تاريخ : سه شنبه 29 دی 1388  | 9:19 PM | نويسنده : Mohammad ali Hajian

و من یعش عن ذكر الرحمن نقیض له شیطانا فهوله قرینو هر كه از یاد خدا رخ بتابد شیطان را برانگیزیم تا یار و همنشین دایم وى باشد.
6- عصیان و گناه  
عن ابى عبدالله (ع ): من كان ذاكرا لله على الحقیقه فهو مطیع و من كان غافلا عنه فهو عاص ، و المعصیه علامه الضلاله واصله الغفلهحضرت صادق (ع ) فرمود: كسى كه از خداوند غافل است عاصى و گناه كار است و معصیت علامت گمراهى است و منشا و اصل آن غافل شدن از خداست .
پیرامون گناه و عصیان در آیات قرآن و روایات اهل بیت مباحث بسیار مشروحى وارد شده است و آثار و نتایج آن ذكر شده و اصل و منشا و ریشه همه گناهان نیز مورد بررسى قرار گرفته است . گناه در مجموع عامل اصلى فساد قلب است ، تباهى قلب و فرو رفتن در ظلمات و تاریكى ها نتیجه مستقیم گناه و اصرار بر آن است . حدیثى از حضرت امیر در این خصوص ‍ نقل شده است كه جالب توجه است :
ما من شى ء افسد للقب من خطیئه ، ان القلب لیواقع الخطیئه فلا تزال به حتى تغلب علیه فیصیر اعلاه اسفله

هیچ چیز مانند گناه دل را فاسد نمى كند، همانا قلب با گناه در مى آمیزد تا جایى كه گناه بر آن چیره مى شود و آن را زیرورو مى كند.
گناه از نظر صاحبان معرفت عملى است ضد اخلاقى و به نوعى ضد تكامل معنوى لذا آن كه مرتكب گناه مى شود در آن لحظات خداوند را از خانه دل خویش بیرون كرده و شیطان و وسوسه هاى وى را ترجیح داده است و دل خویش را محل غولان قرار داده است . واضح است كه چنین كسى در آن لحظه از اعتقاد و ایمان به خدا خالى است و در همان دم نخواسته غرق در بروهوت كفر و شرك شده است .
مبناى اخلاق كه در حقیقت كنترل خود و مواظبت از عمل خود مى باشد چیزى جز این نیست كه انسان به قدرتى برتر و والاتر كه از ناحیه اى مخفى مسلط بر او و همه چیزهاى دیگر است معتقد باشد، اگر انسان به آن قدرت معتقد شد و نیز یقین حاصل كرد كه وى حاضر و ناظر بر اعمال اوست و نه تنها شاهد بلكه كیفر و پاداش دهنده اعمال نیز هست سیر به سمت گناه را قطع مى كند و به سوى آن نمى رود و لذا هر چه آگاهى و یقین داشتن به چنین ناظرى قوى و دقیق ، بیش تر كنترل عمل بیش تر مى شود و دورى از گناه را نیز ضمانت مى كند و هر چه كه این اعتقاد و آگاهى كم تر باشد عمل كنترل كم تر شده و گرایش به گناه كه در حقیقت نفى اراده انسانى است بیش تر مى گردد و نفس اماره را كه امر به بدى مى كند بر خود مسلط مى سازد، از این روست كه خداوند خود را حاكم ، حاضر و ناظر مى داند و در جاى قرآن به این حقیقت اشاره مى كند و همواره حضور خویش را، شنوایى و بصیرت خود را و هم محاسبه گرى و داورى خود را بیان مى كند و انسان ها را متوجه این اوصاف مى سازد، تا بلكه انسان از طریق آگاهى بر این همه اوصاف الهى ، خویشتن خویش را در دست داشته باشد و خودش را ارزان به وساوس نفس و شیطان نفروشد. قرآن در بیان این مطلب آیتى زیبا را شاهد مى آورد:
والذین اذا فعلوا فاحشه او ظلموا انفسهم ذكرواالله فاستغفروا لذنوبهم و من یغفر الذنوب الا الله و لم یصروا على ما فعلوا و هم یعلمون .
آنان كه چون مرتكب عمل زشتى شوند یا به خود ستم كنند، خدا را یاد كرده و از گناهان خویش استغفار مى كنند و جز خدا آمرزنده گناهان كیست ؟ و از روى علم و آگاهى اصرار بر اعمال زشت خود نمى ورزند.
آیه به خوبى نشان مى دهد كه اگر انسان مرتكب گناهى شد كه مبناى آن چهل بود، خداوند بزرگ در صورتى كه انسان نسبت به خطاى خود آگاه شود آمرزنده و مهربان است ولى به شرطى كه آدمى متذكر الهى شود یعنى پیوندش را با خداى خود قطع نكند كه پس از این ، ذكر الهى چندین خاصیت را دارا است یكى این كه پس از انجام اعمال زشت چون ذكر خدا را با ایمان و اعتقاد كامل ادا شود، گناه قبلى نادیده انگاشته مى شود و هم این كه این ذكر مانع از ارتكاب سایر گناهان مى گردد و اگر بر همان ذكر توجه فراوان شود صفاتى چون تقوى و نهایتا اخلاص را براى ذكر ایجاد مى نماید.







نظرات 0