تاريخ : جمعه 18 دی 1388  | 3:40 PM | نويسنده : Mohammad ali Hajian

 الهی! ما همه بیچاره ایم و تنها تو چاره ای و ما همه هیچ کاره ایم و تنها تو کاره ای.

 اله ی! به حق خودت حضورم ده و از جمال آفتاب آفرینت نورم ده. 

 الهی!چون تو حاضری،چه جویم و چون تو ناظری، چه گویم.

الهی! خودت آگاهی که دریای دلم را جزر و مد است. یا باسط! بسطم ده.یا قابض! قبضم ده.

الهی! آن خواهم که هیچ نخواهم.

 

الهی! از روی آفتاب و ماه و ستارگان شرمنده ام، از انس و جان شرمنده ام،  حتی از

 روی شیطان شرمنده ام که همه در کار خود استوارند و این سست عهد ، ناپایدار.

الهی! به فضلت سینه بی کینه ام دادی؛به وجودت، شرح صدرم عطا فرما.

الهی! عقل گوید: الحذر الحذر! عشق گوید: العجل العجل! آن گوید دور باش و این گوید زود باش.

الهی! اگر چه درویشم، ولی داراتر از من کیست، که تو دارایی منی.

 

 







نظرات 0