تاريخ : جمعه 16 بهمن 1388  | 5:36 PM | نويسنده : Mohammad ali Hajian

در گفتگو با سيده فاطمه محبي پژوهشگر اجتماعي و مدير دفتر مطالعات و تحقيقات شوراي فرهنگي- اجتماعي زنان مطرح شد؛تاخير در ازدواج چه عواقبي دارد؟!



در گفتگوي هفته گذشته به عوامل تاخير ازدواج جوان ها اشاره كرديد و به بيكاري مردان و اشتغال زنان در اين روند توجه نموديد اما واقعا چرا برخي از پسران از انتخاب همسر شاغل خودداري مي كنند؟
    در جلسه قبل گفته شد كه در كشور ما آمار زنان شاغل هرگز ازدواج نكرده را 31( درصد) نشان مي دهد كه اشتغال زنان منجر به تاخير ازدواج دختران شده است. يكي از دلايل مي تواند اين باشد كه برخي از پسران نگرش هاي خاصي در خصوص تامين معاش، شرايط و مناسبات محيط شغلي زن و استقلال اقتصادي وي دارند در نتيجه اغلب آنها از انتخاب همسر شاغل خودداري مي كنند. بدين ترتيب فرصت ازدواج دسته اي از دختران شاغل كاهش مي يابد. ديگر اينكه برخي از مردان به دليل وجود مشكلات اقتصادي (پايين بودن سطح درآمد، مشكل خريد يا اجاره مسكن) ترجيح مي دهند همسر خود را از ميان دختران شاغل انتخاب نمايند تا با همراهي مالي وي بتوانند مخارج زندگي را تامين نمايند ليكن اشتغال دختران مستلزم صرف سال هايي از جواني جهت تحصيل و اشتغال مي باشد و نهايتا پس از طي چنين مراحلي برخي از دختران شاغل به دليل افزايش سن (با توجه به اينكه مردان ترجيح مي دهند علي رغم بالابودن سن خود، همسري در سنين پايين انتخاب كنند) از فرصت هاي ازدواج كمتري برخوردار مي شوند. از سوي ديگر برخي از دختران نيز به واسطه اشتغال و كسب استقلال اقتصادي، ازدواج را مانع پيشرفت هاي اقتصادي- اجتماعي خود تلقي مي كنند و بدين ترتيب كمتر نسبت به ازدواج رغبت نشان مي دهند.
    
 آيا قبول داريد كه دستيابي به مسكن مناسب يكي از دغدغه هاي اصلي جوانان در امر ازدواج است و آيا اين مسئله توانسته در ايران موجبات تاخير در ازدواج جوانان را سبب شود؟
    يقينا همين طور است. در جهان امروز تقاضاي مسكن، دستخوش تغيير جمعيتي ناشي از ، افزايش نرخ مهاجرت، تجزيه خانواده گسترده، پيدايش خانواده هسته اي و تغييرات باروري مي باشد. از آنجا كه پيدايش خانواده هسته اي از پديده هاي جوامع صنعتي و رو به توسعه عصر حاضر است لذا جوانان ترجيح مي دهند كه جهت تشكيل زندگي جديد، مستقل از والدين زندگي كنند. اين امر با توجه به حجم عظيم جمعيت و نرخ هاي بالاي تهيه مسكن قابل تامل است.
    امروزه بحران مسكن، بيشتر ناشي از سياست ها و برنامه هاي وزارت مسكن، بيكاري، پايين بودن قدرت خريد خانواده هاي شهري و سطح درآمد آنها مي باشد، به عبارت ديگر چنانچه توزيع درآمد جامعه نامتعادل بوده و در گروه هاي بالاي درآمدي متمركز باشد بحران مسكن خصوصا مبتلابه افرادي با درآمد پايين خواهد بود.
    
    تاخير در ازدواج چه اثرات فردي خواهد داشت؟
    اثرات تاخير در ازدواج در سه سطح مطرح است يكي همان طور كه پرسش كرديد سطح فردي است، ديگري سطح خانوادگي و سپس سطح اجتماعي است.
    اما در سطح فردي بايد گفت: مسئله ازدواج يكي از مسائلي است كه از نظر بهداشت رواني حائز اهميت است. افراد ازدواج نكرده معمولااز ثمرات يك زندگي رضايتبخش، ايمن و سرگرم كننده برخوردار نبوده و هميشه بلاتكليف و سرگردان زندگي مي كنند ودر صورت عدم پايبندي هاي مذهبي، اكثرا با لذت طلبي ها و كامجويي هاي بدلي به دنبال تكيه گاه هاي غير حقيقي مي باشند تا از فشارهاي روحي آسوده شوند.
    از ديگر اثرات روحي- رواني تاخير در ازدواج كم حوصلگي و بي رغبتي فرد در انجام امور، احساس فقدان حمايت هاي عاطفي، احساس عدم درك از سوي ديگران، احساس خلانسبت به رابطه نزديك و صميمانه با يك فرد از جنس مخالف، كاهش اعتماد به نفس، احساس وابستگي و عدم استقلال فردي، احساس نااميدي، افسردگي، انزوا و نهايتا هجوم افكار مخرب در ذهن فرد مي باشد. از آنجا كه يكي از اهداف ازدواج تامين عاطفي است لذا عدم دستيابي به اين هدف موجب نااميدي، ناكامي و احساس شكست براي فرد مي شود.
    
    آيا تاخير در ازدواج مي تواند موجبات بيماري هاي رواني را در فرد به وجود آورد؟
    به طور كلي ازدواج به ميزان قابل ملاحظه اي افراد را در برابر ابتلابه بيماري هاي رواني حفاظت مي كند.
    از سوي ديگر شكست در ازدواج بهنگام و مناسب و نيز ناكامي در ارضاي غرايز جنسي به طور مشروع، مي تواند به پرخاشگري و عدم سازگاري فرد منتهي شود. دالرد در فرضيه ناكامي- پرخاشگري مطرح مي نمايد كه عدم دستيابي به آرزوها مي تواند فرد را پرخاشگر نمايد.
    ازدواج در روابط شخصي، بيشترين اهميت را دارد و در احساس شادكامي موثر است لذا با تاخير در ازدواج فرد از اين احساس شادكامي محروم مي گردد.
    
    اثرات سوء تاخير ازدواج در سطح خانوادگي چيست؟
    تاخير در ازدواج مي تواند در سطح خانوادگي نيز معضلاتي در پي داشته باشد. مانند كاهش حمايت هاي مختلف خانواده (از نظر مالي، عاطفي، فكري و ...) گاه به دليل تاخير و بهنگام نبودن ازدواج فرد، هيچ گونه رغبت، اشتياق و همكاري بين اعضاي خانواده در اين امر وجود ندارد.
    گاه فرد مجرد با افزايش سن دچار وسواس در انتخاب مي شود اين موضوع خانواده را با دشواري هايي در ازدواج وي مواجه مي نمايد.
    گاه فرد مجرد از سوي خانواده به عنوان فردي مزاحم و سربار معرفي مي شود كه توانايي تشكيل و اداره زندگي را ندارد.
    احساس نگراني والدين از آينده مبهم و سردرگم فرد مجرد (علي الخصوص دختر) و احساس ترس از آينده اودر صورت فوت والدين و عدم حمايت يا حتي آزار ساير اعضاي خانواده نسبت به فرد مجرد از مشكلاتي است كه در سطح خانوادگي ملاحظه مي شود و معمولاقدرت برنامه ريزي مالي (خرج يا پس انداز) در خانواده به جهت بلاتكليفي در مورد ازدواج فرزندان سلب مي شود. مشكل ديگر عدم پذيرش افكار، نظرات و پيشنهادات فرد مجرد از سوي اعضاي خانواده و فاميل با توجيه ناپختگي وي در مسائل زندگي است. اينها معضلاتي است كه در سطح خانوادگي به وجود مي آيد.
    
    اثرات سوء اجتماعي تاخير در ازدواج جوان ها چيست؟
    از آنجا كه جامعه متشكل از واحدهاي كوچكي به نام خانواده مي باشد لذا تاخير در ازدواج موجب كم بها شدن خانواده و ارزش هاي آن مي شود. محققان در مطالعه علل آسيب هاي اجتماعي به رابطه بين عدم ازدواج و تجرد با وقوع برخي از مفاسد و جرايم اخلاقي پي برده اند. به گفته ويل دورانت تاخير در ازدواج شهرها را پر از مردان و زناني كرده است كه تنوع در تحريكات شهواني را بر وظايف پدري، مادري و خانه داري ترجيح مي دهند. در واقع منشاء تغييرات اخلاقي در اجتماعات كنوني، تاخير در ازدواج است.
    از ديگر صدمات اجتماعي تاخير در ازدواج، كاهش تدريجي پويايي اجتماعي، كاهش سلامت جامعه و احساس سرخوردگي بسياري از جوانان مجرد است كه مخالف با فطرت خود عمل مي نمايند. با گسترش آمار نابهنجاري هاي اجتماعي و نيز افزايش نرخ مفاسد اخلاقي، از يك سو روابط جنسي (كه جزء كاركردهاي طبيعي خانواده مي باشد) به خارج از حريم خانواده كشانده شده و از لحاظ اجتماعي به يك معامله تجاري تبديل مي شود و از سوي ديگر اين وضعيت منجر به كاهش اعتماد اعضاي جامعه (دختر و پسر) نسبت به يكديگر مي گردد و از آنجا كه مبناي زندگي بر پايه اعتماد متقابل طرفين به يكديگر مي باشد. با فروريختن ديوارهاي اعتماد، افراد به سختي مي توانند شريك زندگي خود را انتخاب نمايند.
    
    چه راهكارهايي را براي افزايش نرخ ازدواج پيشنهاد مي دهيد؟
    - اعطاي كمك هزينه ازدواج جوانان به عنوان هديه حكومتي
    - كمك و تقويت فعاليت هاي خيرين و موسسات خيريه
    - كمك به دسترسي ارزان زوج ها به امكانات جهيزيه اي
    - پيشنهاد ايجاد صندوق حمايت و كمك به ازدواج جوانان
    - كمك به برپايي جشن هاي گروهي ازدواج
    - فرهنگ سازي و فضاسازي براي ترغيب جوانان به امر ازدواج
    - راه اندازي ستاد و كانون هاي ازدواج جوانان
    - برپايي جشنواره خيرين ازدواج
    - ايجاد تسهيلات و امتيازات ويژه براي متاهلين در دستيابي به فرصت هاي شغلي و اجتماعي
    - كمك به آموزش و ارتقاي سطح آگاهي هاي زوج هاي جوان نسبت به مسائل خانواده و حقوق متقابل همسران
    - معرفي الگوهاي مناسب به جامعه و جوانان در آستانه ازدواج
    - تقويت مراكز مشاوره جهت در دسترس قرار گرفتن وسيع اين مراكز براي ارائه مشاوره و آموزش به زوجين جوان
    
    نظر شما در مورد ازدواج هاي دانشجويي وجشن هاي دسته جمعي چيست؟
    خوشبختانه در سطح متوليان فرهنگي جامعه اين دغدغه تا حدي ايجاد شده است كه بايستي جهت ترويج و تسهيل ازدواج در بين اقشار مختلف اقدامات مقتضي صورت گيرد. به طور نمونه تلاش شده است در بين دانشجويان فرهنگ ازدواج آسان تبليغ شود و حتي جشن ازدواج هاي گروهي برگزار شود. اين اقدام خوبي است به شرط آنكه واقعا دانشجويان به برگزاري همين جشن اكتفا نمايند و موسسات دولتي و غير دولتي نيز از نظر ارائه تسهيلات و كمك هزينه ازدواج اقداماتي را به انجام رسانند.
    از نظر ازدواج دانشجويان در زمان دانشجويي نظرات مختلفي مطرح است بي ترديد عدم اشتغال به كار معين و مسائل اقتصادي مي تواند در روابط زوجين تاثيرگذار باشد و نقش حمايتي خانواده ها پررنگ مي شود. نكته ديگر در مورد ازدواج هاي دانشجويي و انتخاب همسر از بين دانشجويان است كه هرچند از نظر سطح تحصيلات بين زوجين تناسب وجود دارد ليكن لحاظ نمودن تفاوت هاي فرهنگي و عرف منطقه جغرافيايي و آداب و رسوم و نيز توجه به نظرات خانواده ها در دوام و پايداري ازدواج موثر خواهد بود.
    
    آثار مثبت ازدواج به هنگام چيست؟
    ازدواج آثار و پيامدهاي مثبت زيادي دارد، بويژه آنكه در زمان مناسب انجام شود. تاثيراتي كه ازدواج در ابعاد فردي و خانوادگي برجاي مي گذارد بسيار است اما در اين مجال فقط مي توانم به برخي از آنها اشاره كنم.
    ازدواج يكي از راه هايي است كه فرد صاحب فرزند شود. يكي از نيازهاي فطري انسان ها، نياز فطري به پدر و مادر شدن است و اين با ازدواج تامين مي گردد. در سايه ازدواج، نسلي با اصل و نسب پديد مي آيد و اگر زوجين در سنين جواني ازدواج كنند، احتمال داشتن نسلي سالم بيشتر خواهد بود ضمن آنكه والدين نيز فرصت، نيرو و حوصله پرورش و تربيت اولادهايي صالح را خواهند داشت. در منابع ديني فرزند، زينت زندگي دنيا شمرده شده است و اساسا افراد رغبتي دروني براي داشتن فرزند و نقش والديني دارند.
    نكته ديگر اين است كه ازدواج همانند لباس كه انسان را از سرما، گرما، حشرات و آسيب هاي مختلف مصون مي دارد موجب مي گردد كه فرد از گناه دور شود.
    پژوهش هاي جامعه شناسان و روانشناسان حاكي از ارتباط مثبت ميان سلامت روان و ازدواج است. افراد متاهل در مقايسه با افراد مجرد از وضعيت بهتري از سلامت رواني قرار دارند. نشانه هاي نوروتيكي در آنها كمتر ديده مي شود و كمتر در بيمارستان هاي رواني بستري مي شونديا خودكشي مي نمايند. ازدواج در بهداشت رواني افرادتاثير دارد و مانع هرج و مرج و آشفتگي هاي جنسي مي شود. ازدواج زندگي پسران و دختران را در چارچوب قواعد و هنجارهاي اجتماعي قرار مي دهد كه همين مسئله ضامن بهداشت رواني افراد است. ازدواج شاد و موفق در سلامت جسمي و رواني تمام گروه هاي سني تاثير مثبت دارد.
    
    آيا ازدواج موجبات تقويت فضايل اخلاقي در فرد وانسان بهتري شدن را به وجود مي آورد؟
    بله، ازدواج موجب تقويت رفتارها و خصوصيات زنانه در زنان و رفتارها و خصوصيات مردانه در مردان مي گردد.
    و بسياري از ارزشهاي مثبت و خلقيات پسنديده هر جنس را در آنها تقويت مي نمايد. ازدواج با پيشبرد كمالات ومحاسن اخلاقي در هر يك از دو جنس باعث تغييرات مثبت در آنها مي شود . افزايش انعطاف و پذيرش اخلاقي و رهايي تك محوري و خود مركز بيني از ديگر آثار ازدواج است . زنان و مردان پس از ازدواج خود را با انتظاراتي كه از آنها به عنوان همسر وجود دارد و مطرح است ، هماهنگ مي كنند همين موضوع بر خصوصيات و خلقيات و تعهدات و مسئوليت پذيري آنها تاثير مثبت مي گذارد.
    و تحمل شرايط ناملايم زندگي ، تلخي ها ناكامي ها و ناخوشي ها را در فرد زياد مي كند و آستانه تحمل افراد را افزايش مي دهد. در واقع ازدواج انتخاب آزادانه وابستگي دو نفر ( زن و مرد) به يكديگر است، از آنجا كه مفهوم مردانگي در فرهنگ ايراني - اسلامي ما به وسيله نقش هاي مردان به عنوان همسر، پدر و حامي گره خورده است و مفهوم زنانگي با نقش زنان به عنوان همسر، مادر و مراقب توام شده است . لذا ازدواج و تشكيل خانواده در تقويت و تثبيت اين مفهوم نقش اساسي دارد و زنانگي و مردانگي را در افراد تقويت مي كند.
    برخلاف آنكه عده اي فكر مي كنند ازدواج و عائله مندي موجب تنگدستي و فشار مالي مي شود، ازدواج عامل بركت در مال است گاه فرد در عين تجرد هر چه مي كوشد در معيشت او پيشرفتي حاصل نمي شود ، اما با ازدواج وسعت رزق مي يابد . پذيرش مسئوليت مالي خانواده و استفاده بهينه از وقت و اعتبار اجتماعي به واسطه تاهل، ابواب جديدي از رزق و روزي را براي فرد مي گشايد.
    از شما متشكرم.
    






نظرات 0