سرزمين ما ايران با خورشيد تابان دشت هاي وسيع و سرسبز جنگل هاي انبوه ، كويرهاي خيال انگيز كوه هاي رفيع و سربه فلك كشيده ، رودهاي خروشان و غارهاي شگفت انگيز داراي طبيعت زيبايي است و طبيعت رمز و رازهاي فراوان دارد كه انسان را به طرف آفريننده اي يكتا رهنمون مي سازد و او را به پرستش در مقابل پروردگار وا مي دارد
يكي از اين رازها زيبايي هاي نهفته در طبيعت غاز عظيم و ديدني كتله خور در زنجان است كه عظمت و شكوه آن چشم هر بيننده اي را خيره مي سازد . انسان هاي اوليه غارها را به عنوان پناهگاه و مسكن مطمئن انتخاب كردند و انسان هاي متمدن امروزي به روش هاي ديگر از اين پديده طبيعي استفاده مي كنند ، استفاده صنعتي از غارها بيشتر در ارتباط با انرژي و منابع آب و ذخيره و گسترش شبكه هاي آبياري است و يا به علت داشتن آب و هواي مناسب در بسياري از كشورها براي پرورش و تكثير گياهان خاص استفاده مي شود ، افزون بر آن در هنگام بلاياي طبيعي و انساني به عنوان پناهگاه هاي امن مي توانند مورد استفاده قرار گيرند و در بسياري از كشورها غارهاي طبيعي به صورت مكان هاي توريستي درآمده و علاقمندان را به خود جذب كرده اند
غار كتله خور يكي از زيباترين غارهاي جهان است كه در 165 كيلومتري جنوب باختري زنجان واقع شده و فعلاً از طريق جاده زنجان- سلطانيه-خدابنده و همچنين جاده اصلي بيجار، همدان- كبوتر آهنگ قابل دسترسي است . دهانه ورودي غاركتله خور در دامنه جنوبي كوه ساقيزلو قرار دارد كه با جاده اي آسفالته به تقريبي 5 كيلومتر به شهر گرماب راه دارد. دهانه ورودي غار در دامنه جنوبي كوه ساقيزلو و اندكي بالاتر از رودخانه خشك قرار داشته كه بلندي اين كوه بيش از 2 هزار متر تنها سازند سنگي پيرامون شهر گرماب را تشكيل مي دهد . دهانه اين غار در ابتدا سوراخ مانند به شكل طاق مثلثي و كوچك بوده است كه در عمليات هاي بعدي حاشيه هاي آن تراشيده شده است و حدود 5/1 متر بلندي دارد . نخستين دهليز حدود 400 متر از ورودي غار فاصله دارد و داراي وسعتي زياد و سقف بلندي و ديواره هاي صاف كف ناهموار است و سقف بلند آن حكايت از تاريخي بسيار كهن دارد از اين دهليز به بعد گالري دالان ها و معبرهاي بزرگ و كوچك به تدريج شكل گرفته و گسترش پيدا كرده اند از درون دهليزها كه وسعت آنها به بيش از 200-300 متر مربع مي رسند گالري هاي باريكي در جهات گوناگون جدا مي شوند انتهاي بعضي از آنها بسته است و برخي نيز راه عبور بسيار باريكي به گذرگاه هاي ديگر و دهليزهاي ديگر دارند بسياري از اين راه ها و دالان هاي باريك تاكنون نيز پيموده نشده اند و همچنان ناشناخته هستند كف دهليزها و دالان ها اكثراً ناهموار هستند و اين ناهمواري ها در اثر فرسايش و انحلال سنگ كف تشكيل آبراهه هاي نامنظم و چاهك ها بوجود آمده اند . آبراهه ها ژرف و پراكنده و نسبتا ضخيم رسي در بستر بعضي از دهليزها و گذرگاهها وجود دارد و همچنين ستون هاي كريستاليزه بسيار زيبايي از بالا به پايين در بسياري از معابر غار مشاهده مي شود . دالان هاي ورودي ابتدايي غار در حالت طبيعي بسيار باريك و تنگ بود كه با عمليات هاي انجام شده راه عبور خوب و راحتي در آن ايجاد شده است . راه ورودي پس از 300-400 متر به بخش هاي وسيعتر و بالاخره محوطه قوسي بزرگي مي رسد كه كف آن داراي گودال هاي متعددي است و داراي سقفي بسيار بلند است و پيرامون اين محوطه بزرگ معابري به اطراف وجود دارد كه انتهاي آنها يا بسته و يا باريك است و اغلب شيبي به طرف محوطه بزرگ قوسي دارند. ويژگي هاي ظاهري غار نشان مي دهد كه پديده فرسايش (كارست) با شدت زياد و زمان طولاني در اين سازنده عمل كرده و آبراهه هاي پر از آب زيرزميني در آن جريان داشته اند با توجه به ريخت شناسي اين سازند آهكي در بيرون و ارتباط آن با ويژگي هاي محيطي غار مي توان گفت كه دالان هاي ورودي و حفره هاي مربوط به آنها يكي از طبقات اين غار بوده و به طور يقين طبقات ديگري در بخش هاي زيرين و حتي بالايي مي توانند وجود داشته باشند طبقات زيرين با آب و ستون ها و بلورهاي آهكي فراوان مي توانند بسيار جالب و ديدني باشند . معمولاً غارها در سنگهاي آهكي داراي آبهاي زيرزميني و يا سطحي به وجود مي آيند زيرا آهكها نسبت به آب اسيدي حساس بوده و حل و غار ايجاد مي شود ، آب حاوي املاح آهكي در طول غار جريان يافته و هرگاه مقدار املاح آهكي زياد شود به صورت رسوبات بيكربنات از قطرات آب جدا شده روي كف ويا سقف غار تشكيل قنديل ها را مي دهند . قنديل هاي آويزان از سقف در اثر داشتن ناخالصي ها رنگ هاي مختلفي به خود گرفته اند و آنهايي كه تركيبات به همراه ندارند و يا كمتر دارند به صورت بلورهاي شيشه اي بسيار شفاف مشاهده مي شوند . غار كتله خور كه در نوع خود بي نظير و منحصر به فرد است به علت دور بودن از مراكز بزرگ شهري و نداشتن راه هاي ارتباطي مورد شناسايي كامل و مطالعه وسيع علمي قرارنگرفته است . وجود استلاگميت ها كه در اثرگذر زمان شكل هاي بسيار زيبايي را به وجود آورده و تنديس هايي شبيه به عروس و داماد ، سفره عقد ، كوچه عروس و داماد ، قلعه شمع ، تالار مريم مقدس و نخل سوخته را در معرض بازديدكنندگان قرارداده جلوه بسيار زيبايي به غار داده است . در اين غار زيباترين پديده ها را در اطراف چشمه ها و تالاب هاي كف غار مي توان مشاهده كرد ، اشباع بي كربنات كلسيم در تالاب ها سبب تشكيل كريستال هاي بسيار زيبايي از كلسيت و آراگونيت در حاشيه و كف تالاب شده اند . استلاكتيت ها (چكنده ها) و استلاگميت ها (چكيده ها) به ارتفاع 30الي 40متر از كف و سقف غار قرار گرفته اند كه با شنيده شدن صداي موزون قطرات آب منظره بديعي سمع و نظر بيننده را به خود جلب مي كنند . در جلسات كميته غارشناسي ايران غار كتله خور به عنوان تنها غار ويژه مطالعاتي در ايران اعلام شد و مراتب رسماً به اطلاع مجامع علمي مربوط رسيد. تا عمق 700متري در فضاي ظلماني غار آثار حيات كه به انواع استخوان و سفال محدود مي شود قابل روئيت است، آثار جمع آوري شده عمدتاً سفال شكسته هاي سطحي و پراكنده است قديمترين نوع اين آثار سفال تيره رنگ دود زده با نقش داغدار دست ساز است و از نظر زماني متعلق به اواخر هزاره دوم قبل از ميلاد است ، دومين نوع از آثار جمع آوري شده سفال هاي دست ساز داراي پوشش است روي سفال به رنگ قرمز متمايل به قهوه اي و نسبتاً خشن و با سفال هاي شناخته شده قرون اول تا سوم ميلادي قابل مقايسه است ، سومين نوع آثار جمع آوري شده سفال هاي دوران جديد است- كه به شكل كوزه و بشقاب است در مقطع فعلي ارزش تاريخي ندارد
در انتهاي يكي از دالان هاي طبقه اول دهليز بزرگي است كه در كف آن اسكلت حيوان چهارپايي كه تبديل به كلسيت شده است ديده مي شود اين اسكلت با داشتن پاهاي بلند و سم از يك طرف و دم دراز و سرنسبتاً بزرگ از طرف ديگر شباهتي با جانوران معمول ندارد و بنظر مي رسد حيواني از دوران گذشته با شكل و شمايل ويژه باشد و از نظر طبيعي جزو حيوانات دوران چهارم مورد مطالعه قرارگيرد
درباره غار كتله خور نيز ساكنان گرماب عقايدي ابراز مي داشتند و داستان هايي ساخته و پرداخته بودند كه واقعاً حيرت انگيز بوده است . مثلاً مي گفتند كه در زيركوه كتله خور كوه ديگري وجود دارد كه تمام از آرد سفيد تشكيل شده است همچنين اظهار مي كردند كه در يك طرف غار كتله خور درياچه اي است كه آب زلال و گوارايي دارد و به قدري وسيع است كه كرانه و كناره اين درياچه از هيچ جا پيدا نيست. عده اي نيز عقيده داشتند در اين غار طلسمي است و اين طلسم مانع جستجوي كامل آن است و حتي گردش سه چهار روزه هم در آن به نتيجه نمي رسد و اضافه مي كردند كه در داخل غار كوه بزرگ سفيدي از بلوراموجود است ، برخي ديگر مي گفتند كه در اواسط غار كوه هاي بلند زيادي است و در شكاف يكي از اين كوه ها سوراخ كوچكي وجود دارد كه از آن سوراخ درياي بزرگي ديده مي شود . در سال 1330 شمسي يكي از پيشكسوتان در بخش كوهنوردي زنجان زنده ياد اسداله جمالي از وجود غار مخوف در گرماب باخبرمي شود و در سال 1331 به همراه تيم كوهنوردي از غار بازديدمي كنند كه مرحوم اسداله جمالي در شناسايي و معرفي غار كتله خور بين مسئولان وقت و با نوشتن مقاله هاي متعدد راجع به غار كتله خور در روزنامه هاي آن زمان نقش مهم و بسزاي را در شناساندن اين غار به عمل آورده اند مسير بازديد تفريحي در طبقه اول غار 3250متر است كه با نورپردازي هاي انجام گرفته جلوه خاصي به غار داده است. طبقات ديگري نيز در بخش هاي زيرين غار وجود دارد كه اين طبقات با آب و ستونها و قنديل هاي فراوان، بسيار جالب و ديدني است . گردآوری ناصرروحانی
فیلم مستند غارکتله خور
دانلود فیلم غار کتله خور با فرمت DAT با حجم ۲۰۸ مگ در سه قسمت از لینک های ذیل :
http://www.4shared.com/file/132892874/d7fb8968/cave_pepart1.html
http://www.4shared.com/file/132909747/7fcefaf9/cave_pepart2.html
ttp://www.4shared.com/file/132916273/3046962e/cave_pepart3.html
عکس فوق مربوط به پرسنل غار کتله خور در سال ۱۳۸۲ میباشد
در سال ۱۳۸۲ شناسنامه غار کتله خور با تلاش و هماهنگیهای دکتر سیروس ارشدی توسط یک گروه خارجی و ایرانی که ۱۵روز در غار اردو زدند صادر شد . عکس فوق میشل لئومن رئیس غارشناسی آلمان ، رنه شرر رئیس غار شناسی سوئیس و رابط اتحادیه غارشناسان جهان ، دکتر جواد اشجاری هیدروژئولوژیست ،حسین اکبرزاده کارشناس نقشه برداری و حسن ترکان از سازمان زمین شناسی میباشد
کتاب غار کتله خور
(ازاینجا کتاب غار کتله خور را دانلود کنید)
ماجراي گم شدن شش نفر در غار كتله خور
بيش از 50 سال پيش يك گروه 6 نفره از اهالي گرماب وارد اين غار شدند، در آن زمان غار كتله خور بكر بوده و پاي موجودات دو پا كمتر به آن رسيده بود آنها فقط به قصد كنجكاوي وارد محل شدند اما جاذبه هاي غار آنها را تشويق كرد تا راهشان را ادامه دهند . آن وقتها اعتقاد بر اين بوده كه در غار كتله خور طلسمي وجود دارد و آن طلسم مانع جستجو ميشود.
گروه 6 نفره به خاطر پي بردن به صحت اين اعتقاد صبح زود وارد غار شدند و تصميم گرفتند كه تا ظهر در اين محل چرخي بزنند بخاطر همين با آذوقه اي اندك و چند چراغ نفتي به غار رفتند .اما هر قدم كه بر مي داشتند شگفتيهاي غار آنها را براي برداشتن گام بعدي حريص تر ميكرد به همين دليل بي توجه به اينكه چقدر از در ورودي غار دور شده اند به راه خود ادامه داده و وارد طبقات زيرين شدند . آنها از طريق چيدن سنگهايي روي هم و علامت گذاري روي قنديلها توسط ذغال مسير رفت را نشانه گذاري كردند اما در راه برگشت دچار مشكل شده و چون تمامي مسيرها شبيه هم بود راه را گم كردند .
آنها 24 ساعت در پي يافتن مسير برگشت بودند اما موفق نشدند پس از گذشت سه روز تمامي آذوقه آنها به پايان رسيده و سوخت چراغهاي نفتي شان هم تمام شد.به همين خاطر شروع به سوزاندن لباسهايشان كردند ،پس از پنج روز تمام لباسهايشان هم سوزانده شده و نوبت به كفشهاي پلاستيكي شان رسيد ،كفشها را به صورت نواري بريده و آنها را هم سوزاندند.
روز ششم به دليل اينكه ناي حركت نداشتند به صورت نيمه جان هر كدام در جايي افتادند تا شايد معجزه اي پيش آمده و آنها را نجات دهد چرا كه نه كفشي داشتند كه بتوانند بر روي قنديلهاي تيز و برنده راه بروند و نه لباسي كه از سرماي غار در امان بمانند بخاطر همين همه به فكر مردن افتاده بودند و ديگر هيچ اميدي براي زنده ماندن نداشتند اما از سوي ديگر اهالي گرماب و بستگان اين گروه شش نفره وقتي ديدند كه آنها پس از 6 روز به خانه باز نگشتند بسيج شده داخل غار رفتند ،آنها اقدام به زدن طبل و دهل نمودند تا بلكه اين گروه صداي آنها را بشنود ، پس از گذشت يك شبانه روز بالاخره گروه شش نفره را كه همه نيمه جان شده بودند پيدا كرده و آنها را از غار بيرون كشيدند .
اين را مرحوم رستم علي زنگنه قبل از مرگش برايمان تعريف كرد ، او تنها باقي مانده جستجو گران غاركتله خور بود و مي خواست خاطره اين ماجرا را مكتوب نمايد كه بنده ايشان را با خود به غار آوردم تا ماجرا را باز گو نمايد روحش شاد . ناصرروحاني
اسکلت حیوان چهار پائی در طبقه زیرین غار با پاهای بلند و سم و دم دراز و سر نسبتا"بزرگ که شباهتی به جانوران معمول ندارد
نقل قولهای عجيب و غريب در مورد غار كتله خور
حسينعلي حيدري 83 ساله ،
نام قديم اينجا چه بود؟ گرماب
سيد حجت اله حسيني متولد 1318: عرض كنم كه اسم اينجا مشابه گرماب نبوده سابق به اين محل اكس ارم (ايسي يرم)كه باغ هاي فراوان و زيبائي داشت، مي گفتند حدودآ 5/1 تا 2 كيلومتر با محل كنوني شهر فاصله دارد.كه داراي چشمه و يك آب بند مي باشد آب چشمه در زمستان گرم و در تابستان متوسط مي باشد. اين مطلب را از زير نويس نسخه اي باستانشناسي كه آورده بودند براي ما خواندند و گفتند كه اينجا گرماب گفته نمي شد.اسم اينجا اكس ارم است. اينجا دو تا چشمه كه يكي در اكس ارم و ديگري در داخل گرماب (بنام گرماب بلاغي) قرار دارد كه يه مقدار شور مزه ولي مال اكس ارم بي مزه است.
اسم اينجا چرا كتله خور است ؟ ما از آبا و اجدادمان همينجوري شنيديم و اصطلاح ديگري نميدانيم شايد جانوري وجود داشته كه اسمش "كتله"بوده يك جانور وحشي بوده و خور يعني خوردن .اين يه نقل قول هست . وقتي جانوري چيزي ميديد مي آمد از آن غار بيرون و مي خورد و دوباره بر مي گشت داخل
جبار كرمي 72 ساله: از وقتي اسم آن را شنيديم كتله خور بوده و از موضوع بالا (كتله)چيزي نشنيده بوديم
رجبعلي عابيني 64 ساله: اين كتله"كلهر"بوده برادر بزرگ "مره اين قيس" اون موقع رعب و وحشت كه وجود داشته كلهر در آن غار زندگي مي كرده .صاحب دو خواهر بوده كه يكي در ده به اسم "قيز لار كندي"گفته ميشد و اونجا زندگي مي كرده و اون يكي در"آق گنبد"روي يه تپه زندگي مي كرده و اون از غار خواهرهايش را مي پايد
يد الله زنگنه 59 ساله: من عموئي داشتم بنام مشهدي عباسقلي كه به نقل از پدرش سيفعلي مي گفت از اصفهان درويشي مهمان آمد و پرسيد كه شما غاري بنام كتله خور داريد صحت داره،جواب داده بله ،خواست كه او را همراهي كند،از وي سئوال كرده كه آيا سواد داره؟ پدربزرگ عمويم جواب داده نه (در حالي كه كاملآ سواد داشته) با هم راهي مي شوند داخل غارو درويش از جيبش كتابي درمي آورد و اورادي مي خواند،همراه با او ايشان نيز زمزمه مي كند،يه لحظه متوجه مي شوند كه كله آدمي جلو آمد،درويش سئوال جوابي مي كند و دعا را دوباره مي خواند و كله بر ميگرده و ميره ،بر مي گردند خانه ، پدر بزرگ از درويش نتيجه حاصل از سفر به كتله خور را سئوال مي كند،جواب مي ده اينجا طلسم داره و تا جائي كه مي توانيد نزديكش نشويد ،سئوال ميكند كه با اون كله چه صحبتي كرديد؟ يهو درويش مي گه آخه تو گفتي سواد نداري ؟ مي گه خب ندارم !درويش مي گه اگر سواد نداشتي و اون دعاها را نمي توانستي بخوني اون كله را نمي ديدي!مي گه خيلي خب در خواست يك آفتابه مي كنه و به محض رفتن به حياط، غيبت مي شه
افشار مربوط به چه دورهاي است؟جهانشاه افشار ارباب منطقه،از ابهر تا بيجار بيش از 300 آبادي بوده كه در دوره احمد علي شاه زندگي مي كرده و اين منطقه بنام ايشان است
مشهدي افشار نقل مي كرده كه يه روز با حاج علي محمد با هم رفتيم كتله خور و اونجا يك كوه آرد بود وي توي دستمال از آن آرد بر داشت و آورديم خانه ،نشست روي كرسي و پس از خوردن چائي يك قاشق از آردرا ريخت توي سيني مسي و يه مدت ماند ، وقتي دوره گرد "كوزه خر"آمد (قاب آلان-سبو آلان) مادرم سيني انگور آورده بود كه دوره گرد مرتب وسط سيني را نگاه مي كرد ، مادرم از اون سئوال كرد كه چرا چشمش به آنجاست ؟ جواب داد ه كه من تعجب مي كنم وسط سيني چرا طلاست ؟نگو تا ثير اون پودر بوده !!
حسينعلي حيدري: پدرم ذكر ميكرد كه چند نفري رفتيم كتله خور و با خودمان 6 گوني كاه برديم و ريختيم توي آب ، اين كاه هم از آب "اكس اروم" بيرون آمد و هم از "امام بلاغي" در "پيرتاج" ، مثلا ميگن يه زماني يك گاو ماده ميره داخل غار و پس از 7 سال با 5،6گوساله بر مي گرده بيرون و اون داخل علف و آب و اينجور چيزها بوده.
ما اونجا آب عميقي نديديم و يك سطحي در حدود 5 متر ديده ايم، چيز ديگه اي هم اسكلت روباه بود كه اونجا وجود داشت (در طبقات زيرين) ديگه اينكه مي گويند در قسمت پشتي كوه(اسمائيل خان نشاني)ورودي ديگه اي داشته
منم يه بار اون كوه آرد را ديديم و حتي يه كمي آوردم و ماليدم روي جعبه سيگار و سر قليون ،سفيدشون مي كرد ولي بعدها ديگه اصلا پيداش نكردم
اونجا يه سري رشته هاي تو خالي بود كه الان هم هستش و ما از اون ها پس از تكه تكه كردن گردنبند براي دختر ها درست مي كرديم
يكي هم اينكه ذكر مي كردند اونجا داخل غار شتر هست (از سنگ)كه در شكاف پشتش كتابي پنهان هست ،ولي ما نتوانستيم برويم و پيداش بكنيم
در مورد برج توضيح بدهيد "مره قالاسي"يه كاوش هائي كردند كه پله ها و ديوارها به دست آمد و ابزار آلات جنگي ، بالادستها تخريب شده و زير آن سالم مانده تمامي باغها كار گاه اون بود ، انبار باغي، محل چراي اسبها ي او بود ما خودمان هم زياد كاوش كرديم ولي چيزي نبوده
گرماب را "گرم او" "گرماو"هم مي گويند كه شايد باشه "آو" يا "آب"
سيد محمد حسيني: 8 نفر بو ديم كه داخل غار گم شده بوديم و به مدت 4 شبانه روز داخل آن زنداني بوديم ،آن موقع ورودي غار سوراخي بيش نبود و ما حدود 10 متر سينه خيز تا تالار حركت كرديم حدودآ 20 ساله بودم و چراغ به همراه برده بوديم ،وقتي پس از كلي گردش در يكي از سالنها براي
ناهار نشستيم 40 نفر از ما گم شدند ،آنها براي گردش رفته بودند به جاي غذا دنبال آنها رفتيم و حدود يك شبانه روز آنها را يافته و بر گشتيم و ستونها را پيدا كرديم ولي ديگه غذايمان را پيدا نكرديم ، باز همينطور داخل غار مي گشتيم ، آن داخل يك كوه آرد وجود داشت كه هنوز هم كسي آنرا پيدا نكرده است ، يه جائي هم تيغ تيغ بود "چاكيرتيكان"كه توي پاي آدم فرو مي رفت
ما از مسير اصلي پائين افتاده بوديم ،اونجا يكسري سنگهائي بود كه ما تصور مي كرديم شايد طلا باشد و از آنها كمي برداشتم ،بعد هر چقدر خواستم همان را پيدا كنيم نتوانستيم ، محمد خدا عمرش بده گفت كه اين سنگها طلسم هستند همشون را ريختم زمين بعد كه كمي گشتيم راه را پيدا كرديم و از حفره اي رفتيم به سمت بالا و متوجه شديم كه افتاده بوديم پائين
سئوال: در اين شبانه روز غذا چي خورديد ؟ هيچ چيز خدا شاهد هست هيچي
سئوال: از چه چيزي نور مي گرفتين ؟از چراغهاي موشي(نفتي)كه نفت اونا هم تموم شد گفتيم چه كنيم ، آورديم كفشهاي همه را شيار شيار بريديم و پا برهنه مانديم
يكي از دوستان خواست كه يه سنگي را بده بالا و بشكنه كه يهو صبر آمد (عطسه كرد) و ديگه از جايمان تكان نخورديم و همانجا خوابمان برد همه مان خوابيديم ، وقتي بيدار شديم يه ستاره بالاي سرمان به چشم مي آمد فكر كرديم ازرائيل آمده و خيلي ترسيديم ،بعد ديديم دارن صدامون مي كنن فكر كرديم خيالاتي شديم ، ديديم ميگن ما داريم دنبال شما مي گرديم خلاصه جواب داديم و صدا به صدا رسيد ،ديديم كلي آدم آمدن دنبال ما ،بعد به ما نان دادند كه بخوريم ديديم از گلويمان پائين نمي ره نگو گلو ها خشك شده، ولي داخل غار يك جائي بود كه آنجا را هم يه خورده كنديم،اونجا آب خيلي
بزرگي بود مشهدي عزت گفت من برم ببينيم اين آب تا كجاست يه شال بستيم به كمرش و اون كلي رفت داخل آب تا بگيم بسه و برگرد ديگه آب از سينه گذشته بود
وقتي آنها دنبال ما آمدند باروشن كردن چراغهاي نفتي متعدد در مسيرتوانستند پيدامون كنند،حدودآاز 4 پاره ده نفر آمده بودند
از كجا فهميدين كه 4 شبانه روز آنجا بوده ايد ؟ اونجا نمي دانستيم كه 4 شبانه روز هست ساعت نداشتيم وقتي بيرون آمديم فهميديم، الان اگه شما دوباره بري مي توني آنجا را پيداشون كني (مكانهاي ذكر شده را)؟ نه از كجا پيدا كنم ،اونجا هزار تو هستش ، اون موقع مشهدي عزت نقل مي كرد كه 20آرشين شال بستند به كمر من و رفتم داخل آب ولي به جائي نرسيدم (يعني حدودا" 14 الي 20 متر)همينطور نقل ميكرد كه اونجا يه جنازه حيوان هم داخل آب بود يه چيز پشم آلود
اون موقع ورودي غار چه شكلي بود؟يه حفره كوچك بود كه حدودآ15 آرشين سينه خيز حركت كرديم اگه ساعت مي گرفتين تقريبآچقدر حركت كرده ايد؟4 شبانه روز ديگه ما 8صبح جلوي ورودي بوديم
غير از شما كي كوه آرد را ديد؟همه ديدند ،چطور بود ، خب سفيد بود دست كه مي زديم مثل پودر بود.
آنها وقتي رفتند بعد از 24 ساعت توي ده گفته شد كه اينها قطعآگم شده اند كه بر نمي گردند.
معمولاچقدر طول مي كشيد (هر بار رفت و آمد )صبح تا عصر، حدود50سال پيش بود
آقاي رجبي : توي ده جار زدند كه اين اتفاق افتاده،عموي من آنجا را مي شناخت ،من هم جوان بودم با همه به همراه بقيه افراد راهي شديم ،داخل غار يه جائي كفش از پا افتاد رفت پائين ،من رفتم كفش را بيارم ديدم از پائين هم صدا مي آيد،صدا زدم تا ببينم از گم شده ها ست ؟جواب آمد كه نه ما هم داريم دنبال آنها مي گرديم.
يه جائي سينه خيز داشتيم عبور مي كرديم كه بالا و پائين قنديل بود آنجا يه تيكه بربري ديديم رفتيم جلوتر كه ببينيم از بچه هاي گم شده نيفتاده! برگشتيم به محل سنگهاي كندوئي (حفره دار)كه به من گفتند بر گردم و خستگي در كنم ،آمدم خانه و توي خواب بودم كه دوباره جار زدند كه اونها پيدا شده اند ،آمدم بيرون و ديدم از بالاي كوه مردم زيادي با چراغ نفتي در حال پائين آمدن هستند.
سئوال ،اونجا طبلي ،دايره اي ، چيزي زدين ؟نه فقط صدا مي كرديم كلي خرما و نان و آب و نفت جمع كرده بودند .حاج سيد احمد مرحوم هم مي گفت كه قالي بياوريد كه اگه جنازه شان را پيدا كرديم بگذاريم داخل آن و مرده ها را بكشيم بيرون.
سئوال: چطور پيدا شون كرديد ؟حدود50مترپائين تر افتاده بودند.
آقاي رجبي وقتي شما رفتيد براي نجات چند ساله بو ديد؟حدود بيش از 15 و كمتر از 20سال ،الان 70 ساله هستم ، 55 سال پيش.
چقدر بعد از شما از شهر كوهنورد آمد ؟ حدودآ30سال پيش
(اشاره به همزماني بازديد گروه مرحوم آقاي اسدالله جمالي )
چرا به غار مي گويند كتله خور ؟ از اول اسمش همين بوده .
در مورد كتله خور چي مي دونيد ؟ هيچي ولي بالاي ورودي كه الان يك سالن ساختن كلي استخوان و انگشتر و ظروف پيدا كرده اند ،يورت يري
سئوال : اينكه از يورت يئري صداي طبل و دهل مي آمد واقعييت داره ؟ نه بابا
ميگن زمان ميرزا سليم ، گربه يكنفر ميره داخل غار و آنجا در يورت يئري صداي بزن و بكوب بوده ولي همه اش خرافه است
دو تا سوراخ روي كوه كتله خور بود كه زمستانها بخار از آنجا بلند ميشد
مصاحبه با بوميان منطقه در منزل آقاي نصرت الله يوز باشي رئيس شوراي شهر گرماب كه به بهانه(ساخت فيلم طرح پژوهشي مستند غار كتله خوربه كار گرداني آقاي صادق دقتي ) در سال 1384انجام شد. ناصرروحانی
درعکس فوق ایستاده از راست :یداله زنگنه.نصرت اله یوز باشی.صادق دقتی.ناصرروحانی
نشسته از راست:مجید یوز باشی. رجبعلی عابدینی. جبار کرمی. محمد رجبی. سیدعلی حسینی. شادروان حسینعلی آهنگری. سید حجت حسینی
عروس گرداني در غار كتله خور
شايد كسي را در نزديكانتان سراغ نداشته باشيد كه مراسم عروسي اش را در غار برگزار كند. اما جالب است بدانيد در منطقه افشار ( گرماب) همه خانواده ها براي بر پايي مراسم پايكوبي و عروسي فرزندان خود به غار كتله خور مي روند. مراسم عروسي اين منطقه از زنجان در سه روز پي در پي برگزار مي شود و بعد از ظهر روز سوم پس از صرف نهار خانواده داماد به دنبال عروس رفته و براي برگزاري مراسم جشن و پايكوبي به مدت يك ساعت به غار مي روند
تصور اينكه عروس با لباس سفيد به همراه همسرش بر روي پستي و بلندي زمين غار پا بگذارد جالب است . آنها اول در اطراف غار با كف زدنهاي اطرافيان مي گردند و بعد به سالن زيباي غار ، مي روند سپس در غار قدم زده و به پايكوبي مي پردازند. برخي اوقات در اجراي اين مراسم ، ترافيك به وجود مي آيد. مراسم عروسي در اين منطقه بسيار پر هزينه است و در سه روز انجام مي شود. روز اول مختص چايخوري است به طوري كه ميهمانان يكجا جمع مي شوند تا لباسهاي عروس و داماد را ببينند. اين ميهماني پس از صرف شام به پايان مي رسد. روز دوم خانواده داماد او را بزك كرده بعد از شام براي عروس حنا مي برند تا دست و پايش را حنا بگيرند. داماد هم از اين مراسم در امان نيست و آخر شب او هم بايد دست و پايش را با حنا آغشته كند
سومين روز ، روز هيجان انگيزي است ميهمانان در اين روز پس از صرف نهار دنبال عروس مي روند و به همراه او وخانواده اش راهي غار مي شوند. برپايي جشن در غار مي تواند براي عروس و داماد خوش يمن باشد. ان را ريش سفيدان يكي از خانواده ها مي گويد همان طور كه كاروان عروس در شهر دور ميدانها مي گردد، آنها هم دالانهاي غار را طي مي كنند تا به تصور خود زندگي خوبي را آغاز نمايند. اما مراسم همين جا تمام نمي شود شب روز آخر در منزل داماد پس از شام ( تويانا) پول جمع مي كنند و پس از جمع شدن پولها يكي از ريش سفيدان و يك سيد ، داماد را با بوسه به خانه مي فرستند و عروسي تمام مي شود
اما هيجان عروسي در غار از تمامي مراسم اين سه روز بيشتر است و شركت در اين جشن خالي از لطف نخواهد بود. هيچ بعيد نيست كه روزي نزديكانتان هم مراسم عروس گرداني خود را در غار يا مكانهاي خاصي مثل آن انجام دهند. فكرش را بكنيد كه لباس عروسي تان در گل و لاي زمين غار كثيف شود چه حالي خواهيد داشت؟ ناصرروحاني
.: RASEKHOON.NET:.

دراین وبلاگ سعی براین شده تانکاتی که درجهت سلامتی مفیداست وباعث خوب زیستن وپیش گیری ازبیماریهامی گرددتقدیم گردد