تاريخ : پنج شنبه 12 فروردین 1389  | 1:38 AM | نويسنده : Mohammad ali Hajian

سيزده به در، جشن هم پيوستگی با طبيعت و نماياندن اين پيمان است.
جشن ِ به آب سپاری سبزه‌های نوروزی به آب روان، که نمايانگر ِ روان و همخوان شدن مردمان فرهنگ مند پشته ايران با آب و هوا و خاک و فروغ ِ جان بخش می باشد.
جشن پيوند و نو کردن پيمان ِ همه ساله با گل گياه و سبزه گره ‌زنی.

سيزده به در:
می گوييم نوشته ها و برجا مانده های ِ چندانی در دست نداريم که پيشينه سيزده به در را در دسترسِ مان بگذارد و شور بختانه اين درست است.
اما چرا در دست نداريم؟
زيرا آن چه را که داشتيم پاره پاره کردند و سوزاندند به جز از آن چه که در سينه ها و ياد ها سپرده شده بودند. سرودهايی بودند که مردمان آن ها را از بر داشتند (مانند سرودهای زرتشت) و يا اسکندر گجستک در هنگام يورش به ايران به پيشنهاد ِ استادش ارستو با خود به مقدونيه و يونان برده بود و يا در پژوهش های باستان شناسی به دست آمدند.

بنا بر آن چه آمد جای ِ پای ِ سيزده به در را در هنگام سرافرازی ايران و ايرانی در دست نداريم. اما اينکه شايد اين جشن و سنت خوش آيند در پيش از اسلام نبوده است چندان پذيرفتنی نيست. چرا که اين جشن را به گونه های ديگری در جا به جای پشته يا فلات ايران می يابيم و می بينيم.
برای نمونه:

سيزده به در در افغانستان و تاجيکستان:

در جاهای ِ گوناگون ِ افغانستان و همچنين تاجيکستان از نخستين و تا گاه تا چهارمين هفته ی پس از نوروز را با همان چهره ای که ايرانيان امروزی سيزده به در را برگزار می کنند به دشت و هامون می روند و در کنار يکديگر و با همياری و همدلی و هماهنگی به جشن و شادی می پردازند و ... سبزه نيز گره می زنند.
در همه جای افغانستان به دنبال جشن چارشنبه سوری که در چهارشنبه ی پايانی سال برگزار می شود چارشنبه نخستين سال را به جشن می نشينند درست به مانند سيزده به در نزد ايرانيان امروزی، اگر جه نام آن سيزده به در نيست.
در جاهايی از افغانستان همچون کابل، اما تا چهار هفته پس از نوروز نيز به دشت و هامون و بهگفته خودشان گل گشت رفتن دنبال می شود. اين چها بار در چهار هفته ی آغازين سال نو را شايد در گذشته چارشنبه بر گزار می کردند ولی در سال های ِ نزديک ِ گذشته در روز ِ آدينه يا جمعه، چرا که روز آسودگی و تعطيلی است و همه به آسانی می توانند به آن به پيوندند.
با گفته نماند که آنان می گويند به سبزه گره زدن و يا اينکه به سبزه لگد کردن می رويم. (برداشتی ازپژوهش های دکتر اکرم عثمان).

بنا برآنچه خوانديد سيزده و يا به گل گشت رفتن آيينی کهن و ريشه دار در فرهنگِ کهن ِ پشته ايران می تواند باشد و نمی تواند آيينی تازه به شمار آيد.

نحسی شماره ی سيزده :

به شماره سيزده که هيچ شماره و آوايی در نزد مردمان پشته ايران بد و بدشگون و يا نحس نبوده است. اين نحسی چارشنبه ها و يا شماره سيزده پيش کشی است تازی و عربی که اميد است اندک اندک از ميان باورهای مردم ما ناپديد گردد.
آورده اند که در يونان کهن، يک بار رود نيل بيش از پيش خروشيد و خانه و آبادی يونانيان آن زمان را از ميان برد. يونانيان بنا بر باورهاشان دست به قربانی زدند و خون ِ چه چهارپايان و انسان هايی را که برای خوشنودی خدايان نريختند. اما رود همچنان می خروشيد و ويرانی به بار می آورد. گروه دانايان و گردانندگان گفتند که اينک بايد خدايی را قربانی کرد. در آن هنگام برای هر خدايی يک نمودی انسانی نيز بر می گزيدند. به همين نيز هنگامی که گفتند خدايی بايد قربانی شود، يعنی نمود آن خدا بايد قربانی شود. برای اينکه خدای قربانی شونده را برگزينند گفتند نخستين خدايی که به درون بيايد خدای قربانی شونده است. چنان شد که خدای سيزدهم نخستين کسی بود که پا به درون گذاشت و ...
پس از آن رويداد، هيچ کس ديگر نمايندگی خدای سيزدهم را نپذيرفت و شماره سيزده نيز در نزد يونانيان بد شگون و نحس بر شمرده شد. (دکتر ونديداد گلشنی).
در دبی ديدم که در آسان سرهاشان (آسانسور) شماره 12 دارند و سپس 14. چرا که آنان 13 را نحس و بدشگون می دانند.
شنيدم که چينيان شناره 13 را دوست هم دارند و کوشش می کنند برای نمونه خانه ی 13 پنجره و ... داشته باشند.
ما ايرانيان بنا بر فرهنگ ِ پر باری که برايمان به ارمغان نهاده اند. هيچ شماره و آوايی را بد شگون و نحس بر نمی شماريم و اميدوارم که اين باور ِ به دور از خرد و انديشه از ميان باورهای مردمان ايران زمين و هر خردمندی رخت بر بندد.


برگزاری سيزده:

يکی دو روز به سيزده مانده، خانواده ها با ياری ِ يکديگر ناهار و خوراکی های روز سيزده را فراهم می آورند و پس از به آب سپردن سبزه هاشان که نمود پيوستن به طبيعت می باشد به جشن و شادی و بازی می پردازند.
دخدران جوان سبزه گره می زنند و زير لب و يا با دوستانشان می خوانند:

سيزده بدر

 سال دگر

 بچه بغل
خونه شوور(شوهر)

پس از نيمروز و پس از خوردن کاهو و سکنجبين (سرکه انکبين سرکه انجبين) و يا شبدر و شنگ و گاه يونجه با سرکه، هم آوند های (ظرف های)، آش رشته پيش کشيده می شوند و مزه های خوش دهان هلا و بوهای نيکو هوا را پر می نمد.
بدين گونه 
جشن نوروز که دوازده روز به درازا می‌کشد. در سيزدهمين روز که خانواده‌ها گروه گروه به بيرون از شهر و ده می‌روند و در دشت و دمن به شادی و شادمانی و پايکوبی و دست‌افشانی می‌پردازند پايان می گيرد.
"
جشن پيوند و نو کردن پيمان ِ همه ساله با گل گياه و سبزه گره ‌زنی.
"







نظرات 0