهایی یابد وبه مقام كــوثر و وحــدت دست یازد.غـرض این اسـت ‌كه انــسان وامانـده در طبیعت و سـرگشته‌ی كــوی مادیــت و طوفان ‌زده در صحرای حیرت و فارغ از هویت وهستی خویش ،ولی تشنه‌ی آب حیات و شیفته كمال،طمانینه،سكونت و یقین وسعادت حقیقی و خوش‌ بختی واقعی در پرتو بصیرت و تفقّه به شخصیّت جامع الاطراف فاطمه سلام الله علیها وتاسّی به بینش،منش و روش زندگی‌او، در ابعادفردی،خانوادگی و اجتماعی ،راه نجـات ،رشـد،فـلاح ، صلاح ورستگاری در پیش گیرد و با قــراردادن آیینه‌ی‌فاطمی پیش روی خویش و تابلوی زیبا ونورانی و ماندگــار آن یــادگار پیامبــر خــدا     محمد‌مصطفی‌صلی الله علیه و آله و سلم ،بـه خویشتـن-شناسی ،خویشتن‌یابی،بــازشناسی و بــازسازی وجودخود پرداخته،به ‌خودیابی‌و بازیابی‌خویش‌و نقد و تاویل هستی و حیاتش بپردازد.چه اینكه فاطمه سلام الله علیها  درهمه‌ی ساحت‌های عقلانی،نفسانی وجسمانی ‌وابعادعرفانی وبرهانی،بینش‌اسلامی وبصیرت دینی ومعرفت اجتماعی  و عـدالت خواهانه و ولایت شناسی و ولایت‌یابی الگویی‌كامل است‌وعلم وعمل،ایمان و خردورزی ،وعقل و عشق را در حیات نورانی خود به ظهور رسانده است.فاطــمه زهـــرا سلام الله علیها  همچون لیله القــدر، ،حضوری مستمر، كارآمد و تاثیرگذار در همه‌ی عرصه‌های هستی دارد و ظرف وجــودش ظرف تحقق اراده و مشیّت الهی و افاضه فیض ربـوبی است. او اگــر چـه به مثابه‌ی «قـــدر»، قدرش ناشناخته مانده است وباید تاویل حقیقت و كنه وجودش را در قیامت مشاهده كرد، امّا به مقدار ممكن و میسور باید به سراغ این انسان كامــل مكمّل و هادی و اسوه‌ی ابدی رفت و به او قرب وجودی یافت.ان شاء الله  فاطمه زهرا سرّ لیله القدر،دكتر محمد جواد رودگر،فصل‌نامه بانوان شیعه،سال دوم،تابستان 1384،ص225شعر فاطمیمریم از یك نسبت عیسی عزیز                         از سه نسبت حضرت زهرا عزیزنـــورچشم رحـمهٌ للعالمیـــن                         آن امــــام اولیــن و آخریــنآنكه در پیكـــر گیتی دمیـــد                         روزگــــار تــازه آئین آفریــدبانـــوی آن تاجــدار هَـلْ اَتی                         مرتضی،مشگل‌گشا،شیر خـــدامــــادر آن مركز پرگـار عشق                         مــــادر آن كاروان سالار عشقآن یكی شمع شبستان حـــرم                         حافـظ جمعیّــت خیـــرُالامَـمْسیــــرت فرزندها از امّهـــات                         جوهر صدق و صفا از امّـــهاتمزرع تسلیم را حاصــل بتــول                         مادران را اسوه‌ی كامل بتـــول                         علامه اقبال لاهوری،كلیات اشعار،ص113  محبّت،پیام فاطمیحضرت صدیقه كبری سلام الله علیها :بهترین شما كسی است كه دربرخورد با مـردم نرم‌تـــر و مهربان‌تـــر باشد و ارزشمندتـرینِ مردم كسانی هستند كه بـا همراهانشان مهربان و بخشنده‌اند.دلال الامامه و كنز العمال ، ج7،ص 225 فاطمه سلام الله علیها ، فدایی ولایتدراسوه پذیری از سیـره فاطمی ، آنچه‌دردرجه‌ی  اول اهمیت و ضرورت قرار می‌گیرید، عرصه‌هایی از شخصیت و سیره‌ی زندگانی آن دُرّ یكدانــه‌ی عرش‌الهی است كه برای عصرما بیش‌تر ازهرچیز مورد نیاز می‌باشد.بایستی‌پیش‌تروبیش‌تربدان صفت‌ها و گفتارهایی از آن بانوی بزرگوار بپردازیم كه در شرایط زمانه و دوره‌ی ما مهم‌تر و لازم‌تر می‌نماید و می‌توانـد وظیفه‌ی مـــارا نسبت به انقلاب وآینده‌ی كشور اسلامی روشن سازد.  یكی ازضروری‌ترین عرصه‌هایی كه درآن بایستی به فاطمه سلام الله علیها ا اقتدا نمود ، عرصه‌ی دفاع از حریم‌ ولایت‌وامامت می‌باشد، درفرهنگ شیعیان، بــویژه پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایــــران، حضرت صدیقه طاهرهسلام الله علیها به عنوان حامی و فدایی ولایت لقب گرفته‌اند، چرا كه او در كـوتاهْ دوره‌ی زندگانی خویش پس از هجران رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم زیباتــرین جلوه‌ی پاســـداری از حریم ولایت را به تصویر كشانید و یگانه‌تـرین اسوه‌گــری را در ایـن گستره ، بر تارك تاریــخ جاودانه گردانید.فاطمه سلام الله علیها شیداترین پروانه‌ی شمع امـامت بود، پـروانه‌ی عاشقی كه بــا سوختن و فداكاری خویش به همگان آموخت كه امام بر حق چونان كعبه است، كعبه‌ای كه مردم بایستی بر گـردش طواف نمایند،ونه او بر گرد مردم :« مَثَلُ اِلامامِ مَثَلُ الْكَعْبَةِ اِذْ تُؤْتی وَ لا تأْتی». این فاطمه بـود كه عاشقانه‌ترین پاسداشت را از حریم امامت‌رواداشت.این فاطمه بودكه‌یگانه‌ترین  اسوه‌دهی را در همراهی با ولایت ادا ساخت،همو كه با فریادهای جگرسوز خویش ، زیباترین شعار ولایت‌مـداری را در گوش جـــان پیروان خویش طنین انداز ساخت:«یا اَبَا الحَسَنِ! روحـی لِروحِكَ الفداهُ وَ نَفْسی لِنَفْسِكَ الْوِقاءُ ، اِنْ كُنْتَ فی  خَیْـرٍ كُنْتُ مَعَك واِنْ كُنْتَ فی شَرٍّكُنْتُ مَعَك-ای ‌ولیّ‌امر من ! روحم به فدای روح و جانم  سپر بلای تو ! هماره همراه تو خواهم بود،چه در خیر و نیكی وچه در سختی و بلا گرفتار شوی .» (كوكب الدّری: ج 1،ص196) باری ، پیشتازتـرین ،خالص‌تــرین وكاری‌تــرین حمایت‌گر ولایت و امامت ، فاطمه سلام الله علیها بـود و هموست كه بایستی مقتدا و اسوه‌ی مـا در این برهه از زمان واقع شود.[ان شاء الله]جامی از زلال كوثر،آیت‌الله مصباح یزدی،ص 146  فرازهایی از طوفان فدكیه* ای مردم ! بدانید كه من فاطمه و پـدرم محـمّد است ،آنچه ابتدا می‌گـویم در پایان نیز می‌گــویم، گفتارم غلط نبوده و ظلمی در آن نیست،پیامبـری از میان شما بر انگیخته شـد كه رنجهای شما بر او گران آمده و دلسوز بـر مؤمنان و رئــوف و مهربان بود،...وشما بـركناره‌ی پرتگاهی از آتش قرار داشته و مانند جرعه‌ای آب بوده ودرمعرض طمع طمّاعان قرارداشتید، ازآبی می‌نوشیدیدكه‌شتران‌آن را آلوده كرده بودندو ازپوست درختان به‌عنوان غذا استفاده می‌كردید،خارومطرود بودید ،تا خدای تعالی بعد از چنین حالاتی شما را بدست آن حضرت نجات داد.*ای مردم ! هرگاه آتش جنگ برافروختند، خداوند خاموشش نموده،یا هرهنگام كه شیطان سربر آورد یــا اژدهایی از مشركین دهــان باز كرد، پیامبــر، برادرش[حضرت علی علیه السلام] را دركـام آن افكند،و او تا زمانی كه سَـرِ آنان رابه زمین نمی‌كوفت و آتش آن‌هارابه‌آب‌شمشیرخاموش نمی‌كرد، بازنمی‌گشت،   [او] نزدیك به پیامبـر خدا ، سروری از اولیاء الهی، نصیحت‌گر، تلاشگر وكوشش كننده بــود و در راه خـدا ازملامت ِ ملامت‌كننده نمی‌هراسید و این در هنگامه‌ای بودكه شما درآسایش زندگی می‌كردید، ودرانتظاربه سرمی‌بردید تا ناراحتی‌هامارادر برگیرد وهنگام كارزار عقبگرد می‌كردید و به هنگام نبــرد فرار می‌نمودید. *...پس خلافت را بگیرید،ولی بدانید كه پشت این شترِ خلافت زخم است وپــای‌آن سوراخ وتاول‌دار، عاروننگش باقی‌ونشان ازغضب خداوننگ ابدی‌دارد، و به آتش شعله‌ورخـدا كه به‌قلب‌ها احاطه می‌یابد، متصل است، پس هرچه خواهید بكنید وما هم كار خود را می‌كنیم : وَانْتَظِروا اِنّا مُنْتَظِرونَ.*[ای مردم]آگاه باشید، می‌بینم كه به‌تن آسایی جـاودانه دل داده و كسی  كه سـزاوار زمامداری بود را دور ساخته‌اید، با راحت طلبی خلوت كرده ،وازتنگنای زندگی به فراخنای آن رسیده‌اید،آگاه باشید آنچه گفتم با شناخت كاملم بود،به سستی پدید آمده در اخلاق شما ، وبی ‌وفائی و نیــرنگ ایجاد شده در قلوب شما ، ولیكن این‌ها جوشش دل اندوهگین وبرون‌ریختن خشم و غضب است، وآنچه قابل تحملم نیست‌وجوشش سینه‌ام‌و بیان دلیل و برهان است.*[ای گروه انصار]آیا نسبت به میراث پدرم مورد ظلم واقع شوم درحالی كه مـرا می‌بینید و سخن مرا می‌شنوید، صدای دعوت من به شما می‌رسد ولی جواب نمی‌دهید،ناله‌ی‌فریادْخواهم را شنیده ،ولی به فریادم نمی‌رسید،درحالی كه به شجاعت معروف‌وبه خیر وصلاح موصوف می‌‌باشید، ... پس چرا بعد از اقرارتان به ایمان ، حیران شدیدو پس از آشكاری،خودرامخفی‌گردانید،وبعد ایمان شرك آوردیدووای برگروهی كه بعد از پیمان بستن،آن را شكستند.*[خطاب به پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم]ماتورااز دست دادیم،مانندسرزمینی كه از باران محروم گردد، و قـوم تومتفرّق شدند ، بیا بنگــركه چگونه از راه منحرف گردیدند، مردانی چند از امّت تو، همین كه رفتی وپرده‌ی خــاك میان مـا وتوحائل شد، اسرار سینه ها را آشكار كردند ، بعد از تو مردانی دیگر از مــا روی برگردانده و خفیفان نمودنـد و میراثمان  دزدیده شد..ای‌كاش پیش از تـو مرده بودیم ، آنگاه كه رفتی و خاك تـــرا در زیر خود پنهان كرد.فاطمه ،فاطمه است. نمی‌دانم از او چه بگویم؟ چگونه بگویم؟خواستم از «بوسوئـه» تقلید كنم، خطیب نامور فرانسوی كه روزی در مجلسی باحضور لوئی،از«مریم»سخن می‌گفت،گفت:هزارو هفتصدسالكه همه سخنوران عالم درباره‌ی مــریم داد سـخن سرداده‌اند و هزارو هفتصدسال است كه همه فیلسوفان و متفكران ملت‌ها در شرق‌وغربارزش‌های مریم را بیان كرده‌اند. هزار و هفتصدسال است كه شاعـران جهان‌در ستایش مریم ،همه ذوق و قدرت خلاقه‌شان را به‌كارگرفته‌اند.... اما مجموعه گفته‌ها و اندیشه‌ها وكوشش‌ها و هنرمندی‌های همه درطول این قرون، به اندازه‌ی این‌كلمه‌نتوانسته است‌عظمت‌های مریم رابازگویندكه«مریــم،مادر عیسی‌است». و من می خواستم با چنین شیوه‌ای از فاطمه بگویم ، باز درماندم : خواستم بگویم، فاطمـــه دختر خدیجه‌ی بزرگ است، دیدم فاطمه نیست.خواستم بگویم، فاطمـــه دختر محمد صلی الله علیه و آله وسلم است، دیدم فاطمه نیست.خواستم بگویم، فاطمـــه همسر علی علیه السلام است، دیدم فاطمه نیست.خواستم بگویم، فاطمـــه مادر حسن و حسین علیهما السلام است، دیدم فاطمه نیست.خواستم بگویم، فاطمـــه مادر زینب سلام الله علیها است، باز دیدم فاطمه نیست.نه ،این‌ها همه هست و این همه فاطمه نیست ... فاطمه ،فاطمه است.        دكتر علی شریعتی  شجره طیبهاز ابــن عباس روایت شد كه گفت :  رســول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمود : مـن درختم و فاطمه حــمل آن و علی لقــاح آن‌و حسن و حسین میوه‌ی آننـد ودوستاران اهـل بیت حقیقتا برگ بهشتی آنند.فص حكمة عصمتیه فی كلمة فاطمیه ،ص44 فاطمه از زبان فاطمه سلام الله علیها* ما اهل بیت رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلّم ، وسیله ارتباط خــدا با مخلوقاتیم ، ما برگزیدگان خداییم وجایگاه پاكی‌ها ، ما دلیل های روشن خداییم و وارث پیامبران الهی.                       شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید،ج16،ص211* ستایش خدای را كه مرا منكر امری از كتابش قرار نداده و در هیچ حقیقتی از امــر كتاب مرا سرگردان ننموده است.

 







نظرات 0