تاريخ : دوشنبه 23 فروردین 1389  | 9:30 PM | نويسنده : Mohammad ali Hajian

اخلاص چیز عجیبى است؛… این طور کشته شدن، براى انسان خیلى افتخار است. بالاخره صیاد شیرازى، یک مرد پنجاه و چند ساله، ده سال دیگر، بیست سال دیگر، سى سال دیگر – که با یک چشم به هم زدن مى‌گذرد – از دنیا مى‌رفت… منتها با یک ناخوشى، با یک بیمارى، با یک تصادف، یا با یک سکته‌ى قلبى…

sayad-022شیر همه‌ى بیشه‌ها

کشتن کسى مثل «صیّاد شیرازى» خیلى هنر و توانایى و پیچیدگى تشکیلاتى نمى‌خواهد. آدمى از خانه‌اش بیرون مى‌آید، سوار اتومبیلش مى‌شود و بدون محافظ راه مى‌افتد و مى‌رود. در این میان اگر دو نفر آدم، نامردانه و مخفیانه و با فریبگرى تصمیم بگیرند او را به قتل برسانند، کار ساده‌اى است، والّا اگر مى‌خواستند مردانه جلو بیایند، صیّاد شیرازى یک نفرى جواب امثال آنها را مى‌داد.
کسى مثل امیرالمؤمنین علیه‌الصّلاةوالسّلام را هم یک نفر آدم با یک همدست مى‌تواند بکشد؛ چون او شیر همه‌ى بیشه‌هاى مردانگى و شجاعت بود. بنابراین کشتن کسى مثل صیّاد شیرازى، نه دلیل قوّت سازمانى و نه دلیل طرفدار داشتن کسى است. این کار جز خباثت و شقاوت و دورى روزافزون آنها از مردم و ارزش‌ها، چیز دیگرى را نشان نمى‌دهد.

وقتى مردم به این حادثه، این طور جواب مى‌دهند، خیلى چیزهاى بزرگ به دست ملت مى‌آید. خون شهید حقیقتاً چیز مبارک و عجیبى است. شما ببینید در تشییع شهید صیّاد شیرازى چه اجتماعى تشکیل شد! همه متأثّر بودند و گریه مى‌کردند. هیچ کس به خاطر رودربایستى و براى نشان دادن خود نیامده بود؛ همه با یک انگیزه‌ى قلبى آمده بودند.

در دیدار فرماندهان ارتش – ۲۵/۰۱/۱۳۷۸

معجزه اخلاص
بنده وقتى به تلویزیون نگاه مى‌کردم، سیل عظیم و خروشان جمعیت را مى‌دیدم. من چند جا این حالت را دیده‌ام که یکى از آنها این‌جا بود. دیدم یک عامل معنوى اثر مى‌گذارد و آن، اخلاص است.
برادران عزیز! اخلاص چیز عجیبى است؛ یعنى کار را براى خدا کردن و همان چیزى که مضمون عامیانه‌اش در شعرى آمده است: «تو نیکى مى‌کن و در دجله انداز». انسان براى خدا کارِ خوب و درست و صحیح بکند و در پى این نباشد که حتماً به نام او ثبت شود و امضاى او زیر آن بیاید؛ این بلافاصله اثر مى‌دهد. خداى متعال بعد از شهادت این مرد، در همین قدم اوّل، به او اجر داد.
البته خودِ شهادت بزرگترین اجرى بود که خدا به او داد؛ چون این طور کشته شدن، براى انسان خیلى افتخار است. بالاخره صیاد شیرازى، یک مرد پنجاه و چند ساله، ده سال دیگر، بیست سال دیگر، سى سال دیگر – که با یک چشم به هم زدن مى‌گذرد – از دنیا مى‌رفت و از همین دروازه عبور مى‌کرد؛ منتها با یک ناخوشى، با یک بیمارى، با یک تصادف، یا با یک سکته‌ى قلبى؛ از این حوادثى که دائم اتفاق مى‌افتد.

در دیدار فرماندهان ارتش – ۲۵/۰۱/۱۳۷۸

مرگ تاجرانه
بنده از قدیم مى‌گفتم شهادت مرگ تاجرانه و مرگ زرنگهاست. آدم همین روغن ریخته را نذر امامزاده مى‌کند. انسان جانِ رفتنىِ از دست دادنىِ نماندنى را به گونه‌اى به خداى متعال مى‌سپرد؛ در صورتى که این متعلّق به اوست و او بالاخره انسان را مى‌برد. بنابراین اوّلین اجرى که خدا به شهید داده، خودِ شهادت است؛ یعنى روغن ریخته‌ى او را قبول کرد و هدیه‌اى را پذیرفت و در نتیجه شهید در عالم وجود و تا قیامت، انسان با ارزش و ماندگارى شد.

در دیدار فرماندهان ارتش – ۲۵/۰۱/۱۳۷۸

خاطره‌ای دیگر:

  صوت / خاطره رهبر انقلاب از شهيد صياد شيرازی (اندازه فایل: 432ٳ KiB -- دفعات دانلود: 99 بار)







نظرات 0