|
نباید با بکارگیری تعبیراتی تضاد ومخالفت را در میان مرد و زن القا کنیم وآنها را آب وآتش تلقی نمائیم زن ومرد موافق ومکمل یکدیگرند / روابط اجتماعی برای زن ومرد در اسلام محدودیت ندارد مگر اینکه این روابط اجتماعی در روابط جنسی اثرگذار باشد / نباید گشت های ارشاد را رها کنند هر طوری که می خواهند طبق نظر و سلیقه خود عمل و برخورد کنند و به جان مردم بیفتند وبرای آنان محدودیت ایجادکنند و موجب سلب آزادی و امنیت شوند و به حریم شخصی افراد وارد شوند و با آبرویشان بازی کنند چنانچه با سلیقه و دلخواه خود عمل کنیم عده ای را بطور گروهی به جان مردم و محیط ها بیندازیم دیگر هیچ کس احساس امن و امان نکند و منکرات و فساد نامرئی و زیرزمینی گردیده و گسترش یافته و به خانه های تیمی منتقل شود و به صورت عقده ها در بیاید که روزی اگر منفجر شد مانند سیلاب همه چیز را نابود کند و از بین ببرد بدین جهت اینگونه تشکل ها و مراکز باید کاملا حساب شده باشد تا حساب شده نباشد بهتر است که اصلا نباشد. |
• تفاوت ها واشتراکات دوجنس مخالف درچیست؟
بسم الله الرحمن الرحیم درابتد نکته یی را درمورد اصطلاح جنس مخالف عرض کنم وآن اینکه: به عقیده من تعبیر جنس مخالف برای زن ومرد که متداول شده است صحیح و رسا نیست وآن حقیقت رانمی رساند. برای اینکه دو جنس مخالف نیستند وهردو انسان وهم نوعند ونه تنها مخالف نیستند بلکه موافق ومکمل یکدیگر هستند تعبیر جنس مخالف رسا نیست وبهتر است گفته شود دوجنس مغایر زیرا که مغایرت مخالفت را نمی رساند مانند اینکه دومرد یا دوزن با یکدیگر یکی نیستند و مغایر هستند با این تفاوت که مرد و زن نه تنها درعینیت بلکه در جنسیت نیز مغایر هستند نباید با بکارگیری تعبیراتی تضاد ومخالفت را در میان مرد و زن القا کنیم وآنها را آب وآتش تلقی نمائیم زن ومرد موافق ومکمل یکدیگرند عامل سکون وآرامش همدیگرند هردو در مسیری واحد برای تکامل انسان وبقا استمــرار نسل بشر وپیشرفت جوامــع بشری همکــاری مــی کنند. هردو انسان ونوع واحدند فقط جنسیتشان مغایر است چون هم نوعند در نوعیت اشتراکات زیادی دارند زیرا هم نوع بودن اشتراکات را ایجاب می کند وچون دوجنس مغایر هستند این مغایرات نیز افتراقات را ایجاب می کند ولی باید به این نکته توجه نمود که اصل بر هم نوع بودن است بدین جهت اشترکات بسیار زیاد وفراوان است واصل براشتراکات است وافتراقات محدود ومعدود است و فرعی است واین اشتراکات وافتراقات ازسه دیدگاه «دینی، علمی و حقوقی» و در سه عرصه «روحی، جسمی وعلمی» قابل بررسی است.
عرصه های تفاوت عبارتند از:
1- روحی و روانی
2- جسمی (فیزیولوژی وبیولوژی)
3- عملی یعنی احکام وظایف حقوقی
در مورد اشتراکات وافتراقات در دو عرصه اول یعنی روحی وجسمی باید گفت چون زن ومرد هردوانسانند وبطوریکسان دارای روح وجسم انسانی هستند ونوعشان واحد است بدین جهت دربسیاری از مصالح ساختمانی روحی وجسمی وعناصر تشکیل دهنده جسم وروح باهم مساوی و مشترکند ولحاظ اینکه دوجنس مغایرند دربرخی از عناصر روحی وجسمی و درمورد موارد خاص ومعدود باهم متفاوتند واین تفاوت های روحی وجسمی است ولی هیچکدام ازاین تفاوت ها نشانه امتیاز و برتری یک جنس برجنس دیگر نیست وموجب حقوق بیشتر برای یکی از آنها نمی باشد بلکه هرکدام ازاین افتراقات و تفاوت های تکوینی، هنرآفرینش ونشانه لطف ورحمت پروردگار است واین تفاوت های طبیعی و تکوینی مبنای تفاوت های تشریعی حقوقی وحکومتی است اما درمورد عرصه سوم یعنی عرصه عملی (احکام و وظایف و... ) باید گفت که زن و مرد دراسلام در اکثریت قاطع امور مخصوصاً در اصول و کلیات از حقوق مساوی برخوردارند ولی در برخی موارد تفاوت هایی بایکدیگر دارند ودرنسبت بندی می توانیم بگوئیم 90 تا 95% اشتراکات و 5 تا 10% افتراقات بر آن حاکم است واین تفاوت های اندک تشریعی نیز ناشی از تفاوت های طبیعی وتکوینی است و براساس مصالح ونیازهای جامعه، اجتماع، خانواده ها وهردو جنس مرد و زن پی ریزی شده است وازآثار و لوازم تغـــایر جنسی می باشد بدین معنا که تفاوت های طبیعی حقوق، وظایف و تکالیف متفاوت راایجاب کرده است ولی به این نکته باید توجه شود که این تفاوت ها به معنای عدم مساوات وهم وزنی درحقوق وظایف نیست بلکه به معنای عدم مشابهت وعینیت است عدالت ومساوات دراین تفاوت ها کاملا رعایت شده است زیرا هر تفاوت وتبعیضی خلاف عدالت ومساوات نیست وبلکه تبعیض های روا و طبیعی عین عدالت است و ماهیت عدالت همان تفاوت ها وتبیض های روا و متناسب را ایجاب می کند آنچه خلاف عدالت است، تفاوتها وتبعیضهای ناروا، غیر اصولی و غیر طبیعی است تفاوت های حقوقی، تکلیفی وتشریعی دو جنس مغایر در موارد معدود وخاص، ناروا وبی جهت نیست هدفمند است ازفلسفه علمی وحقوقی و از واقعیتهای تکوینی واجتماعی ناشی است وبراساس اصول ومبانی زیر است:
1- تفاوت های روحی، جسمی، فیزیولوژی وبیولوژی یعنی تفاوت های طبیعی وتکوینی.
2- مصالح جامعه، اجتماع و خانواده ها ومصالح خود جنس مرد و زن.
3- نیاز های جامعه، اجتماع، خانواده ها وجنس مردوزن.
• هدف از خلقت دو جنس مخالف درنظام آفرینش از دید گاه اسلام چه است؟
فلسفه خلقت ونظام آفرینش، زوجیت وتغایر جنسی را ایجاب می کند خداوند نه تنها انسان را بلکه همه پدیده های جهان خلقت را زوج آفریده است مساله زوجیت یک قانون عام وحاکم درجهان خلقت است با همین قانون زوجیت است که جهان پیوسته درحال تکثیر، تکثر، تزاید و تکامل است قرآن مجید دراین مورد می فرماید: «ومن کل شئ خلقا زوجین لعلکم تذکرون» (ذاریات: 49) پروردگار خلقت و صانع جهان همه موجودات و پدیده های جهان آفرینش را زوج وجفت آفریده است زیرا همه موجودات از ذرات کوچکی بنام اتم تشکیل می شود و هر اتم نیز از دو جزء بنام «پروتون و الکترون» تشکیل می گردد پروتون ها حامل بار مثبت یعنی نر و الکترونها حامل بار منفی یعنی ماده می باشند که از ترکیب و ازدواج این دو عنصر نر و ماده اتم متولد می شود و از اتمها نیز موجودات و پدیده های جهان تولید می گردد بدین جهت جهان آفرینش پیوسته درحال زاد و ولد و تزاید است وهمچنین از پیوند و بهم رسیدن دو سیم الکتریسیته منفی و مثبت یعنی نر و ماده، نیروی برق متولد می شود وجهان را روشن می سازد وچرخ عظیم صنایع را به حرکت می اندازد و همه این امور از آثار وبرکات مسأله زوجیت است بنابراین مسأله زوجیت در نظام خلقت یک قانون عام است ولی در انسان وحیوانات از بر جستگی خاصی برخوردار است مشهود وب رای همگان ملموس و قابل فهم است زوجیت وتغایر جنسیت در انسان کاملا هدفمند است واز قداست واهداف بسیار بلند، اساسی ومتعالی برخوردار است. که برخی از اهداف آن عبارت است از:
1- سکون وآرامش روحی وروانی بوسیله یکدیگر
2- پیدایش و گسترش عشق، مودت ورحمت وانتقال آن به فرزندان واز فرزندان به جامعه
3- بقاء، استمرار، تکثیر وتکثرنسل بشر درمسیر استمرار خلافت الهی
4- شناخت، معرفت وپرستش پروردگار با استمرار نسل بشر که عامل تکامل بشر است.
این اهداف مقدس در قرآن مجید چنین تبیین وترسیم شده است:
1- ومن آیاته ان خلق لکم من انفسکم ازواجاً لتسکنوا الیها وجعل بینکم موده ورحمته ان فی ذالک لایات لقوم یتفکرون (روم/21)
از نشانه های قدرت ورحمت الهی است که ازنوع خودتان برای شما همسران آفریده است تا با یکدیگر انس بگیرید سکون وآرامش پیدا کنید واز این طریق در میان شما محبت و رحمت ایجاد نمود و در این خلقت وزوجیت نشانه ها ودرسهای بزرگ وفراوان برای اندیشمندان است.
2- يَا أَيُّهَا النَّاسُ اتَّقُواْ رَبَّكُمُ الَّذِي خَلَقَكُم مِّن نَّفْسٍ وَاحِدَةٍ وَخَلَقَ مِنْهَا زَوْجَهَا وَبَثَّ مِنْهُمَا رِجَالاً كَثِيرًا وَنِسَاء وَاتَّقُواْ اللّهَ الَّذِي تَسَاءلُونَ بِهِ وَالأَرْحَامَ إِنَّ اللّهَ كَانَ عَلَيْكُمْ رَقِيبًا ( نساء / 1)
اى مردم! از پروردگارتان پروا كنيد، آن كس كه شما را از يك نفس آفريد و همسرش را نيز از (جنس) او آفريد و از آن دو، مردان و زنان بسيارى را (در روى زمين) پراكنده ساخت واز خدايى كه (با سوگند) به او از يكديگر درخواست مىكنيد، پروا كنيد. و (نسبت) به ارحام نيز ت قوا پيشه كنيد (وقطع رحم نكنيد) كه خداوند همواره مراقب شماست.
3- وماخلقت الجن والانس الا لیعبدون (ذاریات/56)
من جن وانس را نیافریدم مگر با این هدف که مرا بشناسند وپرستش کنند.
بنابراین مساله زوجیت وتغایر جنسیت باید در همان مسیر اهداف عالیه مقدس خود مورد بهره برداری قرار بگیرد ودر همان چهار چوب، مهار وکنترل شود وازآن تجاوز نکند وآلوده نگردد.
• دید گاه اسلام درباره روابط دوجنس مغایر و چهارچوب هایی که برای این نوع روابط ترسیم شده است چیست؟
عرض کنم که دو نوع رابطه وجود دارد:
1- اجتماعی
2- جنسی(تمایلات جنسی)
در مورد اول باید گفت روابط اجتماعی برای زن ومرد در اسلام محدودیت ندارد مگر اینکه این روابط اجتماعی در روابط جنسی اثرگذار باشد وآنرا منحرف ومختل سازد. برای اینکه دین اسلام یک دین اجتماعی است وهم برای زن وهم برای مرد بدین لحاظ زن و مرد در اجتماع، محیط کار، محیط دانشگاه و محیط اداری و در مسائل علمی و فرهنگی می توانند کار مشترک انجام دهند و در همه این عرصه ها همکاری کنند وکمک یکدیگر با شند ودر پیشرفت جوامع بشری شریک و سهیم باشند ولی هرموقع وهر کجا که احساس شود از مرز همکاری تجاوز کرده هواهای نفسانی و وسوسه های شیطانی در حال پدید آمدن است آنجا خط قرمز و مرز ممنوعه به شمار می آید زیرا خطر ناک و فساد انگیز است روابط اجتماعی زن و مرد تا به این حد نرسیده است آزاد است و اما در رابطه با مورد دوم یعنی روابط جنسی: هر عمل یا گفتار ورفتاری که وسوسه ایجاد کند وروابط اجتماعی را تحریک و تحریف کند و تحت تاثیر خود قرار دهد ممنوع وغیر مجــاز می باشد مگر اینکه به قصد ازدواج بوده ومقدمه پیوند شرعی باشد در این صورت می توانند ارتباط محدود، معقول و حساب شده وکنترل شده ای داشته باشند ولی در این حال باید خیلی ازشئون ومسائل جنسی رارعایت کنند واین ارتباط را در محیط دانشگاه بگونه ای تنظیم کنند ودرحدی باشد که:
اولاً: تحریک وتهییج کننده دیگران نباشد.
ثانیاً: عفوت عمومی را مخدوش نکند.
ثالثاً: در حد شناخت روحی و اخلاقی یکدیگر باشد.
رابعاً: فریب و فریب کاری درمیان نباشد شفاف وصادقانه باشد.
خامساً: مرزهای شرعی، اخلاقی و نامحرم بودن رعایت گردد.
سادساً: شئون وقداست محیط دانشگاه وجامعه حفظ شود.
سابعاً: حدآن رعایت شود و زیاد داغ نگردد وبه حدی نرسد که اگر ازدواج صلاح نشد و یا به هر دلیلی با موانعی روبه رو گردید و امکان پیدا نکرد قابل برگشت نباشد، مشکلات و آسیب های روحی و خانوادگی ایجاد کند.
• آیا جامعه کنونی ماجامعه اسلامی است؟
اگراین بحث بطور نسبی مورد مطالعه قرار گیرد باید گفت که از قبل انقلاب بسیار بهتر شده است هم از نظر کمی و هم از نظر کیفی متفاوت است از نظر کمی بسیار وسعت پیدا کرده است همانطور که می دانید قبل از انقلاب به اینگونه نبود واکثر خانواده های مذهبی اجازه حضور دخترانشان را در دانشگاهها وادارات و... نمی دادند.
دیگر امروز اینگونه نیست وشاهد گسترش ارتباطات هستیم واز باب کیفی هم باید گفت که قبل از انقلاب با اینکه روابط از نظر کمی محدود بود ولی ازنظر کیفی دارای هیچگونه مرز محدودیتی نبود ارتباطات کلا و یا اکثریت قاطع حالت ابتذال پیدا کرده بود ولی امروز درآن حد ابتذال نیست بدین جهت می توان گفت که ارتباطات دوجنس مغایر امروز وسیع تر ولی در عین حال تا حدی بهتر وسالمتر از قبل انقلاب است وهمچنین در مقایسه با بسیاری از کشورها بهتر وسالم تر است ولی اگر این روابط با آنچه در اسلام تعریف شده است وبا آنچه شایسته جامعه اسلامی است با آن مقایسه کنیم مطلوب به نظر نمی رسد وبا آن خیلی فاصله داریم وگاهی در تضاد است و در دانشگاه اسلامی باید جوانان اعم از دختر و پسر طوری شناخته بشوند وتربیت گردند که از دلشان نور ساطع شود تقوا، مصونیت و بازدارندگی درونی در دلشان ایجاد گردد وزمینه ها وشرایط طوری ساخته بشود که جوانان اسلامی بدون تذکر وعوامل اجباری خود به خود بطور طبیعی همه مسائل ومصالح را بشناسند ورعایت کنند روابطشان را با یکدیگر بطور سالم و در مسیر صحیح تنظیم کنند ومتاسفانه باید بگویم که در وضیعت فعلی به این مهم دست پیدا نکردیم واز این نقطه مطلوب بسیار فاصله داریم و نتوانستیم جوانانمان را به این حالت ایده آل برسانیم. جوانان ما بسیار خوب، پاک و دارای پذیرش این مفاهیم هستند وسر نوشت آنها و فطرت آنان بر نیکی وایمان نهاده شده است واگربه آنان برسیم اکثریت قاطع آنها پذیرش همه اصلاحات، نیکی ها، پیشرفت ها و مسائل فرهنگی رادارند اما در این قضیه موفق نبودیم وامروز نمی توانیم جوان را در محیط دانشگاه و اجتماع رها سازیم واگر رها کنیم باور نمی کنم که خیلی از آنها از لغزش واشتباه مصمون بمانند زمینه ها وشرایط مصونیت را برایشان فراهم نکرده ایم شرایط محدودیت غیر از شرایط مصونیت است آنچه مهم است فراهم کردن شرایط مصونیت است نه ایجاد محدودیت خلاصه اینکه وضعیت موجود را اگر بصورت نسبی حساب کنیم و با قبل از انقلاب و یا کشورهای دیگر مقایسه کنیم. وضعمان خوب است اما نسبت به آنچه اسلام بیان کرده است عمل نکرده ایم من بصورت کلی عرض می کنم ودرد من این است که ما از نظر فرهنگی واخلاقی به معنای عام آن در جامعه و در تربیت جوانانمان به معنای خاص آن کاملاً موفق نیستیم تاحدی ناکام هستیم ولی درعین حال نباید کارهای انجام شده را نادیده گرفت و باید گفت کارهای زیادی انجام گرفته وکارهای بسیاری زیادی هم انجام نگرفته است بنابراین ما هم ازخداون شرمنده ایم و هم ازجوانانمان!
زیرا ما در وضیعت فعلی از مرزهای اسلام و قرآن فاصله زیاد داریم ما با داشتن آنهمه آیات و روایات تحول آفرین تربیتی وهدایتی و آنهمه آموزه های ارزشمند زیبا ولطیف می توانستیم مردم وجوانانمان را دراین 30سال همچون فرشتگان تربیت کنیم وبه دنیا بگوییم بیایید این چنین باشید اگرچه این ادعای گزافی نیست ومن قاطعانه می گوییم ما از نظر اخلاقی و فرهنگی کار مهمی انجام نداده ایم و در پیشگاه خدا واسلام واین انقلاب بزرگ ونظام اسلامی مسئولیم وکم آوردیم ودر نهایت در پیشگاه جوانانمان که نتوانستیم به آنها برسیم خجل وشرمنده ایم وجای تاسف دارد که ما جامعه خود را رها کرده ایم وبه جهان می پردازیم بزعم خود می خواهیم دنیا را اصلاح کنیم به زیر پای خود نگاه نمی کنیم به آسمانها خیره شده ایم.
در منابر، مساجد ومجالس وتریبون های نماز جمعه دیگر از مسائل اخلاقی خبری نیست و یا بسیار کمرنگ گردیده است و همه اش از مسائل سیاسی وتنفر بین المللی سخن گفته می شود و جوانان را با این امور مشغول ساختیم ما باید مسایل اخلاقی را برای مردم وجوانان فریاد بزنیم مع الاسف جامعه را آنقدر تند، غلیظ و بطور افراطی سیاسی کرده و جامعه یک سویه ساخته ایم به طوری که تندی و افراط گرایی ارزش شده است به نام سیاست و حتی بنام اسلام، اصول و ارزشها همه به هم افترا وتهمت می زنیم. پرخاشگری می کنیم و به هم دیگر می پریم یکدیگر را خائن، وابسته، یار ویاور دشمن می نامیم وجوانمان را خشن، تند، افراطی و پرخاشـــگر ببار می آوریم دلشان را مالامال از بد بینی و نفرت نسبت به یکدیگر و به جهان می سازیم عینک سیاه بر چشمشان می نهیم تا همه جا جزء اطرافشان را تیره وتار ببینند وجوانان دیگر که اینگونه افکار و مسایل راخوش ندارند و نمی پذیرند طرد می شوند، بریــده می شوند وازاین طریق گسل اجتماعی بوجود می آورند. جامعه کاملا یک سویه و بطور افراطی سیاسی شده است ازاخلاق، تقوا، صداقت و اعتماد و احترام به یکدیگر حرفی و خبری نیست و یا بسیار کمتر وکم رنگ گردیده است. و این در حالی است که اگر مسایل ومفاهیم اخلاقی را بطور شفاف، نرم و زیبا به جامعه و جوانان ارائه دهیم ازآن استقبال می کنند به سرعت راه خود را پیدا می کنند. متاسفانه ما در مسائل انسانی وفضایل اخلاقی عقبیم واین وضعیت شایسته یک نظام اسلامی نیست و بهتر ازنظام اسلامی، نظامی نمی توان پیدا کرد و انقلاب ما انقلاب عدالت وانقلاب بشریت است. در تاریخ بشریت انقلابی بهتر ازآن نمی توان پیدا کرد ولی متاسفانه ما این نظام اسلامی بی بدلیل و این انقلاب بی نظیر را بطور شایسته مدیریت نمی کنیم همه چیز را در سیاست خلاصه کرده ایم آنهم سیاست به معنای تحریف شده آن باید بگویم که این اشتباه است زیرا اولاً دین همه اش سیاست نیست و ثانیاً سیاستی که جزء دیانت ماست به معنای مدیریت صحیح ومعقول جامعه است و به معنای سیاست بازی ها، جناح بندی ها، قیل وقال ها، جنجال ها، گروه بندی ها، صف آرایی ها در برابر هم، تنش ها و پرخاش های داخلی و بین المللی نیست با این سیاست های غیر اسلامی وتحریف شده نمی توانیم برای نظاممان و انقلابمان و برای کشورمان و جوانانمان طرفی ببندیم باید به سیاست اسلامی و اخلاقی برگردیم علمای قدیم ما مانند خواجه نصیر طوسی و دیگران سیاست را در علم اخلاق مطرح کرده اند در سه مرحله:
1) سیاست نفس به معنی مدیریت نفس انسانی
2) سیاست خانواده به معنی مدیریت خانواده
3) سیاست جامعه یعنی مدیریت جامعه
بنابراین سیاستی که جزء دیانت ماست همان مدیریت صحیح، معقول، متعادل وآرام جامعه است از اخلاق، خود سازی و نفس انسانی گرفته تا خانواده وجامعه و همه را فرا می گیرد ولی درسیاست کنونی ما همه چیز فراموش شده جز عداوت و معرکه گیری وتنش داخلی و بین المللی!
• آیا کلاسهای دانشگاه (دختر و پسر) باید جدا باشند؟
از نظر شرعی واسلامی اگر محیط، محیط اسلامی باشد و محیط را سالم نگهدارند و درجوانان مصونیت ایجاد کنند کلاسهای مشترک هیچ گونه اشکالی ندارد دانشگاههایشان یکی است چه اشکالی دارد که کلاسهایشان نیز یکی و مختلط باشد مگر اینکه در این مسله گیر داشته باشیم، محیط دانشگاه سالم نباشد وجوانانمان را نتوانیم خوب تربیت کنیم ومصونیت در آنها ایجاد کنیم و فضای دانشگاه را نتوانیم سالم بسازیم ولی اگر این دو را تامین کنیم جدا سازی هیچ ضرورتی ندارد چناچه در زمان امام این مسله مطرح شد حضرت امام آنرا نفی کردند از طرف دیگری جداسازی کلاسهای دختر و پسر نیاز به امکانات زیاد وهیات علمی کافی دارد اگر فضای آموزشی، بودجه و امکانات لازم، استاد وهیت های علمی به قدر کافی برای دو بخش پسران ودختران بطورجداگانه داشته باشیم و دانشجویان هم خودشان تمایل به این کار داشته باشد جدا بودن این دو و تفکیکش هیچ گونه اشکالی ندارد وخوب هم است و اما اگر اینها رانداشته باشیم هیچ ضروریتی نیست همت وتلاش ما باید این باشد که محیط را سالم سازیم وجوانانمان را خوب تربیت کنیم و در آنها مصونیت ایجاد کنیم زیرا که مصونیت غیر از محدودیت است و آنچه در اسلام اصل و مهم است ایجاد مصونیت در جوانان و سالم سازی محیط است نه جداسازی و ایجاد محدودیت که موجب ولع بیشتری می گردد!
• آیا هر فردی صلاحیت امر به معروف و نهی از منکر را دارد؟
امربه معروف دونوع است:
1- گفتاری
2- عملی
امربه معروف گفتاری که با زبان بیان می شود هیچ گونه شرط وشروط ومحدودیتی ندارد و وظیفه همگان است ونظارت عمومی، ملی و عام است کوچک به بزرگ، جاهل به عالم و شاگرد به استاد همه به همه می توانند و حق دارند که امر به معروف ونهی ازمنکر کنند وهیج مرز ومحدودیتی وجود ندارد مگر در این حد که امر به معروف کننده معروف ومنکر رابشناسد وکار خوب و بد را از هم تشخیص دهد و به عبارت دیگر امر به معروف یک وظیفه همگانی است محدودیت ندارد ولی شرایط دارد که در کل عبارتند از:
1) شناخت معروف ومنکر.
2) با زبان خوب، نرم و با احترام سخن بگوئید.
3) احتمال بروزفتنه ندهد.
4) احتمال تاثیر داشته باشد.
اما امر به معروف عملی که منتهی به برخورد عملی می شود. جنبه عمومی ندارد و هرکس نمی تواند و حق ندارد با برخورد عملی امر به معروف کند این نوع امر به معروف مخصوص مراکز و مراجع خاص است که راسماً برای این مهم تعیین ومشخص شده اند ودیگران هم اگرمواردی رامشاهده کنند که نیاز به برخورد عملی دارد باید به آن مراکز گزارش کنند وخودشان نمی توانند برخورد کنند پس در برخورد وامر به معروف عملی محدودیت وجوددارد و مربوط به همگان نیت اما بصورت گفتاری و زبانی همه مردم برشرایطی که گفته شد می توانند امر به معروف ونهی از منکر کنند.
• نظرتان رادرمورد گشت ارشاد بیان کنید؟!
گشت ارشاد ومراکز امثال آن امر به معروف خوب وتشکیلاتی است ولی نباید رها ویله باشد به این سادگی نیست آنهم شرایطی دارد روش دارد باید همه آنها رعایت شود:
1- نخست باید به ماموران امر کاملاً آموزش دهند که چگونه برخورد کنند و معروف و منکرچیست؟
2- در عین حال که آموزش می دهند کنترل هم باید بکنند وکاملا نظارت ومراقبت کنند که اینها چگونه عمل می کنند ونباید آنها را رها کنند هر طوری که می خواهند طبق نظر و سلیقه خود عمل و برخورد کنند و به جان مردم بیفتند وبرای آنان محدودیت ایجادکنند و موجب سلب آزادی و امنیت شوند و به حریم شخصی افراد وارد شوند و با آبرویشان بازی کنند.
3- از افراد جا افتاده، با متانت، متعادل، با تقوا، راه و روش دان، خویشتن دار، رازدار و... گزینش کنند.
درامر گزینش که این همه تاکید وسخت گیری می شود و از نظر کیفی وکمی گسترش دارد جای اصلی اش اینجاست تا امنیت مردم، آبرو و حیثیت و حریم خصوصی افراد در جامعه مصون بماند و مورد تعرض قرار نگیرد. بنابراین اگر این نوع تشکیلات حساب شده و کنترل شده باشند و موجب آبرو ریزی نگردد آزادی های مشروع مردم را محدود نسازد کار شایسته و خوب است ولی اگر با ابرو و حیثیت مردم و با حقوق و آزادی های مشروع آنان در تضاد باشد خلاف شرع و خلاف مصلحت خواهد بود. در واقع همانند شمشیر دو لبه است که می تواند مفید باشد و یا بسیار مضر و خطرناک! گاهی نفع دارد و گاهی ضرر دارد وگاهی ممکن است ضررش بیشتر از نفعش باشد. اصل موضوع خوب است ولی به شرط اینکه حساب شده با وسواس و احتیاط کامل عمل کند چنین نیست به عنوان اکتفا نموده و با سلیقه و دلخواه خود عمل کنیم عده ای را بطور گروهی به جان مردم و محیط ها بیندازیم دیگر هیچ کس احساس امن و امان نکند و منکرات و فساد نامرئی و زیرزمینی گردیده و گسترش یافته و به خانه های تیمی منتقل شود و به صورت عقده ها در بیاید که روزی اگر منفجر شد مانند سیلاب همه چیز را نابود کند و از بین ببرد بدین جهت اینگونه تشکل ها و مراکز باید کاملا حساب شده باشد تا حساب شده نباشد بهتر است که اصلا نباشد من در مورد گشت ارشاد وتشکیلاتهای امثال آن، زیاد بررسی نکرده ام و اطلاعی از نحوه عملکرد آنها ندارم نمی توانم داوری کنم آنچه گفتم بطور کلی بود.
• فضای دانشگاهایمان را چگونه می بینید؟ و چه نمره ای به فضای دانشگاه می دهید؟!
روی هم رفته خوب است باز کامل نیست و به طورکلی نمره رد نمی دهم و نمره 15-12 می دهم باید برای مسائل فرهنگی، سالم سازی محیط دانشگاهی ها و مصون سازی جوانانمان هزینه زیادی کنیم. ما در این کشور هزینه های کلانی می کنیم که بسیاری از آنها ضرورت ندارد و می توانیم از آنها بکاهیم و بر اینجا بیفزاییم ما جوانان خوبی داریم اگر می خواهیم در محیط دانشگاه با فساد مبارزه کنیم و فضا را سالم سازی کنیم نیاز به تلاش و هزینه بیشتر داریم اگر خود را در امور مختلف داخلی و بین المللی مشغول سازیم و هزار و یک کار و دردسر و هزار و یک سنگر مبارزه درست کنیم طبیعتا نمی توانیم به جوانانمان وبه کارهای مهم دیگر کشورمان برسیم زیرا آدم نمی تواند چند هندوانه را بدست بگیرد و همه را سالم به مقصد برساندخواه ناخواه لباس آدمی و محیط را کثیف می کند چقدر سنگر؟! چقدر دعوا؟!
• با توجه به اینکه برادر خودتان از شهدا می باشد آیا تا کنون ما توانسته ایم جوابگوی شهدا باشیم؟
شهدای ما آنقدر عظمت دارند و بر گردن ما آنقدر حق دارند که از ادای آن عاجزیم و ما از ارواح پاک شهدا شرمنده ایم منظور این نیست هیچ کاری در این عرصه نشده است بلکه منظور اینست در آن حدی که کار باید انجام می شد ومی توانستیم انجام دهیم کاری نکردیم کارهای خوب و بزرگ انجام گرفته اما سوال اینست آیا می توانیم بیشتر از این و بهتر از این کار کنیم و بیش از این پیشرفت داشته باشیم یا خیر؟! بخدا می توانستیم و چندین برابر هم می توانیم و باز سوال اینست چرا ما نتوانستیم با این انقلاب و نظام قدرتمند اسلامی و مردمی در تمام ابعاد اقتصادی و فرهنگی یک کشور نمونه و برتر در جهان بشویم و ما می توانستیم و امکانات و توان آن را داشتیم آنقدر پیشرفت کنیم که ایران را به بهشت دنیا مبدل سازیم مردم و جوانان را فرشته گونه تربیت کنیم و به جهان بگوییم بیاییداین چنین باشید ما کارهای بزرگ انجام داده و پیشرفتهایی هم داریم ولی از آن نقطه ایده آل که باید به آن می رسیدیم و می توانیم برسیم خیلی عقبیم بعدالمشرقین فاصله داریم در صورتی که نیّتها خوب است و شعارها صادقانه است همه ما می خواهیم نظاممان را قوی سازیم، پیش برویم و کشورمان را به پیش ببریم ولی با این حال چرا در آن حد نتوانستیم چرا در عرض 30 سال به یک ابر قدرت اقتصادی، علمی، صنعتی و سیاسی تبدیل نشدیم. ژاپن که در جنگ به خاک سیاه نشسته بود و فاقد نفت و هر نوع منابع طبیعی بود در 20 سال ژاپن شد و ما با همه این امکانات و ثروت عظیم و با این مردم خوبمان و انقلاب عظیم و بی نظیرمان در 30 سال نتوانستیم و این همه مشکلات داریم. اگر خیال کنیم وضعمان خیلی بهتر است و بهتر از این نمی شود و مملکت را نمی توان بهتر از این اداره کرد همه در امن و امان هستند و در رفاه و صلاح به سر می برند و کشور چهار چرخه پیش می رود اگر به قضایا اینگونه بنگریم به غرور کاذب مبتلا خواهیم شد غرور و غفلت ما را فرا خواهد گرفت که پیامدهای نامناسبی را برای ما بدنبال دارد و متاسفانه چنین غرور را گرفته است چند کار معمولی انجام می دهیم که کمتر حق و وظیفه ما است آنرا به بوق و کرنا می گذاریم داد و بیداد می کنیم مایه تبلیغات خود قرار می دهیم گو اینکه همه در خوابند ما بیدار در صورتی که این کارها اولاً متعلق به جوانان، دانشگاهیان و دانشمندان ما است و آن ها هستند که این زحمات را می کشند و این کارها را انجام می دهند ما بحساب خودمان می گذاریم و ثانیاً اینها در این نظام اسلامی از حداقلها است این نظام، نظام اسلامی است بر پایه عدل و اسلام استوار است این انقلاب معجزه قرن است و این ایران یک کشور بزرگ و ثروتمند است و این ملت یک ملت متمدن است باید در این مدت 30 سال پیروزی انقلاب بیش از این به پیش می تاختیم به این حقیقت باید توجه و بدان اعتراف کنیم اگر این حقیقت را بپذیریم و بدان اعتراف کنیم این آغاز حرکت خواهد بود البته به طور کلی منفی بافی صحیح نیست در عین حال کارهای عظیم و خوبی هم انجام گرفته است ولی این را نیز باید بدانیم و بدان توجه کنیم که این کارها نسبت به قدرت، ظرفیت و اقتضای این نظام اسلامی و این انقلاب عظیم و کشور ثروتمند و ملت فداکار ناچیز است!
• علت عدم پیشرفت به نظر شما در کنار گذاشتن و استفاده نکردن از کسانی که انقلاب کردند و این انقلاب را به ثمر نشاندند و استفاده از نظرات آنان نیست؟!
متاسفانه این حالت وجود دارد و در حد گسترده هم وجود دارد و این خود خلاف انصاف و خلاف عدالت است موجب ضایعات فراوان مادی و معنوی است و طرد نیروها و تجربه ها است و ذهن مردم و جوانانمان را نسبت به گذشته نظام و انقلاب بدبین می کند و نظام را زیر سئوال می برد زیرا گاهی نظام با آنها شناخته می شود و من از دستگاه ها اطلاع دارم و مواردی می شناسم که برخی بیکار نشستند زانوی غم بغل کرده و هرز می شوند کسی هم حالشان را نمی پرسد افرادی نیز هستند چندین کار و مسئولیت سنگینی را به عهده او گذاشته اند که طبیعتاً نمی توانند از عهده اش بربیایند همه کاره بیکار شده اند در واقع تنگ نظری و بی اعتمادی شدید در جامعه حاکم است و این موارد افراط و تفریط متاسفانه فراوان وجود دارد و آنچه که در عدالت و پیشرفت مهم است اعتدال و تعادل است رعایت اعتدال در تمام امور و کارها است که متاسفانه ما فاقد آن هستیم امور باید در دست افرادی باشد که بدگمان و تنگ نظر نیستند و معتدل هستند و دلشان به اندازه دل یک گنجشک نیست بلکه به اندازه دریاهاست اسلام می خواهد دنیا را بگیرد و همه مردم جهان مسلمان باشند باید دلهایمان را به همان وسعت دنیا توسعه دهیم و یکی از کارهایی که به این نظام تاکنون ضربه زده است تند روی ها و تنگ نظری و افراد تند رو و تنگ نظر است که از اوائل انقلاب وجود داشته است و به جای اینکه کمتر شود روز به روز بیشتر شده است ممکلت داری خویشتن داری و اعتدال می خواهد. در امور بین المللی و داخلی همگرایی می طلبد با عینک سیاه و دید تنگ و تاریک نتوان جهان را شناخت و در آن زندگی کرد و از علوم، تکنولوژی، مزایا و امکانات موجود در جهان استفاده کرده و پیش رفت خدا می داند که این جهان قابل استفاده است و باید از این جهان استفاده کنیم از علم، تکنولوژی و علومش و از دانشمندان خوبی که وجود دارند در خود آمریکا هم کسانی وجود دارند که علیه جنگ تظاهرات می کنند و فریاد صلح و دوستی سر می دهند و تجاوزات آمریکا و اسرائیل را محکوم می کنند. انسانهایی هستند مستقل که به هیچ جا وابسته نیستند و مخالف جنگ و مدافع حقوق بشر، عدالت خواه و صلح طلبند. حساب قدرتها و ابر قدرتها و کمیته های حقوق بشری آنها از اینها جدا است انسانهای بزرگ، خیرخواه و انسان دوستانه در جهان فراوان است چرا از این افکار و اندیشه های نهفته در جهان استفاده نکنیم و عینک سیاه به چشممان بزنیم جزء خود کسی را نبینیم باید از دنیا برای پیشرفت خودمان و کشورمان استفاده کنیم روایتی وجود دارد که می فرماید: «من كان الورع سجيّته و الافضال حليته انتصر من اعدائه بحسن الثّناء عليه و يحضن بالذّكر الجميل من وصول النّقص اليه» (امام حسن عسکری (ع) بحار الانوار: 407166) انسان عاقل و با تقوی کسی است که حتی از دشنمش به نفع خود و کشور و ملتش استفاده می کند با تعامل و معاشرت شایسته و گفتار نیک گرچه با تعریف و تمجید از دشمن! ما می توانیم با این روش سیاسی و مدیریتی معقول از همه جهان به نفع خود و به نفع اسلام و نظاممان استفاده کنیم. بدون اینکه اصول و ارزشهایمان را نادیده بگیریم منتهی باید اصول و ارزش ها را خوب تعریف کنیم تا خودمان اصول و ارزش نتراشیم و بدعت گذاری در دین نکنیم و دیگران به ضد اصول و ارزش ها متهم نسازیم مگر یک کشور هرچه هم قوی باشد در این عصر و زمان می تواند همه کارهایش را خودش به تنهایی انجام دهد و در همه عرصه ها پیشرفت کند باید از علم، صنعت، تجربه، تکنولوژی و پیشرفتهای حیرت انگیز جهان و از همه امکاناتشان به نفع خود و کشورمان استفاده کنیم و این خود، عقل، درایت و خویشتن داری می طلبد.
• چه احساس نیازی کردید که فرمودید حقوق بشر باید در حوزه های علمیه تدریس شود؟!
1- اول اینکه حقوق بشر حقوق انسانها و حقوق بندگان خدا است انسان و بنده خدا در اسلام حرمت و احترام دارند از حقوق و کرامت برخوردار است.
2- حقوق بشر از دیدگاه اسلام از همه اعلامیه های جهانی قویتر و وسیعتر است. حقوق بشری که در اعلامیه ها و میثاق های بین المللی آمده است صرفاً یک توصیه است ولی در اسلام پشتوانه اجرایی دارد با عنوان واجب و حرام بیان گردیده و قداست پیدا نموده است ظلم کردن، شکنجه نمودن، آزار، اذیت، توهین کردن به کسی و تجاوز به حقوق کسی در اسلام حرام است. احترام به دیگران، حفظ حقوق، حرمت، آبرو و کرامت بندگان خدا برای همه واجب است از نظر اسلام اگر کسی به کسی بدهکار باشد و وقت نماز همزمان با وقت بدهی رسیده باشد اول بدهی مردم ادا شود سپس به نماز پرداخته شود که اگر اول نماز بخوانی به عقیده بعضی از فقها نماز باطل است و به عقیده برخی دیگر نماز باطل نیست ولی گناه کرده ای زیرا در اسلام حقوق مردم از حق خدا مقدم است چون حق خدا فقط یک حق است ولی حق مردم دو حق است یعنی هم حق خداست و هم حق مردم است زیرا خداوند است که به رعایت حقوق مردم فرمان داده است نقض حقوق مردم، نقض فرمان خدا و تجاوز به حقوق اوست.
3- اگر بخواهیم اسلام را در جهان گسترش دهیم و دنیا در برابر اسلام سرتعظیم فرود آورد و با رفتارها و شعارهای حقوق بشر و بشر دوستانه و یا صلح، مهر، محبت و انسان دوستی میسر است اگر ما اسلام را در جهان چنین معرفی کنیم و آنرا با عمل و رفتار و گفتارمان در میان مردم جهان جا بیاندازیم هیچ قدرتی نمی تواند جلو نفوذ و گسترش اسلام را بگیرد ما فقط با این شعارهای بشر دوستانه و صلح طلبانه می توانیم پیش برویم و اسلام و نظام اسلامی را به جهان صادر کنیم و گسترش دهیم با توپ و تشر و دعوا نمی شود نه تنها نمی شود بلکه بی جهت نفرت و لجاجت ایجاد می کند با تمام نیرو به مقابله و مبارزه با آن بر می خیزند اصلاً به خود اجازه نمی دهند که در تعالیم، افکار و اندیشه های اسلام تفکر و تعقل کنند بدین جهت راه نفوذ و پیشرفت اسلام این شعارها و این روشهاست این پرچم ها باید در جهان بدست مسلمانان و به همت جمهوری اسلامی برافراشته شود و این شعارها باید از ملت اسلام و نظام اسلامی طنین انداز شود اگر در برابر این مفاهیم و شعارهای اسلام پسند، انسان پسند و دنیا پسند منفعل شویم به بهانه اینکه دیگران از این شعارها سوء استفاده کرده اند اگر پرچم حقوق بشر و انسان دوستی و صلح و صفا را ما بر دوش نکشیم و تحویل دیگران دهیم نمی توانیم در برابر کسانی که از حقوق بشر سوء استفاده می کنند بایستیم بدین جهت من از نظام اسلامی و از علما و دانشمندان اسلامی و از حوزه های علمیه و دانشگاه های اسلامی تقاضامندم به این موضوع توجه بیشتر مبذول دارند؟!
• معاونت فرهنگی تا چه حدی توانسته در دانشگاه سالم سازی و آگاه سازی انجام دهد؟!
نسبت به آنچه باید انجام شود کاری زیادی نشده است ولی نسبت به امکاناتی که وجود دارد کارهای مهم زیادی انجام گرفته است واقعاً تلاش می شود تلاش و فعالیت بسیار بالا و اثرگذار است و اگر این فعالیت ها نبود وضع خیلی بدتر از این می شد در شرایط فعلی وضع نسبتاً بد نیست ولی می توانست بهتر از این باشد به این نکته نیز باید توجه شود که مسأله ای به این مهمی و مسئولیت به این سنگینی را نباید تنها به عهده دانشگاه گذاشت و از آن توقع معجزه داشت. همه مسئولند امور مانند حلقات زنجیر بهم وصلند مسئولان دلسوز نظام باید امکانات بیشتری را در اختیار دانشگاه و جوانان بگذارند هیچ تفاوتی ندارد چه دانشگاه دولتی چه دانشگاه آزاد هر دو مربوط به نظام اسلامی و به جوانان این ملت و این کشورند.
• اگر در دانشگاه راه بروید و به یک دختر و پسر که مشغول صحبت با هم هستند مواجه شوید چه برخوردی با آنها می کنید؟!
در این گونه مورد هیچ برخوردی لازم نیست کسی حق ندارد تجسس در امور دیگران بکند چون محیط دانشگاه است دختر و پسر با هم درس می خوانند، کارهای فرهنگی انجام می دهند اگر چنین کنترل ها و مراقبت ها را بگذاریم خطر دارد ما باید به جوانانمان اعتماد کنیم و ما دو اصل داریم:
1) اصل محدودیت
2) اصل مصونیت
مصونیت اینست که محیط را سالم سازی کنیم و جوانانمان هم طوری تربیت کنیم که مصون از ابتذال و انحراف باشند و از اینکه فکر بد کنند و ارتباط ناسالم و آلوده برقرار نمایند بطور خودکار دور می گزینند البته شاید صد در صد نتوانیم به این نقطه ایده آل برسیم ولی این نوع مصونیت را می توان 90% ایجاد کرد.
اما مساله محدودیت: من نمی گویم اصلاً محدودیت نباشد محدودیت هم تا حدی و در مواردی لازم است ولی باید این محدودیت را به حداقل ضرورت برسانیم چون «الانسان حریص علی یمنع» انسان از نظر روحی نسبت به آنچه جلوگیری شود حریص تر می گردد و هر مقدار محدودیت ایجاد گردد ولع او افزایش پیدا می کند و یک روز منفجر می گردد پس در محدودیت باید به حداقل ضرورت اکتفا کنیم و بیشتر به اصل مصونیت بپردازیم و به قول شهید مطهری حجاب محدودیت نیست مصونیت است یعنی اصل در اسلام مصونیت است که محدودیت این است که ما باید در جوانانمان مصونیت ایجاد کنیم که به طور اتوماتیک و خود به خود از درون، خود را در لغزشگاهها کنترل کنند ما روی این موضوع کار نکردیم و آن مقدار که جوانان ما خوب و سالم اند بیشتر خود ساخته هستند. ما آنچنان کار زیادی برای آنها انجام نداده ایم به طور کلی به عقیده من همه مشکلات، نارسایی ها، دردسرها و عقب ماندگی ها که احیاناً وجود داشته باشد از عملکردها و مدیریت های ماست و همه نیکی ها، زیبایی ها و پیشرفت ها که وجود دارد از جوهره انقلاب و نظام اسلامی است زیرا جوهره نظام اسلامی، پیشرفت، فلاح، صلاح، رفاه و عدالت است که ما را تا اینجا رسانده است. مشکلات، نواقص و دردسرها نیز از عملکردها یا سیاستها و مدیریتهای ماست یعنی ما بیشتر عایق و مانع پیشرفت اسلام و نظام اسلامی هستیم و نقش بازدارندگی داریم نه عامل توسعه و پیشرفت و باید در کاره ا، عملکردها، سیاست ها و مدیریت هایمان تجدید نظر کنیم اشتباهات را جبران و ضعف ها را به قوت تبدیل کنیم تا بتوانیم به کارهای مهم در زمین مانده که از جمله آنها مساله جوانان و مصون سازی آنهاست برسیم. ان شاء الله.
.: RASEKHOON.NET:.