تاريخ : یک شنبه 23 اسفند 1388 | 7:46 PM | نويسنده : Mohammad ali Hajian
کتاب " ترمز را رها کن " نوشته برایان تریسی دارای 18بخش اصلی است که در زیر 9 بخش آن قرار داده شده است :
1-ترمز را رها کن
2- باورهایتان واقیعت پیدا میکنند
3-منحنی کارایی
4-ارزش هایتان را مشخص کنید
5-شما انسان برجسته ای هستید
6-ایده های کهنه را رها کنید
7-تجسم خلاق
8-مسئولیت کامل زندگی تان را بپذیرید
9-ردپای موفقیت را دنبال کنید
ترمز را رها کن
آیا شما افکارونظراتی درباره خودتان داریدکه ممکن است مانع شود به موفقیت های بزرگ برسید؟
اتفاقا"خیلی ها اینطور هستند.
در اینجا می اموزید چگونه باورهایی در خود ایجاد کنیدکه بتوانید از دام ایده های کاذب که جلوی پیشرفت شما را سد کرده اند نجات پیدا کنید.
لوییز هی در کتاب نفیس خود <<شما می توانید زندیتان را تصحیح کنید>>می گوید هر یک از ما احساس حقارت هایی داریم که نتیجه گیری<<من خوب نیستم>>منجر میشود.ما فکر می کنیم دیگران از ما بهتر هستند و ما قابلیت هایی را که لازم است تا به چیزهایبرسیم را نداریم.حتی اگر سخت تلاش کرده باشیم و به هدفهای ارزشمندی هم رسیده باشیم باز هم باور نداریم که ما حقیقتا"شایسته این موقیت ها هستیم.به همین دلیل هم اغلب اوقات واکنش هایی از خود نشان میدهیم که باعث میشود با دست خودمان جلوی موفقیت هایمان را بگیریم.
حقیقت این است که شما شما شایسته هستید به همه چیزهای خوبی که با استفاده از توانایی هایتان می توانید به انها برسید دست پیدا کنید.
غلبه بر موانع:
شما باید باورهایی را در خودتان ایجاد کنید و گسترش دهید که می توانند هر روز به طریقی به پیشرفت شما کمک کنند.مردان و زنانی که به موقیت های بزرگ میرسند افرادی معمولی هستند که توانسته اند توانایی ذهنی شان را انقدر گسترش دهند تا بر موانع غلبه کنند وتا رسیدن به هدف هایشان دست از تلاش بر ندارند .
مضرترین باورها <<باورهای محدود کننده>>نامیده می شوند,باور هایی که در مورد خودتان دارید و اغلب واقعیت ندارند ولی به هر حال مانع پیشرفتتان می شوند.
مثلا" باورهایی از قبیل <<من این هدف را نمی توانم به دست آورم چون تحصیلات کافی ندارم .>>
بهانه هایتان را زیر سوال ببرید:
جش بیلینگز,فکاهی نویس معروف می گوید :<<حقایقی که انسان از آن آگاه است رنج آور نیستند بلکه آنچه باعث رنج انسان می شود تصورات ذهنی او هستند که واقعیت ندارند.>>چیزهایی که شما در مورد خودتان و توانایی هایتان می دانید و حقیقت دارند رنج اور نیستند بلکه چیزهایی که در مورد خودتان به عنوان واقیعت فرض می کنید اما واقعیت ندارند باعث رنج و ناراحتی شما می شوند .
نقطه شروع برای ایجاد تحول در باورهایتان این است که ابتدا با شهامت تمام آنها را زیر سوال ببرید.پیش فرض های بنیادی تان را زیر سوال ببرید.از خودتان بپرسید:<<چه باورها و پیش فرض هایی در مورد خودم و شرایط زندگی ام ساخته ام ودارم می سازم که ممکن است درست نباشند؟>>
این یک واقعیت است که ما به توجیه ها ,بهانه هاو تصورات منفی که در مورد خودمان داریم دل میبندیم. ما عاشق دلیل هایی هستیم که می گوید پیشرفت نکنید.
نویسنده ای به نام ریچارد باخ می گوید <<اگر از محدودیت هایی که فکر می کنید دارید دفاع کنید,مطمِئن باشید که واقعیت عینی پیدا می کنند .>>بسیاری از اوقات ما دادستان محکمه ای می شویم که بر علیه خودمان است و سعی می کنیم با بحث و جدل به خودمان و دیگران ثابث کنیم .که محدودیت هایمان واقعیت خارجی دارند هر جه این باورها یا ایده ها نامعقول تر باشند و دلایل ضعیفتری برای توجیح انها داشته باشیم برای اثبات انها بیشتر پا فشاری می کنیم.
حقیقت تمام باورهایتان را زیر سوال ببرید و با عقل و منطق انها را تجزیه تحلیل کنید .تجسم کنید در یک زمینه خاص به موفقیت تان اطمینان کامل دارید .سپس طوری عمل کنید که گویی شکست خوردن در این زمینه ممکن نیست.
وقتی که بتوانید افکار باز دارنده را از ذهن تان بیرون کنید ,درست مثل این است که پایتان رااز روی ترمز برداشته باشید.فقط در این صورت است که می توانید وارد شاهراه پیشرفت شوید.
تمرین عملی :
1_ این واقعیت را بپزیرید که استعداد و توان شما در حوزه کاریتان از هیچ کس دیگری که تا به حال دیده اید کمتر نیست.اگر واقعا" بخواهید ,هیچ کاری نیست که نتوانید با موفقیت آن را به انچام برسانید.
2_ هر باور و ایده ای را که مانع پیشرفت شماست به مبارزه بطلبید .اگر توانایی فوق العاده ای در زمینه خاص داشته باشید چطور؟ آن وقت چه تحولی در زنگیتان ایجاد خواهد شد؟ 3_ بهانه تراشی ها را کناربگذارید .به جای اینکه به شکست فکر کنید ,در جهت پیشرفت بیشتر قدم بردارید.مدام درباره هدفتان فکر و صحبت کنید و سپس بلرای تحقق آن دست به کار شوید.
باورهایتان واقیعت پیدا میکنند
شاید قدرتمندترین عامل موقیت شما
باورهایتان نسبت به خودتان و پول باشد.
اصل باور میگوید:
((هر چیزی را در مورد خودتان عمیقا"باور داشته باشید
واقعیت پیدا می کند.))
باورهای انسان های موفق:
هر چیزی را کاملا"باور داشته باشید واقعیت پیدا می کند.ذهن ما به طور طبیعی جلوی ورود اطلاعاتی را که با باورهایمان هماهنگ نباشد سد می کند.یکی از یافته های ما این است که افراد موفق بهخودشان کاملا" اطمینان دارند و هرگز به شکست فکر نمی کنند.
تفکر مثبت در برابر خود اگاهی مثبت:
عمل شما همیشه به باورهایتان هماهنگ است.مهمترین و ارزشمندترین سیستم باورهایی که می توانید بسازید ایجاد یک ضمیر خود اگاه مثبت بر پایه این باور است که زسیدن به اهداف مالی دصدرصد ممکن است.این ذهن کامیاب را خودآگاهی مثبت می نامیم که در برابر تفکر مثبت قرار می گیرد.تفکر مثبت گاهی فقط به امید و آرزو محدود می شود اما خود آگاهی مثبت به این معناست که هر اتفاقی بیفتد شما باز هم به موفقیت خودتان اطمینان کامل دارید.
اساس نیروی اراده:
عامل دیکری که به باورهای شما مربوط می شود نیروی اراده است.ما می دانیم که نیروی اراده اساس تمام موفقیت هاست و بر اساس اعتماد به نفس واطمینان به توانایی در رسیدن به موفقیت و پیروز شدن بر همه موانع شکل می گیرد.نیروی اراده را می شود با پشتکار,تمرکز روی هدف ,مطالعه زندگی نامه افراد موفق,گوش دادن به برنامه های صوتی مناسب و خواندن مطالبی که درباره موفقیت دیگران نوشته شده پرورش داد.هر چه اطلاعات شما در باره موفقیت بیشتر باشد.نیروی اراده تان برای رفع موانع ومشکلات بیشتر می شود.
برنده موفقیت شوید:
به یاد داشته باشیدموفقیت به ندرت اتفاق می افتد.در طول زندگی یک نسل ,از هر صد نفر یک نفر ثروتمند می شود و فقط5 در صد ازآنها به استقلال مالی می رسند,یعنی شانس موفقیت 19 به یک است.بنابراین برای موفق شدن باید ذهن تان مدام به موفقیت فکر کند,باید فعالیت راشروع کنید و مدام کار کنید.فراموش نکنید هراقدامی به حساب می آید.
برای رسیدن به موقیت های بزرگ مصمم باشید:
برای کسی که بخواهد به موقیت های بزرگ برسد کنترل خود و انضباط فرذی بسیار ضروری است و از این دو کنترل افکار از همه مشکل تر است.ببینید ایا می توانید 24 ساعت فقط در باره آنچه دوست دارید فکر کنیدو صحبت کنید ودر باره چیزهایی که دوست ندارید اصلا"فکر نکنید؟با این کار متوجه می شوید که در حال حاضر واقعا"تا چه حد می توانید افکارتان را کنترل کنید.البته کار مشکلی است اما با تمرین به جایی می رسید که می توانید بیشتر اوقات فقط به هدف هایمورد نظرتان فکر کنید.این کار تحول بزرگی درزندگی تان ایجاد می کند و جهت زندگی تان را تغییرمی دهد.
تمرین عملی: 1_مدام جمله ها,تصاویر و افکاری را که با هدف هایتان سازگاری دارند را تکرارومرور کنید.هر چیزی را که مدام تکرار کنید به یک باور تبدیل می شود.
2_مدت 24ساعت فقط به چیزهایی که دوست داریدصحبت و فکر کنید . این کار را جزء هدفهایتان قراردهید . البته این یکی از مشکلترین کارهاست اما اگر موفق شوید ,در زندگیتان تحول بزرگی ایجاد میکنید.
منحنی کارایی
هر چه خودتان را بیشتر وادار به کار کردن مدام روی یک فعالیت کنید,
روی منحنی کارایی جلوتر می روید و
آن فعالیت را با کیفیت بهتر و سرعت بیشتری تمام می کنید.
ولی هر بار که کار را متوقف می کنید,کارایی تان پایین می اید
و روی منحنی کارایی به عقب بر می گردید
و در جایی قرار می گیرید
که قسمت های بعدی آن کار مشکل تر و وقت گیرتر می شود.
انضباط کلید موفقیت:
انضباط فردی این طورتعریف شده است :<<کار را در موعد مقرر انجام دهید,چه مایل به انجام آن باشید و چه نباشید.>>
به طور کلی موفقیتدر هر زمینه ای به میزان ریادی انضباط نیاز دارد.داشتن انضباط فردیو کنترل وتسلط بر خود از مهم ترین عناصر سازنده شخصیت و
عملکرد برتر است.
ازمایش واقعی نیروی اراده:
شروع فعالیتی که از اولویت بالایی برخوردار است و نیز پی گیری تا اتمام صددرصدآن,آزمایش واقعی برای شخصیت,نیروی اراده و پشتکارتان است.
در واقع پشتکار همان انضباط داشتن در کار است.هر چه برای انجام وظایف اصلی پشتکار بیشتری داشته باشید,از خودتان رضایت بیشتری پیدا می کنید و احترام بیشتری برای خودتان قائل هستید.با افزایش این عوامل انضباط داشتن برایتان آ؛سانترمی شودو به ترتیب باز هم پشتکار بیشتری پیدا می کنید.
روی مهمترین کار تمرکز کنید:
با تمرکز روی ارزشمندترین کار تا تمام کردن صددرصدآن,در حقیقت به شخصیت تان شکل می دهید و به انسان برتر تبدیل می شوید,انسانی که قوی تر,شایسته تر ودارای اعتماد به نفس بیشتری است.با این کاراحساس قدرت و کارایی بیشتری می کنید.
در خود اعتماد به نفس ایجاد کنید:
به این ترتیب احساس میکنید می توانید هر هدفی را تعیین کنید و سپس به ان برسید.سرنوشت تان در دست خودتان است و می بینید که مدام دارید از پلکان مارپیچ موفقیت فردی بالا مروید,همان چیزی که آینده شما را تضمین می کند.اساس موفقیت در این کار هم این است که هر لحظه ارزشمندترین و مهمترین کارتان را مشخص کنیدو با تمام نیرو به انجام ان بپردازید.
تمرین عملی:
پس از تعیین مهم ترین کار ,با تمرکز کامل و با پشتکار به انجام ان بپردازیدو تا تکمیل صددرصد ,کار را ادامه دهید.به این کار به عنوان آزمایش خودتان نگاه کنید و اینکه می خواهید بفهمید آیا می توانید اراده کنید که کاری را شروع کنید و تا تکمیل آن دست از کار نکشید؟پس از شروع ,به هیچ بهانه ای کار را ماوقف نکنید و ادامه دهید تا تمام شود.
ارزش هایتان را مشخص کنید
ارزشهای شما کدامند؟
فکر می کنید شخصیت تان نشان دهنده پای بند بودن شما به چه ارزش هایی است؟
چه اصولی پایه و اساس زندگی تان را تشکیل می دهند؟
باور های اصلی شما کدامند؟چه صفات برجسته ای الهام بخش شماست که وقتی انها را در دیگران می بینید احترام و تحسین تان را برمی انگیزد؟
چه رفتارهایی را دوست ندارید؟برای چه ارزش هایی حاضر به فداکاری,تحمل رنج ویا حتی قبول مرگ هستید؟
اینها پرسش هایی هستند که فقط سه در صد از مردم از خودشان می پرسند و همین اقلیت کوچک هستند که هر جامعهای را به پیش می برند.
ارزش های اصلی تان را بنویسید:
چند سال پیش وقتی برای اولین بار ارزش هایی را که برایم مهم بود لیست کردم,متوجه شدم که 163خصوصیت انسانی را که از نظر من ارزشمند بودند در لیست اورده ام .در واقع همه صفات مثبت و بر جسته ای که می شوددر فرهنگ لغت پیدا کرد در این لیست امده بود. من با همه آنها موافق بودم. آنها را مهم می دانستم و دوست داشتم همه این ویژگی ها را داشته باشم.
فقط روی چند ویژگی اصلی تمرکز کنید:
ولی واقعیت این بود که یاد گرفتن و یا بهبود حتی یکی از این صفات کار بسیار دشواری بود.چه رسد به اموختن بسیاری از انها.بنابراین تصمیم گرفتم روی چند ارزش اخلاقی و یا اجتماعی که برایم ممکن بود متمرکز شوم. برای این کار ابتدا پنج ارزش را که از نظر من مهم ترین بودند مشخص کردم و از این طریق توانستم کار را شروع کنم و در پرورش ویژگی های خوب اخلاقی به پیشرفت هایی برسم.
پنج ارزش اصلی خود را مشخص کنید:
شما هم می توانید همین کار را بکنید,یعنی پنج تا از ارزش های انسانی را که معتقدید مهم ترین هستند انتخاب کنید و انها را روی کاغذ بنویسید. سپس انها را به ترتیب اولویت مرتب کنید:از نظر شما کدامیک از این پنج ارزش از بقیه مهم تر یا شماره یک است ؟ کدامیک شماره دو است ؟ کدام شماره سه و...؟
تصمیم های بهتری بگیرید:هر انتخاب یا تصمیمی که در زندگی می گیرید بر مبنای ارزش های شماست . هر وقت در مورد موضوعی چند انتخاب دارید و می خواهید از بین انها یکی را برگزینید,همیشه موردی را انتخاب می کنید که بر اساس الویت بندی ارزش هایتان از همه مهم تر است.چون در هر لحظه فقط
می شود یک کار را انجام داد, کاری که در حال حاضر دارید انجام میدهید دقیقا" نشان دهنده این است که از نظر شما و با توجه بهارزش هایتان این مهم ترین کار است .بنابراین می بینید که نقطه شروع یک برنامه ریزی فردی و مدبرانه اولویت بندی ارزش هایتان است.فقط هنگامی می توانید برای فعالیت های زندگی تان به خوبی بر نامه ر یزی و انها را سازماندهی کنید که ارزش هایتان را مشخص و انها را اولویت بندی کرده باشید.
تمرین عملی : 1_باورهای اصلی و اصول محوری خود را مشخص کنید. انها را بنویسید و زندگی فعلی تان را با این ارزش ها مقایسه کنید.چه نتیجه ای می گیرید؟
2_ارزش هایی را که لیست کرده اید بر اساس اهمیت اولویت بندی کنید : کدامیک شماره یک است ؟ کدام شماره دو؟ و الی اخر. آیا امکانات و انتخاب های فعلی تان با اولویت بندی که برای ارزش هایتان مشخص کرده اید مطابقت دارد؟
شما انسان برجسته ای هستید
همه میخواهند از نظر جسمی سالم باشند
ولی باید از نظر ذهنی هم سالم باشیم.
چیزی که نشان میدهد شما واقعا"ذهن سالمی دارید میزان خوشبینی شما نسبت به خودتان وزندگیتان است.
در این بخش می آموزید افکارخود را بشکل خاصی کنترل کنید تا بتوانید علیرغم هر اتفاقی که برایتان می افتدهمیشه درباره خودتان و شرایطی که در آن قرار دارید احساس خوبی داشته باشید.
واکنش ها و پاسخ هایتان را کنترل کنید:
بین واکنش های افراد خوش بین وبدبین ,سه تفاوت عمده وجود دارد.
اول اینکه انسان خوش بین شکست را موقتی ولی فرد بدبین آن را دائمی میداند.فرد خوش بین واقعه ای نا خوشایند,
مانند لغو یک سفارش خرید یا شکست در یک مورد فروش را یک اتفاق موقتی میداند که با آنچه قرار است در
آینده برایش پیش بیاید ارتباطی ندارد در حالی که فرد بدبین این شکست را دائمی و جزئی از زندگی وسرنوشتش به حساب می آورد.
مشکل را تعمیم ندهید:
دومین تفاوت این است که انسان خوش بین به مشکل به عنوان یک مورد خاص وجدا ازسایر جنبه های زندگیش نگاه میکند درصورتی که وقتی برای فردن بدبین مشکلی پیش می آید,این مسئله روی تمام زمینه های زندگی اش تاثیر میگذارد.
وقتی برای فرد خوش بین در یکی از جنبه های زندگی مشکلی پیش میآید,او این اتفاق را فقط پیش آمدی مربوط به همان زمینه می بیند و اجازه نمیدهد سایر امور جاری زندگیش تحت تاثیر آن قرار بگیرد.
شکست ها را موقتی بدانید:
برای مثال شما امید وار هستید فلان اتفاق بیفتد ولی نمی افتد.اگر شما این را پیشامدی بدانیدکه به هر حال در کار و طول زندگی پیش میآید ,شما یک فرد خوش بین هستید. در حالی که از نظر آدم بدبین نومیدی ها وشکست ها فراگیر هستند,یعنی آنها نشانه مشکل یا کمبودی هستند که در همه زمینه های زندگی تاثیر می گذارند.
شکست ها را شخصی در نظر نگیرید:
سومین تفاوت این است که فرد خوش بین وقایع را معلول عوامل خارجی میداند ولی فرد بدبین آنها را به خودش نسبت میدهد.
هنگامی که اتفاق ناگواری می افتد ,فرد خوش بین آن را نتیجه عوامل خارجی میداند که روی آنهانفوذی ندارد.
مثلا" اگر در ترافیک راننده ای به حق اوتجاوز کند به جای عصبانی شدن به آن اهمیت زیادی نمیدهد و می گوید:حتما"از چیزی ناراحت است.
برعکس فرد بدبین تمایل دارد همه چیز را شخصی ببیند.برای مثال وقتی در ترافیک کسی به حق او تجاوز کند,طوری برخورد میکند مثل اینکه آنراننده واقعا"قصد داشته اورا ناراحت وعصبانی کند.
آرام وبی طرف باشید:
نشانه شخص بالغ ,پویا واهل عمل اینست که در کشاکش فعالیت های روزانه بی طرف و خونسرد باقی بماند. او میتواند با گفتگوهای مثبت وخوش بینانه ای که با خودش دارد ذهنش را آرام ,روشن وکاملا" تحت کنترل نگهدارد. انسان معقول نسبت به انسانی که از نظر شخصیتی کاملا" رشد نکرده آرام تر وخردمندتر است ودرک واقع بینانه تری نسبت به وقایع داردو کمتر احساساتی برخورد میکند.
در نتیجه روی محیط و اطرافیان نفوذ وکنترل بیشتری دارد و خیلی کمتر احتمال داردعصبانی,ناراحت و یا مضطرب شود.
دید بلند مدت داشته باشید:
شکست های اجتناب ناپذیر را موقتی,موردی ومعلول عوامل خارجی بدانید. یک پیشامد نامطلوب را اتفاق مستقلی بدانید که ارتباطی با سایر وقایع احتمالی ندارد ومعلول عواملی است که کنترل زیادی روی آنها ندارید.
هرگز اتفاقات منفی را دائمی ,فراگیر ویا نشانه بی کفایتی خودتان به حساب نیاورید.اراده کنید از این به بعد در هر شرایطی مانند یک انسان خوش بین فکر کنید.ممکن است نتوانید کنترلی رویوقایع داشته باشید اما می توانید واکنش تان را نسبت به پیشامد ها کنترل کنید.
تمرین عملی:
آن قدرها هم که شما فکر میکنید مهم نیستند. 1- مرتب به خودتان یادآوری کنید که موانع وشکست ها موقتی هستند ,به زودی می گذرند و اینگونه اتفاق ها
2- هرمشکلی را موردی خاص تلقی کنید که ربطی به سایر وقایع زندگی تان ندارد و بخشی از هیچ روندی نیست. با مشکل روبرو شوید وبه حل آن بپردازید اما نگذارید سایر جنبه های زندگی تان را تحت تاثیر قرار دهد.
3- متوجه باشید موقعی که مشکلی پیش می آید معمولا"یک سری عوامل ووقایع خارجی علت به وجود آمدن ان هستند.
به خودتان بگویید:وقتی بیماری قابل درمان نیست ,باید با آن مدارا کرد.سپس برگردید سر وقت فکر کردن درباره
هدف هایتان وبه آنها بپردازید.
ارزش هایتان را مشخص کنید
ارزشهای شما کدامند؟
فکر می کنید شخصیت تان نشان دهنده پای بند بودن شما به چه ارزش هایی است؟
چه اصولی پایه و اساس زندگی تان را تشکیل می دهند؟
باور های اصلی شما کدامند؟چه صفات برجسته ای الهام بخش شماست که وقتی انها را در دیگران می بینید احترام و تحسین تان را برمی انگیزد؟
چه رفتارهایی را دوست ندارید؟برای چه ارزش هایی حاضر به فداکاری,تحمل رنج ویا حتی قبول مرگ هستید؟
اینها پرسش هایی هستند که فقط سه در صد از مردم از خودشان می پرسند و همین اقلیت کوچک هستند که هر جامعهای را به پیش می برند.
ارزش های اصلی تان را بنویسید:
چند سال پیش وقتی برای اولین بار ارزش هایی را که برایم مهم بود لیست کردم,متوجه شدم که 163خصوصیت انسانی را که از نظر من ارزشمند بودند در لیست اورده ام .در واقع همه صفات مثبت و بر جسته ای که می شوددر فرهنگ لغت پیدا کرد در این لیست امده بود. من با همه آنها موافق بودم. آنها را مهم می دانستم و دوست داشتم همه این ویژگی ها را داشته باشم.
فقط روی چند ویژگی اصلی تمرکز کنید:
ولی واقعیت این بود که یاد گرفتن و یا بهبود حتی یکی از این صفات کار بسیار دشواری بود.چه رسد به اموختن بسیاری از انها.بنابراین تصمیم گرفتم روی چند ارزش اخلاقی و یا اجتماعی که برایم ممکن بود متمرکز شوم. برای این کار ابتدا پنج ارزش را که از نظر من مهم ترین بودند مشخص کردم و از این طریق توانستم کار را شروع کنم و در پرورش ویژگی های خوب اخلاقی به پیشرفت هایی برسم.
پنج ارزش اصلی خود را مشخص کنید:
شما هم می توانید همین کار را بکنید,یعنی پنج تا از ارزش های انسانی را که معتقدید مهم ترین هستند انتخاب کنید و انها را روی کاغذ بنویسید. سپس انها را به ترتیب اولویت مرتب کنید:از نظر شما کدامیک از این پنج ارزش از بقیه مهم تر یا شماره یک است ؟ کدامیک شماره دو است ؟ کدام شماره سه و...؟
تصمیم های بهتری بگیرید:هر انتخاب یا تصمیمی که در زندگی می گیرید بر مبنای ارزش های شماست . هر وقت در مورد موضوعی چند انتخاب دارید و می خواهید از بین انها یکی را برگزینید,همیشه موردی را انتخاب می کنید که بر اساس الویت بندی ارزش هایتان از همه مهم تر است.چون در هر لحظه فقط
می شود یک کار را انجام داد, کاری که در حال حاضر دارید انجام میدهید دقیقا" نشان دهنده این است که از نظر شما و با توجه بهارزش هایتان این مهم ترین کار است .بنابراین می بینید که نقطه شروع یک برنامه ریزی فردی و مدبرانه اولویت بندی ارزش هایتان است.فقط هنگامی می توانید برای فعالیت های زندگی تان به خوبی بر نامه ر یزی و انها را سازماندهی کنید که ارزش هایتان را مشخص و انها را اولویت بندی کرده باشید.
تمرین عملی : 1_باورهای اصلی و اصول محوری خود را مشخص کنید. انها را بنویسید و زندگی فعلی تان را با این ارزش ها مقایسه کنید.چه نتیجه ای می گیرید؟
2_ارزش هایی را که لیست کرده اید بر اساس اهمیت اولویت بندی کنید : کدامیک شماره یک است ؟ کدام شماره دو؟ و الی اخر. آیا امکانات و انتخاب های فعلی تان با اولویت بندی که برای ارزش هایتان مشخص کرده اید مطابقت دارد؟
ایده های کهنه را رها کنید
جان استوارت میل,نویسنده بزرگ ,می گوید:
((در زندگی حقایق زیادی هست که تا زمانی که شخصا"تجربه نکنیم
نمی توانیم آنها را کاملا"درک کنیم.))
انسان های خلاق ذهنی روان,انعطاف پذیر و سازگار دارند.
در اینجا سه اصل مهم را که این افراد همیشه مد نظر دارند
و چراغ راه زندگی شان است توضیح می دهیم.
شما هم می توانید با تجربه فردی به حقیقت آنها پی ببرید.
قبول کنید اشتباه کرده اید.
اولین اصلی را که انسان های موفق و خلاق به آن پای بند هستند
این است : ((هر وقت اشتباهکردم,به اشتباهم اعتراف می کنم.))
بسیاری از مردم آن قدر برایشانمهم است کهحق با آنها باشد که تمام
نیرو و ذهن شان را صرف بلوف زدن,مقصر شناختن دیگران,تکذیب
کردن و پنهان کردن اطلاعاتی می کنند که نظرآنها را رد می کند.
اگر اشتباهکرده اید , قبول کنید که اشتباه کرده اید و به حل مشکل و
ادامه کار بپردازید.
شهامت داشته باشید:
دومین گفته آنها این است: <<افراد غیرخلاق فکر می کنند اعتراف
کردن به اشتباه ,نشانه ضعف است,در حالی که بر عکس ,این کار
نشانه بلوغ فکری , قدرت و منحصر به فرد بودن شخصیت است.یادمان
باشد همه ما هر روز اشتباهاتی می کنیم.>>
انعطاف پذیر باشید:
سومین حرفی که آنها به راحتی به زبان می آورند این است
:<<تصمیم عوض شد.>> بسیاری از مواقع مردم خود را گرفتار شرایط
نا مناسب می کنند و حاضر نیستند از این وضعیت نجات پیدا کنند
فقط به این دلیل که نمی خواهند و یا می ترسند اقرارکنند که تصمیم
شان عوض شده.
جلوی ضرر را بگیرید:
اگر اطلاعات جدیدی دریافت کردید و یا فهمیدید که تصمیم قبلی
درست نبوده, بپذیرید که تغییر عقیده داده اید و اجازه ندهید کسی یا
چیزی شما را تحت فشار قرار دهد و نگذارد به جلو حرکت کنید. اگر
تصمیمی در جهت منافع شما نیست , با شهامت تصمیم جدید را
دنبال کنید و جلوی ضرر را بگیرید.
تمرین عملی:
1_اقرار کنید که انسان کاملی نیستید و مدام اشتباه میکنید .این کار
از نشانه های یک انسان هوشمند و با شهامت است.
2_همیشه آماده باشید که با در یافت اطلاعات جدید تصمیم ها یتان
را مرور کنید و اگر لازم است آنها را تغییر دهید.بیشتر دانشی که امروز
درباره حوزه کاری تان دارید طی چند سال آینده به کلی تغییر خواهد
کرد. پس اولین نفری باشید که اطلاعات جدید به دست می آورید و
مطابق آن تصمیم می گیرید.
تجسم خلاق
تجسم خلاق مانند نفس کشیدن
حق طبیعی شماست.
با استفاده از این نیرو
توانایی های بالقوه نامحدودی
در اختیارتان قرار می گیرد.
از نیروی خلاقیت تان استفاده کنید:
تجسم خلاق شکل متعالی تری از قوه تخیل است که در آن الهامات نقش مهم تری دارند.
تجسم خلاقیعنی توانایی پیدا کردن ایده هاواندیشه های کاملا"جدید ومتفاوت برای حل مشکلات و رسیدن به اهداف.این نوع تجسم بالاترین شکل تخیل است و عامل همه مرزشکنی ها در علوم ,تکنولوژی , هنر و موسیقی , ادبیات و پزشکی است .د رهمه دوران موفق ترین مردان و زنان آنهایی بوده اند که به عمد و مدام از این منبع خلاق استفاده کرده اند. شما هم می توانید این کار را بکنید , به شرطی که روش آنرا یاد بگیرید.
نیروی تجسم خلاق تان را پرورش دهید:
تجسم خلاق منبع همه الهامات , تخیلات, بصیرت و ادراکات جدید نسبت به موضوعات و مشکلات پیچیده است. با رشد و پرورش این نیرو می توانید ظرف یک یا دو سال به اندازه ده تا بیست سال یک انسان معمولی پیشرفت کنید.این نیروی خلاق مانند عضله است, هر چه بیشتر از آن استفاده کنید و به آن اعتماد کنید قوی تر می شود و سریع تر عمل می کند. افرادی که انرژی خلاق خود را به خوبی تقویت می کنند به جایی می رسند کهمی توانند در هر وضعیتی به الهامات و ندای درونی شان کاملا" اعتماد کنند و از آن راهنمایی بگیرید.آنها هرگز دست به کاری نمی زنند و یا حرفی نمی زنند مگر اینکه نیروی درونی شان آن را تایید کند.آنها اطمینان دارند که این انرژی و الهام درونی همیشه پاسخ صحیح را به موقع در اختیاشان می گذارد.
هر روز هدف هایتان را مجسم کنید:
الهامات و نیروی خلاق درون را می شود به کانالی تشبیه کرد که مستقیما" به یکمنبع خردمند و هوشمند دسترسی دارد, خردی که ماورای ذهن خود آگاه است . ذهن ناخودآگاه بهاین منبع دسترسی دارد و خودبه وسیله افکار و باورهایی که درذهن خود آگاه وجود دارد کنترل میشود.هر چه بیشتربه تاییدو تجسم هدف ها بپردازید, انعکاس آنها در ذهن ناخود آگاه آسان تر میشود و در نتیجه الهامات یا تخیلات خلاق بهتر وسریع تر فعال می شوند. افراد موفق, موثر و خوشبخت کسانی هستند که با این نیروی خلاق درونی شان ارتباط دارندومدام به راهنمایی های آن عمل می کنندو به ندرت مرتکب اشتباه می شوند.
اغلب برایتان پیش آمده که درموقعیت های اداری یا اجتماعی احساس کرده اید که نیرویی درونی شما را وادار به صحبت یا سکوت کرده است و بعد معلوم شده که این کارتان کاملا" به جا بوده است . اگربه گذشته برگردید, می بینید که هدایت درونی شما همیشه درست تر از هر فکری بوده که به ذهن خودآگاه تان خطور کرده است.
همه نویسندگان , آهنگ سازان, نقاشان و دانشمندان بزرگ خود را عادت داده اند که به این نیروی درونی توجه کنند. شما هم به اندازه این انسان های هوشمند به این منبع خلاق دسترسی دارید.
تمرین عملی:
1_مرتب و ترجیحا"هر روز این تمرین را انجامدهید:تنها و در سکوت و آرامش کامل بنشینید و از نیروی خلاق تان بخواهید که شما را راهنمایی کند.
2_به هر راهنمایی و توصیه ای که ایننیروی درونی به شما می کند عمل کنید . در هر شرایطی قرار می گیرید , به ارامی به صحبت دیگران گوش بدهید و فقط حرفی را بزنید یا کاری را بکنید که کانلا" احساس راحتی و آرامش می کنید.
3_مدام هدف هایتان را طوری در ذهن مجسم و آنها را تایید کنید گویی که قبلا" به همه آنها رسیده اید .
با این کار تجسم خلاق وندای درونی تان به نحو شگفت انگیزی فعال تر می شود. امتحان کنید
مسئولیت کامل زندگی تان را بپذیرید
نقطه شروع بلوغ فکری
درک عمیق این نکته است:
((هیچکس به نجات شما نخواهد آمد))
مسئولیت کامل کسی که هستید
و کسی که خواهید شد با خودتان است.
مسئولیت را به عهده بگیرید:
این زندگی محل تمرین زندگی دیگری نیست بلکه خود زندگی و واقعیت محض است.بازی اصلی شروع شده وزمان به سرعت می گذرد.همه تصمیم هایی که تا این لحظه گرفته اید و نگرفته اید.کارهایی که کرده ایدو نکرده اید با هم جمع شده وزندگی فعلی تان را به وجود آورده است.اگر بخواهید تغییری در وضعیت آینده بدهید, باید کار را از همین حالا شروع کنید.باید مسئولیت کامل خودتان و زندگی تان را بپذیریدو تغییراتی را که لازم می دانید ایجاد کنید چون هیچ چیز به خودی خود تغییر
نمی کند.
تصمیم بگیرید:
موفقیت به معنی مدیریت فردی , مدیریت زمان و مدیریت زندگی است . مدیریت خود یعنی در دست گرفتن محکم فرمان زندگی و سپس هدایت خود به سمت مطلوب .کنفوسین می گوید:
((اگر مسیری را که دارید می روید عوض نکنید , احتمالا"به جایی که به عنوان مقصد در نظر گرفته اید خواهید رسید.)) برای هر زن یا مرد موفقی پیش آمده که در زندگی با تصمیم قاطع راه یا هدفش را انتخاب کرده و سپس برای رسیدن به آن آگاهانه به پیش رفته است . شما هم می توانید این کار را بکنید.
مجموعه ای از خصوصیات:
یکی از مفیدترین ایده هایی که آموخته ام این است که همیشه خودم و شخصیتم را به صورت مجموعه ای از ویژگی ها ببینم , یعنی به جای اینکه خودم را براساس حرفه ای که دارم یا کاری که می کنم ارزیابی کنم , خودم را به طور کلی و با تمام ویژگی ها و جنبه های مختلفی که دارم ارزیابی می کنم . معمولا"ما خودمان را با کارمان یا چیزی که در حال حاضر بیشتر وقتمان صرف آن می شود یکیمی بینیم . موقعی که با کسی ملاقات می کنیم , حتی در ایستگاه اتوبوس ,خودمان را با شغل مان یکی می کنیم و به این صورت خودمان را معرفی می کنیم :<<من فروشنده , مدیر یا... هستم.>>یا<<در اداره ...کار می کنم و شغلم ... است.>>چون ما تبدیل به همانی می شویم که درباره اش فکر می کنیم, هر چه بیشتر خودمان را از طریق شغل مان معرفی کنیم ,بیشتر باورمان می شود که شخصیت ما همان کار یا حرفه ماست. شاید به همین دلیل است که افرادی که بیکار یا اخراج می شوند دچار شوکیا مشکلات شدید روانی می شوند و درست مثل کسانی می شوند که هویت شان را از دست داده اند. ممکن است شما هم چنین حالتی را تجربه کرده باشید . واقعیت این است که شخصیت شما همان کار یا حرفه ای که دارید نیست بلکه مجموعه ای از ویژگی های مختلف است که شخصیت شما را شکل می دهد . ترکیب ویژگی های شما ترکیبی خاص و منحصر به فرد است و همین باعث شده که انسانی یگانه و
برجسته باشید, انسانی که نسبت به هر کسی که تا کنون به دنیا آمده یا خواهد آمد متفاوت است. شما دامنه وسیع و گوناگونی از تجربه های مثبت و منفی را پشت سر گذاشته اید , تحصیل کرده اید و از سایر شغل ها و سایر فعالیت های خود چیز های زیادی یاد گرفته اید.
شما یگانه هستید:
شما هوش و ذکاوت بی نظیری دارید که از قسمت اعظم آن هنوز کامل استفاده نکرده اید . شما مهارت هایی دارید که با سخت کوشی , انضباط وتمرین به دست آورده اید. شما با استعداد و توانی هایی به دنیا آمده اید که انجام کارهای بهخصوصی برایتان آسان است . شما انرژی, همت بلند , هدف ها و فرصت هایی برای رسیدن به موفقیت دارید. شما فلسفه زندگی , نظرها و بینش های خاص خودتان را دارید و همین است که از شما انسانی استثنایی می سازد . تا کنون در آمریکا بینش از 22000شغل مختلف شناسایی شده است . اگر شما مهارت های کوچک و بزرگ و مختلفی را که دارید جمع بندی کنید , خواهید دید که احتمالا" می توانید صدها شغل مختلف را در سازمان ها و صنایع گوناگون به بهترین وجه انجام دهید.
تمرین عملی:
1_تصمیم بگیرید چه کاری را می خواهید انجام دهید سپس آن را شروع کنید . 2_خودتان را بر اساس استعدادها و توانایی های منحصر به فرد تان ببینید ,نه شغلی که دارید. 3_خودتان را ترکیب شگفت انگیزی از ویژگی ها و توانایی هایی ببینید که با استفاده از آنها می توانید مشاغل زیادی را به خوبی انجام دهید.
ردپای موفقیت را دنبال کنید
سال ها پیش وقتی در جستجوی رموز موفقیت بودم ,
به اصل جالبی برخوردمک
((موفقیت از خود ردپا به جا می گذارد.))
انسان عاقلی که مدت 50 سال درباره موفقیت مطالعه کرده به این
نتیجه رسیده که بزرگترین رمز موفقیت این است :
((موفقیت را از انسان های موفق یاد بگیرید.))
از دیگر افراد موفق یاد بگیرید:
اگر می خواهید در هر زمینه ای به موفقیت های بزرگ برسید, ببینید افراد موفق در آن زمینه چه کرده و می کنند , شما هم همان کار را بکنید تا به نتایج مشابه برسید. پس از مطالعه مصاحبه ها , سخنرانی ها و زندگی نامه های زنان و مردان موفق به این نتیجه رسیده ام که همه آنها یک صفت مشترک دارند: آنها فوق العاده منظمند . یعنی از وقت شان خیلی خوب استفاده می کنند , کار ایی بسیار بالایی دارند و در مقایسه با افراد عادی در مدت زمان مساوی کارهای بسیار بیشتری انجام می دهند.
موثر و کار آمد باشید:
افراد موفق هم موثرندوهم کارآمد . آنها کارهای درست را به درستی انجام می دهند و مدام در جستجوی راه هایی برای بهبود کیفیت و کمیت کارهایشان هستند . در نتیجه مجودشان برای سازمان خیلی موثرتر از دیگران وحقوق شان هم بسیار بالاتر است.
تمرین عملی :
1_همین امروز یک برنامه مطالعاتی برای یاد گرفتن از افراد موفق در حوزه کاری خودتان تنظیم کنید . این برنامه می تواند جلوی سال ها کار سخت و طاقت فرسا را بگیرد. 2_ببینید مهمترین کاری که باید انجام دهید چیست و سپس تصمیم بگیرید چطور ان را انجام دهید.
.: RASEKHOON.NET:.